پرش به محتوا

اهداف التربية الاسلامية؛ دراسة بين اهداف التربية الاسلامية و الاهداف التربوية المعاصرة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن ها' به 'ن‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'ن ها' به 'ن‌ها')
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''اهداف التربية الاسلامية؛ دراسة بين اهداف التربية الاسلامية و الاهداف التربوية المعاصرة''' تألیف [[ماجد عرسان الکيلانى]] است که در اين نوشتار، پاره اى هدف هاى تربيتى اسلام شرح و شماره شده و با هدف هاى تربيتى نوين مقايسه گشته است.مطالب در چهار باب و بيست و دو فصل سامان گرفته است.
'''اهداف التربية الاسلامية؛ دراسة بين اهداف التربية الاسلامية و الاهداف التربوية المعاصرة''' تألیف [[ماجد عرسان الکيلانى]] است که در اين نوشتار، پاره اى هدف هاى تربيتى اسلام شرح و شماره شده و با هدف هاى تربيتى نوين مقايسه گشته است.مطالب در چهار باب و بيست و دو فصل سامان گرفته است.


باب اول داراى سه فصل است و در آن از مسائل مقدماتى زير ياد مى‌کند: نقش هدف در فعاليت هاى تربيتى، مفهوم هدف، تقسيم هدف(غايى، ميانى، تعليمى و تربيتى)، ويژگی‌هاى هدف‌هاى تربيتى، بحران‌هاى تربيت نوين در زمينه هدف‌هاى تربيتى، نياز سازمان‌ها و مراکز تربيتى در سرزمين هاى اسلامى به هدف‌هاى تربيتى اسلام، رويکرد استعمارى نوين غرب به جهان اسلام از راه گسترش و تحميل نظام آموزشى خود.
باب اول داراى سه فصل است و در آن از مسائل مقدماتى زير ياد مى‌کند: نقش هدف در فعاليت هاى تربيتى، مفهوم هدف، تقسيم هدف(غايى، ميانى، تعليمى و تربيتى)، ويژگی‌هاى هدف‌هاى تربيتى، بحران‌هاى تربيت نوين در زمينه هدف‌هاى تربيتى، نياز سازمان‌ها و مراکز تربيتى در سرزمين‌هاى اسلامى به هدف‌هاى تربيتى اسلام، رويکرد استعمارى نوين غرب به جهان اسلام از راه گسترش و تحميل نظام آموزشى خود.


باب دوم.تربيت فرد مسلمان يا انسان صالح
باب دوم.تربيت فرد مسلمان يا انسان صالح
خط ۴۰: خط ۴۰:
فصل ششم.تربيت براساس اسوه و نمونۀ برتر: در اين فصل به نکات زير اشارت رفته است: معناى نمونه برتر در تربيت اسلامى، اهميت نمونه برتر و مراتب سه‌گانه‌اش، نمونۀ برتر در تربيت اسلامى، نقش تربيت اسلامى در پرورش افراد براساس عشق به نمونه برتر شدن و تجسم آن در زندگى، لزوم آشنايى هر نسل با نمونه هاى برتر، در اسلام نمونۀ برتر و اسوه، پى‌نهادى الهى دارد؛ اما در فهم آن گاه خطا مى‌شود، گونه هاى قابل انگار تربيت براساس نمونه برتر چنين است: نمونۀ برتر حق است و تربيت بر اساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر حق و بجاست و تربيت براساس آن صورت نمى‌پذيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت نمى‌يابد.گونه اول مطلوب است و به سرعت جهان را با خود همراه مى‌کند، نوع سوم نمودار شرايط کنونى مسلمانان است که بسيار دربارۀ آن گفتگو شده است و ديدگاه‌ها درباره‌اش متفاوت است.
فصل ششم.تربيت براساس اسوه و نمونۀ برتر: در اين فصل به نکات زير اشارت رفته است: معناى نمونه برتر در تربيت اسلامى، اهميت نمونه برتر و مراتب سه‌گانه‌اش، نمونۀ برتر در تربيت اسلامى، نقش تربيت اسلامى در پرورش افراد براساس عشق به نمونه برتر شدن و تجسم آن در زندگى، لزوم آشنايى هر نسل با نمونه هاى برتر، در اسلام نمونۀ برتر و اسوه، پى‌نهادى الهى دارد؛ اما در فهم آن گاه خطا مى‌شود، گونه هاى قابل انگار تربيت براساس نمونه برتر چنين است: نمونۀ برتر حق است و تربيت بر اساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر حق و بجاست و تربيت براساس آن صورت نمى‌پذيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت نمى‌يابد.گونه اول مطلوب است و به سرعت جهان را با خود همراه مى‌کند، نوع سوم نمودار شرايط کنونى مسلمانان است که بسيار دربارۀ آن گفتگو شده است و ديدگاه‌ها درباره‌اش متفاوت است.


