۱۰۲٬۳۳۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' :' به ': ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می شد' به 'میشد') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در مقدمه جلد دوم نیز درباره مطالب آن چنین توضیح داده شده است: کتابی که در دست ماست سالهایی از عصر ممالیک را بازگو میکند؛ این سالها 13 سال از سلطنت سلطان ناصر محمد بن قلاوون (725-738ق/ 1325-1338م) است. با وجود کوتاهی مدتی که مطالب این کتاب به آن میپردازد، این مطالب اهمیت زیادی دارند، زیرا نویسنده آن، «[[جزری، محمد بن ابراهیم|ابن جزری]]»، معاصر و شاهد عینیِ صادقِ وقایع آن عصر است، به ویژه در حوادث روزمره در دمشق که با چشمش آنها را مشاهده کرده. از اینرو تاریخ وی پر از اخبار سیاسی، اداری، اجتماعی، نظامی، اقتصادی، کشاورزی، شهری، مذهبی و فرهنگی است. اطلاعات او در مورد حقایق مصر کمتر از اطلاعات او در مورد شام اهمیت ندارد. او اخباری را ذکر میکند که منحصر به اوست و ما آنها را در نزد سایر مورخان مصری نمییابیم. این کتاب منبع اصلی اخبارِ فتنهای است که در سال 727ق در اسکندریه رخ داد. همچنین اساس و عمده مواردی است که متعلق به رصد تحرکات فرنگیها و تلاشهایشان برای تهدید آنها به سواحل مصر و شام پس از اخراجشان از آن جاهاست. علاوه بر اینکه منبع اصلی بسیاری از اطلاعات نادر و سخنان دلپسند است؛ مانند غرق شدن بغداد در سال (725ق)، بارانها و سیلابهایی که در 728ق بقاع، بعلبک، شقیف، صفد و عجلون را در نوردید، و اخبار مبسوط یمن و جنگهایی که میان پادشاهان آن واقع شد. او این موارد را از وقایع سال 721ق ذکر کرده تا به بیان تاریخ سالهایی که خودش در آنها زیست میکند بپردازد. وی در میان مورخان یمنی در گزارش اخبار پادشاهان و ممالک خود بیهمتاست. | در مقدمه جلد دوم نیز درباره مطالب آن چنین توضیح داده شده است: کتابی که در دست ماست سالهایی از عصر ممالیک را بازگو میکند؛ این سالها 13 سال از سلطنت سلطان ناصر محمد بن قلاوون (725-738ق/ 1325-1338م) است. با وجود کوتاهی مدتی که مطالب این کتاب به آن میپردازد، این مطالب اهمیت زیادی دارند، زیرا نویسنده آن، «[[جزری، محمد بن ابراهیم|ابن جزری]]»، معاصر و شاهد عینیِ صادقِ وقایع آن عصر است، به ویژه در حوادث روزمره در دمشق که با چشمش آنها را مشاهده کرده. از اینرو تاریخ وی پر از اخبار سیاسی، اداری، اجتماعی، نظامی، اقتصادی، کشاورزی، شهری، مذهبی و فرهنگی است. اطلاعات او در مورد حقایق مصر کمتر از اطلاعات او در مورد شام اهمیت ندارد. او اخباری را ذکر میکند که منحصر به اوست و ما آنها را در نزد سایر مورخان مصری نمییابیم. این کتاب منبع اصلی اخبارِ فتنهای است که در سال 727ق در اسکندریه رخ داد. همچنین اساس و عمده مواردی است که متعلق به رصد تحرکات فرنگیها و تلاشهایشان برای تهدید آنها به سواحل مصر و شام پس از اخراجشان از آن جاهاست. علاوه بر اینکه منبع اصلی بسیاری از اطلاعات نادر و سخنان دلپسند است؛ مانند غرق شدن بغداد در سال (725ق)، بارانها و سیلابهایی که در 728ق بقاع، بعلبک، شقیف، صفد و عجلون را در نوردید، و اخبار مبسوط یمن و جنگهایی که میان پادشاهان آن واقع شد. او این موارد را از وقایع سال 721ق ذکر کرده تا به بیان تاریخ سالهایی که خودش در آنها زیست میکند بپردازد. وی در میان مورخان یمنی در گزارش اخبار پادشاهان و ممالک خود بیهمتاست. | ||
