۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مجموعه ی ' به 'مجموعهی ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
این کتاب برای همهی افراد میتواند مفید و کارآ باشد. هرچند که کاری تخصّصی است ولی این تخصّص بیرون از ذوق و درون و خواستهی افراد نیست. از آنجا که «عشق» در حدّ عالی و متعالیِ آن مختصّ به «انسان» است پس هرجا انسانی باشد به «عشق» خواهی و نخواهی متمایل است و لذا این کتاب میتواند اثری فراگیر و شایسته برای مطالعه باشد، خاصّه که سخنِ بزرگان است و بزرگترینِ سخنان. آنچه که در این کتاب دیده میشود عبارات و ابیاتی است که از بزرگان فکر و اندیشه، فلسفه و عرفان بیان شده است. ظاهراً غرض نویسنده غیر از بیان مطالب دقیق و وسیعی در بارهی عشق آن بوده که عشقگویان از سویی و منابع عشق نیز به خوبی برای مخاطبان مورد شناسایی قرار بگیرد. این است که با آثاری مهم و البتّه غیر مشهور و شخصیتهایی برجسته ولی کمتر شناخته شده آشنا میشویم. | این کتاب برای همهی افراد میتواند مفید و کارآ باشد. هرچند که کاری تخصّصی است ولی این تخصّص بیرون از ذوق و درون و خواستهی افراد نیست. از آنجا که «عشق» در حدّ عالی و متعالیِ آن مختصّ به «انسان» است پس هرجا انسانی باشد به «عشق» خواهی و نخواهی متمایل است و لذا این کتاب میتواند اثری فراگیر و شایسته برای مطالعه باشد، خاصّه که سخنِ بزرگان است و بزرگترینِ سخنان. آنچه که در این کتاب دیده میشود عبارات و ابیاتی است که از بزرگان فکر و اندیشه، فلسفه و عرفان بیان شده است. ظاهراً غرض نویسنده غیر از بیان مطالب دقیق و وسیعی در بارهی عشق آن بوده که عشقگویان از سویی و منابع عشق نیز به خوبی برای مخاطبان مورد شناسایی قرار بگیرد. این است که با آثاری مهم و البتّه غیر مشهور و شخصیتهایی برجسته ولی کمتر شناخته شده آشنا میشویم. | ||
نخستین مطلب از این هزار نکته نامی است که مولانا روی عشق میگذارد و آن «درد بی دوا» است. از این نوع نکات ناب در این کتاب بسیار زیاد است. تنوّع مطالب و صحیح بودن آن چنان است که از هر کجای این اثر مورد مرور قرار گیرد مطلبی نو و تازه نصیب خواننده میشود. ضمن این که در این بین هر از گاهی آیات و روایاتی مهم هم دیده میشود که مطلب را هم کامل و هم تصحیح میکند. چنانکه از مطالب کتاب میتوان فهمید دقیقاً میتوان آن را در حکم یک دایرةالمعارفی عشقی در نظر آورد که بهترین مطالب را بیان میکند و از عشق و معنا و مفهوم آن. از انواع عشق، از راه درست عاشقی کردن، از صفات برجسته ی عاشقان، از شناخت بهینه و درست معشوق هر چه که بایسته است را میتوان از آن یافت. در واقع کتاب | نخستین مطلب از این هزار نکته نامی است که مولانا روی عشق میگذارد و آن «درد بی دوا» است. از این نوع نکات ناب در این کتاب بسیار زیاد است. تنوّع مطالب و صحیح بودن آن چنان است که از هر کجای این اثر مورد مرور قرار گیرد مطلبی نو و تازه نصیب خواننده میشود. ضمن این که در این بین هر از گاهی آیات و روایاتی مهم هم دیده میشود که مطلب را هم کامل و هم تصحیح میکند. چنانکه از مطالب کتاب میتوان فهمید دقیقاً میتوان آن را در حکم یک دایرةالمعارفی عشقی در نظر آورد که بهترین مطالب را بیان میکند و از عشق و معنا و مفهوم آن. از انواع عشق، از راه درست عاشقی کردن، از صفات برجسته ی عاشقان، از شناخت بهینه و درست معشوق هر چه که بایسته است را میتوان از آن یافت. در واقع کتاب مجموعهی کاملی از مفاهیم عشق و عاشق و معشوق است و خواننده با خواندن تمام این اثر با تمام مفاهیم مربوط به عشق آشنا میشود. | ||