فصل هفتم. رشد تجربه هاى دينى، اجتماعى و جهان‌شناختى فرد: معناى تجربه و دو عنصر ساختارى آن آغاز اين فصل است.نگارنده از اهميت معرفت‌شناختى علم و دين در تجربه مى‌گويد و نشانه هاى تجربۀ مفيد را مى‌آورد و با تقسيم تجربه به دينى، اجتماعى و هستى‌شناختى هريک را شرح مى‌دهد و يادآور مى‌شود که در تربيت اسلامى رويکرد فرد به اين تجربه‌ها، مبتنى بر امور سه‌گان هاى است که هريک را مى‌آورد.آنگاه گسترۀ هريک از اين سه تجربه را برمى‌شمارد و به تجربه هاى اجتماعى و هستى‌شناختى در مراکز آموزشى امروزين مسلمانان مى‌پردازد و با نگاهى به تجربه در تربيت نوين، فصل را پايان مى‌برد.
فصل هفتم. رشد تجربه هاى دينى، اجتماعى و جهان‌شناختى فرد: معناى تجربه و دو عنصر ساختارى آن آغاز اين فصل است.نگارنده از اهميت معرفت‌شناختى علم و دين در تجربه مى‌گويد و نشانه هاى تجربۀ مفيد را مى‌آورد و با تقسيم تجربه به دينى، اجتماعى و هستى‌شناختى هريک را شرح مى‌دهد و يادآور مى‌شود که در تربيت اسلامى رويکرد فرد به اين تجربه‌ها، مبتنى بر امور سه‌گان‌هاى است که هريک را مى‌آورد.آنگاه گسترۀ هريک از اين سه تجربه را برمى‌شمارد و به تجربه هاى اجتماعى و هستى‌شناختى در مراکز آموزشى امروزين مسلمانان مى‌پردازد و با نگاهى به تجربه در تربيت نوين، فصل را پايان مى‌برد.


فصل هشتم.تربيت خواست فرد: خواست، عنصر اول در عمل صالح و برآمد رويکرد نيروى عقلانى به نمونۀ برتر است.براى روشن شدن نقش خواست در تربيت فرد، بايد با مسائل زير آشنا شد: معناى خواست و کارکرد آن، پيوندش با اسوه و نمونه برتر، سطوح سه‌گانه خواست انسان(بقا، ازدواج، فرگشت)، رشد و پختگى خواست و شرط هاى پنجگانۀ آن، سطح خواست و سطح نمونه برتر، نبود يا ناتوانى خواست.
فصل هشتم.تربيت خواست فرد: خواست، عنصر اول در عمل صالح و برآمد رويکرد نيروى عقلانى به نمونۀ برتر است.براى روشن شدن نقش خواست در تربيت فرد، بايد با مسائل زير آشنا شد: معناى خواست و کارکرد آن، پيوندش با اسوه و نمونه برتر، سطوح سه‌گانه خواست انسان(بقا، ازدواج، فرگشت)، رشد و پختگى خواست و شرط هاى پنجگانۀ آن، سطح خواست و سطح نمونه برتر، نبود يا ناتوانى خواست.
خط ۵۳: خط ۵۳:
در فصل يازدهم، از مشکل تربيت فرد در نظام هاى تربيتى نوين مى‌گويد و به نمودهايى از اين ناتوانى باتوجه به آنچه تاکنون دربارۀ عمل صالح در تربيت اسلامى آمد، مى‌پردازد و نقدى کوتاه بر گوشه‌هايى از تربيت غربى پيش‌رو مى‌نهد.
در فصل يازدهم، از مشکل تربيت فرد در نظام هاى تربيتى نوين مى‌گويد و به نمودهايى از اين ناتوانى باتوجه به آنچه تاکنون دربارۀ عمل صالح در تربيت اسلامى آمد، مى‌پردازد و نقدى کوتاه بر گوشه‌هايى از تربيت غربى پيش‌رو مى‌نهد.


