پرش به محتوا

هزاره‌ی عشق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مسئله ی ' به 'مسئله‌ی '
جز (جایگزینی متن - 'مجموعه ی ' به 'مجموعه‌ی ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مسئله ی ' به 'مسئله‌ی ')
خط ۳۱: خط ۳۱:
== ساختار ==
== ساختار ==


کتاب هزاره‌ی عشق، اثری است یک جلدی با حجمی‌قابل توجّه در 416 صفحه که صرفاً به مسئله ی عشق می‌پردازد و آن را از جوانب گوناگون میکاود به نوعی که می‌توان گفت در حکم یک دایرة المعارفی خاص و مفهومی‌از حقیقت عشق و عشق حقیقی است. این کتاب بر خلاف دیگر آثار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که عموماً تحلیل و نقد و بررسی است، گزینشهایی خاص و ناب از عشق در حالات و معانی گوناگون از شخصیتهای برجسته و آثار عرفانی است. بر این اساس این کتاب چنانکه از نام آن هم معلوم است در بر دارنده‌ی هزار عبارت نثر و تعدادی نظم در بیان معنا و مفهوم است. این هزار سخن با شماره‌های مسلسل از عدد 1 تا 1000 را به طور متوالی دنبال می‌کند.
کتاب هزاره‌ی عشق، اثری است یک جلدی با حجمی‌قابل توجّه در 416 صفحه که صرفاً به مسئله‌ی عشق می‌پردازد و آن را از جوانب گوناگون میکاود به نوعی که می‌توان گفت در حکم یک دایرة المعارفی خاص و مفهومی‌از حقیقت عشق و عشق حقیقی است. این کتاب بر خلاف دیگر آثار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که عموماً تحلیل و نقد و بررسی است، گزینشهایی خاص و ناب از عشق در حالات و معانی گوناگون از شخصیتهای برجسته و آثار عرفانی است. بر این اساس این کتاب چنانکه از نام آن هم معلوم است در بر دارنده‌ی هزار عبارت نثر و تعدادی نظم در بیان معنا و مفهوم است. این هزار سخن با شماره‌های مسلسل از عدد 1 تا 1000 را به طور متوالی دنبال می‌کند.


کتاب هزاره‌ی عشق با مقدّمه‌ای زیبا و گویا آغاز می‌شود که مراد و منظور نویسنده را از نگارش آن معلوم می‌کند. نخستین سخنی که در مقدّمه قرار گرفته عبارتی مشهور از سلطان العارفین [[بایزید بسطامی‌|بایزید بسطامی]] است که گفته است: به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شده، چنانکه پای به برف فرو شود به عشق فرو می‌شد<ref>مقدّمه، ص 5</ref>. نویسنده در انتهای مقدّمه می‌نویسد: این کتاب که از دل ده‌ها کتاب معتبر بیرون کشیده شده و در حکم استخراج گوهری خاص و خالص و گرانبها از صدها معدن سخت و دیریاب عرفان و تصوّف است می‌تواند به منزله‌ی صدها کتاب به حساب آید و کسی هم که آنرا داشته باشد گویا کتابخانه‌ای سیّار و ویژه را به همراه دارد. و خواندن آن نیز به مانند خواندن صدها کتاب اصلی و اصیل خواهد بود<ref>مقدّمه، ص 18</ref>.
کتاب هزاره‌ی عشق با مقدّمه‌ای زیبا و گویا آغاز می‌شود که مراد و منظور نویسنده را از نگارش آن معلوم می‌کند. نخستین سخنی که در مقدّمه قرار گرفته عبارتی مشهور از سلطان العارفین [[بایزید بسطامی‌|بایزید بسطامی]] است که گفته است: به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شده، چنانکه پای به برف فرو شود به عشق فرو می‌شد<ref>مقدّمه، ص 5</ref>. نویسنده در انتهای مقدّمه می‌نویسد: این کتاب که از دل ده‌ها کتاب معتبر بیرون کشیده شده و در حکم استخراج گوهری خاص و خالص و گرانبها از صدها معدن سخت و دیریاب عرفان و تصوّف است می‌تواند به منزله‌ی صدها کتاب به حساب آید و کسی هم که آنرا داشته باشد گویا کتابخانه‌ای سیّار و ویژه را به همراه دارد. و خواندن آن نیز به مانند خواندن صدها کتاب اصلی و اصیل خواهد بود<ref>مقدّمه، ص 18</ref>.