نامهای آشنا و غریبی که از این بابت در این مجموعه سخن گفتهاند برخی بدین ترتیب است: [[مولانا]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[محمّد رویم]]، [[کمال خوارزمی، حسین بن حسن|کمالالدین خوارزمی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[سعدی شیرازی]]، [[باخرزی، یحیی بن احمد|یحیی باخرزی]]، [[سمنون محب]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[سری سقطی]]، [[ذوالنون مصری]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجمالدین کبری]]، [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[عزیزالدین نسفی]] و دهها عارف و حکیم و فیلسوف دیگر که با دانش و معرفت وسیع سخنان نغز گفتهاند. در کنار این اسامیارزشمند مسئلهی منابعی هم هست که این مطالب از دل آنها بیرون کشیده شده است و غرض نویسنده آشنایی خواننده با این منابع اصلی و اصیل برای کسب معارف دینی و عرفانی است. در این بین از برخی منابع بدین شرح میتوان یاد کرد: [[مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل|الانسان الکامل]]، [[سلک السّلوک]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[معارف (سلطان ولد)|معارف بهاء ولد]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، [[انس التائبین]]، [[مصیبتنامه|مصیبت نامه]]، [[عبهر العاشقین]]، [[تمهيدات|تمهیدات]]، [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]]، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و غیره. در این بین نام برخی از فلاسفه هم به مانند: [[افلاطون]]، [[ارسطو]]، [[ملا صدرا]]، [[بابا افضل کاشانی]]، [[خواجه نصیر طوسی]]، [[سقراط]]، [[سهروردی]] دیده میشود و قهراً کلمات و جملات آنان از درون منابع خودشان استخراج شده است و با این حساب معلوم میشود که کتاب تنها به نگرش عارفان و صوفیان بسنده نکرده و عشق و ملحقات آن را از زبان فلاسفهی شرق و غرب هم بیان نموده است. هزارمین عبارت نیز از تفسیر عرفانی [[كشف الأسرار و عدة الأبرار|کشف الاسرار]] [[میبدی، ابوالفضل رشیدالدین|میبدی]] است که شاید همین مطلب بحث عشق را به پایان ببرد و آن اینکه: «آفرینش همه در میم محمّد(ص) متلاشی»<ref>متن، ص 375</ref>. | نامهای آشنا و غریبی که از این بابت در این مجموعه سخن گفتهاند برخی بدین ترتیب است: [[مولانا]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[محمّد رویم]]، [[کمال خوارزمی، حسین بن حسن|کمالالدین خوارزمی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[سعدی شیرازی]]، [[باخرزی، یحیی بن احمد|یحیی باخرزی]]، [[سمنون محب]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[سری سقطی]]، [[ذوالنون مصری]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجمالدین کبری]]، [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[عزیزالدین نسفی]] و دهها عارف و حکیم و فیلسوف دیگر که با دانش و معرفت وسیع سخنان نغز گفتهاند. در کنار این اسامیارزشمند مسئلهی منابعی هم هست که این مطالب از دل آنها بیرون کشیده شده است و غرض نویسنده آشنایی خواننده با این منابع اصلی و اصیل برای کسب معارف دینی و عرفانی است. در این بین از برخی منابع بدین شرح میتوان یاد کرد: [[مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل|الانسان الکامل]]، [[سلک السّلوک]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[معارف (سلطان ولد)|معارف بهاء ولد]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، [[انس التائبین]]، [[مصیبتنامه|مصیبت نامه]]، [[عبهر العاشقین]]، [[تمهيدات|تمهیدات]]، [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]]، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و غیره. در این بین نام برخی از فلاسفه هم به مانند: [[افلاطون]]، [[ارسطو]]، [[ملا صدرا]]، [[بابا افضل کاشانی]]، [[خواجه نصیر طوسی]]، [[سقراط]]، [[سهروردی]] دیده میشود و قهراً کلمات و جملات آنان از درون منابع خودشان استخراج شده است و با این حساب معلوم میشود که کتاب تنها به نگرش عارفان و صوفیان بسنده نکرده و عشق و ملحقات آن را از زبان فلاسفهی شرق و غرب هم بیان نموده است. هزارمین عبارت نیز از تفسیر عرفانی [[كشف الأسرار و عدة الأبرار|کشف الاسرار]] [[میبدی، ابوالفضل رشیدالدین|میبدی]] است که شاید همین مطلب بحث عشق را به پایان ببرد و آن اینکه: «آفرینش همه در میم محمّد(ص) متلاشی»<ref>متن، ص 375</ref>. |