فصل دوازدهم.مشکلات تربيت در مراکز تربيتى سرزمين هاى عربى-اسلامى: دست پروردۀ مراکز تربيت اسلامى، به نمون هاى که تاکنون از آن گفته شد، نمى‌ماند.همچنانکه چيزى جز آن نمونه‌هايى است که تربيت آمريکايى يا اروپايى در پى آن است.نگارنده در اين فصل، به اين نامرادى مى‌پردازد و اندکى آن را تحليل مى‌کند.
فصل دوازدهم.مشکلات تربيت در مراکز تربيتى سرزمين‌هاى عربى-اسلامى: دست پروردۀ مراکز تربيت اسلامى، به نمون‌هاى که تاکنون از آن گفته شد، نمى‌ماند.همچنانکه چيزى جز آن نمونه‌هايى است که تربيت آمريکايى يا اروپايى در پى آن است.نگارنده در اين فصل، به اين نامرادى مى‌پردازد و اندکى آن را تحليل مى‌کند.


باب سوم.ايجاد امت مسلمان
باب سوم.ايجاد امت مسلمان
خط ۶۲: خط ۶۲:
راه ابراهيم را موسى و عيسى پى گرفتند و سرانجام اين مهم به پيامبر اسلام(ص) رسيد.کار رسالت نوينى که به پيامبر(ص) رسيد، از جمله زدايش کژيهايى بود که در روش ابراهيم در دوران موسى و عيسى رخ نموده بود.بنابراين اسلام براى ايجاد امت مسلمان بايد به نکاتى توجه مى‌کرد از آنهاست: اصلاح انحراف هاى رخ داده در روش ابراهيمى، از ميان بردن پراکندگى در نسل ابراهيم(اتحاد يهود و نصارى و مسلمانان)، گزينش طرح هاى کاربردى براى آسانى تحقق اين وحدت.
راه ابراهيم را موسى و عيسى پى گرفتند و سرانجام اين مهم به پيامبر اسلام(ص) رسيد.کار رسالت نوينى که به پيامبر(ص) رسيد، از جمله زدايش کژيهايى بود که در روش ابراهيم در دوران موسى و عيسى رخ نموده بود.بنابراين اسلام براى ايجاد امت مسلمان بايد به نکاتى توجه مى‌کرد از آنهاست: اصلاح انحراف هاى رخ داده در روش ابراهيمى، از ميان بردن پراکندگى در نسل ابراهيم(اتحاد يهود و نصارى و مسلمانان)، گزينش طرح هاى کاربردى براى آسانى تحقق اين وحدت.


در فصل چهاردهم، از اهميت ايجاد امت مسلمان و زيان هاى وانهادن آن با تکيه بر آياتى از قرآن مجيد مى‌گويد.
در فصل چهاردهم، از اهميت ايجاد امت مسلمان و زيان‌هاى وانهادن آن با تکيه بر آياتى از قرآن مجيد مى‌گويد.


فصل پانزدهم.عوامل ايجاد امت مسلمان و روابط آنها: اين عوامل را از آيه 71 سورۀ انفال برگرفته، اين‌گونه شرح و شماره مى‌کند.
فصل پانزدهم.عوامل ايجاد امت مسلمان و روابط آنها: اين عوامل را از آيه 71 سورۀ انفال برگرفته، اين‌گونه شرح و شماره مى‌کند.
خط ۶۸: خط ۶۸:
1-افراد مؤمن و پيوند ايمان: ايمان به خداوند، محور اصلى هستش امت اسلامى است.در گذشته، تعصبات فاميلى، قبيل هاى، جغرافيايى و قومى عامل پيوند افراد به يکديگر بوده است؛ اما امروزه که جهان چون دهکد هاى کوچک مى‌نمايد بهترين عامل پيوند جهانى آدميان با يکديگر، ايمان به خداوند است.
1-افراد مؤمن و پيوند ايمان: ايمان به خداوند، محور اصلى هستش امت اسلامى است.در گذشته، تعصبات فاميلى، قبيل هاى، جغرافيايى و قومى عامل پيوند افراد به يکديگر بوده است؛ اما امروزه که جهان چون دهکد هاى کوچک مى‌نمايد بهترين عامل پيوند جهانى آدميان با يکديگر، ايمان به خداوند است.


2-هجرت: هجرت دومين عنصر بارآورندۀ امت اسلامى است.از هجرت، جابه‌جايى را مى‌خواهد و جابه‌جايى دو گونه است: کوچ حسى و کوچ نفسى، در کوچ حسى از کفرستان به سرزمين هاى اهل ايمان مى‌روند و در کوچ نفسى از باورها و فرهنگ بى‌ايمانان، دل کنده به فرهنگ و باور مؤمنان دل مى‌دهند.
2-هجرت: هجرت دومين عنصر بارآورندۀ امت اسلامى است.از هجرت، جابه‌جايى را مى‌خواهد و جابه‌جايى دو گونه است: کوچ حسى و کوچ نفسى، در کوچ حسى از کفرستان به سرزمين‌هاى اهل ايمان مى‌روند و در کوچ نفسى از باورها و فرهنگ بى‌ايمانان، دل کنده به فرهنگ و باور مؤمنان دل مى‌دهند.