در کتاب یک فصل جالب در مورد ضمانت میوهها و سبزیجات در دمشق، وجود دارد که در صفحات متعددی از آن به انواع زردآلو، توت، هلو، انجیر، انار، به، انگور و... میپردازد. اینها اطلاعات مهمی است که برای محققان و علاقمندان به کشاورزی در شام در عصر ممالیک و هزینههایی که برای آن پرداخت | در کتاب یک فصل جالب در مورد ضمانت میوهها و سبزیجات در دمشق، وجود دارد که در صفحات متعددی از آن به انواع زردآلو، توت، هلو، انجیر، انار، به، انگور و... میپردازد. اینها اطلاعات مهمی است که برای محققان و علاقمندان به کشاورزی در شام در عصر ممالیک و هزینههایی که برای آن پرداخت میشد، مفید است<ref>ر.ک: همان، ج2، ص18</ref>. | ||
نویسنده حوادثی را که -همه ساله- در مکه و مدینه و بهطور کلی در بلاد حجاز اتفاق میافتد شرح میدهد و به تعدادی از اخبار عراق و بلاد فارس و بلاد ارمن و بلاد ترک و بلاد خوارزم در مشرق -در برخی سالها- میپردازد. وی همچنین به تمام اخبار تونس و مراکش(مغرب) و بلاد تکرور و اندلس در غرب اسلامی میپردازد. او صرفاً به تاریخ سرزمینش، شام، بسنده نمیکند و مطالبش به مرزهای جغرافیایی که تحت حاکمیت ممالیک بود -بلاد شام، سرزمینهای مصر، حومه شمالی سودان، سرزمینهای حجاز و بلاد یمن- محدود نمیشود؛ بلکه این چارچوب جغرافیایی -در وسعت قلمرو خود در وسیعترین و شناختهشدهترین محدوده در آن زمان- به وسعت تاریخ جهان فرا رفته، به اخبار هند و بنگال پرداخته و تاریخ آن کشورها را از سال 602ق تا زمان کتابت خود اثر، یادآوری میکند<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>؛ البته اخبار دمشق و وفیات آن بیشترین سهم کتاب را دارد؛ زیرا وطن نویسنده است و میتوان این کتاب را به مثابه روزنوشت یا روزنامهای در ثبت حقایق دمشق از جمله حوادث آن و مرگ و میرها دید<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. | نویسنده حوادثی را که -همه ساله- در مکه و مدینه و بهطور کلی در بلاد حجاز اتفاق میافتد شرح میدهد و به تعدادی از اخبار عراق و بلاد فارس و بلاد ارمن و بلاد ترک و بلاد خوارزم در مشرق -در برخی سالها- میپردازد. وی همچنین به تمام اخبار تونس و مراکش(مغرب) و بلاد تکرور و اندلس در غرب اسلامی میپردازد. او صرفاً به تاریخ سرزمینش، شام، بسنده نمیکند و مطالبش به مرزهای جغرافیایی که تحت حاکمیت ممالیک بود -بلاد شام، سرزمینهای مصر، حومه شمالی سودان، سرزمینهای حجاز و بلاد یمن- محدود نمیشود؛ بلکه این چارچوب جغرافیایی -در وسعت قلمرو خود در وسیعترین و شناختهشدهترین محدوده در آن زمان- به وسعت تاریخ جهان فرا رفته، به اخبار هند و بنگال پرداخته و تاریخ آن کشورها را از سال 602ق تا زمان کتابت خود اثر، یادآوری میکند<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>؛ البته اخبار دمشق و وفیات آن بیشترین سهم کتاب را دارد؛ زیرا وطن نویسنده است و میتوان این کتاب را به مثابه روزنوشت یا روزنامهای در ثبت حقایق دمشق از جمله حوادث آن و مرگ و میرها دید<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. |