3-رسالت و جهاد: رسالت، در به وجود آوردن امت نقش پى‌نهادى دارد زيرا، جايگاه تمدنى امت را در ميان ديگر امتها(ملتها)در سطح جهانى معلوم مى‌دارد و نشان مى‌دهد که در دادوستد فرهنگ و تمدن، اين امت بيشتر دهنده است تا گيرنده؛ و همين تمدن‌آفرينى است که به مانايى آن مى‌انجامد، امتى که تنها، فرهنگ‌پذير باشد خواهد مرد.از اينها گذشته، رسالت نياز روانى-اجتماعى هر امت است.همراهى جهاد و رسالت به همراهى وسيله و هدف مى‌ماند.جهاد، نمودى تمام‌عيار از هرگونه تلاش است براى انجام رسالت خويش است.
3-رسالت و جهاد: رسالت، در به وجود آوردن امت نقش پى‌نهادى دارد زيرا، جايگاه تمدنى امت را در ميان ديگر امتها(ملتها)در سطح جهانى معلوم مى‌دارد و نشان مى‌دهد که در دادوستد فرهنگ و تمدن، اين امت بيشتر دهنده است تا گيرنده؛ و همين تمدن‌آفرينى است که به مانايى آن مى‌انجامد، امتى که تنها، فرهنگ‌پذير باشد خواهد مرد.از اينها گذشته، رسالت نياز روانى-اجتماعى هر امت است.همراهى جهاد و رسالت به همراهى وسيله و هدف مى‌ماند.جهاد، نمودى تمام‌عيار از هرگونه تلاش است براى انجام رسالت خويش است.
خط ۷۶: خط ۷۶:
5-نصرت: معانى لغوى اين واژه در قرآن و حديث و برشماردن و شرح ويژگي هاى امتى که روحيه نصرت بر آن حاکم باشد، نکات اين فصل است.
5-نصرت: معانى لغوى اين واژه در قرآن و حديث و برشماردن و شرح ويژگي هاى امتى که روحيه نصرت بر آن حاکم باشد، نکات اين فصل است.


6-ولايت: ولايت[نه به مفهوم شيعى و يا صوفيانۀ آن]، شيرازۀ عوامل هستى‌بخش امت اسلامى است.ولايت در قرآن و سنت سلسله‌مراتب چهارگان هاى دارد.کسانى که در يکى از اين چهار مرتبه نگنجند ناگزير در گونه مقابل آنها که ولايت فاسقان است جاى دارند.نقش تربيت در تأثير و نفوذ عوامل زايندۀ امت اسلامى و پيوند آنها، فراز پايانى اين فصل است.
6-ولايت: ولايت[نه به مفهوم شيعى و يا صوفيانۀ آن]، شيرازۀ عوامل هستى‌بخش امت اسلامى است.ولايت در قرآن و سنت سلسله‌مراتب چهارگان‌هاى دارد.کسانى که در يکى از اين چهار مرتبه نگنجند ناگزير در گونه مقابل آنها که ولايت فاسقان است جاى دارند.نقش تربيت در تأثير و نفوذ عوامل زايندۀ امت اسلامى و پيوند آنها، فراز پايانى اين فصل است.


در فصل شانزدهم، به عوامل زادن و مردن امتها در دانش نوين مى‌پردازد و با طرح نظريه نردبان نياز هاى آبراهام مازلو wolsaM maharbA يادآور مى‌شود عوامل تشکيل‌دهندۀ امت اسلامى که در فصل پيشين از آنها گفته شد به خوبى در اين نردبان مى‌گنجد و با آن برابرى مى‌کند.
در فصل شانزدهم، به عوامل زادن و مردن امتها در دانش نوين مى‌پردازد و با طرح نظريه نردبان نياز هاى آبراهام مازلو wolsaM maharbA يادآور مى‌شود عوامل تشکيل‌دهندۀ امت اسلامى که در فصل پيشين از آنها گفته شد به خوبى در اين نردبان مى‌گنجد و با آن برابرى مى‌کند.
خط ۹۲: خط ۹۲:
فصل بيست و يکم.تربيت اسلامى و يگانگى بشر: امورى که براساس تربيت اسلامى به وحدت بشر مى‌انجامد و روش هاى تحقق اين يگانگى، بحث هاى اين فصل است.
فصل بيست و يکم.تربيت اسلامى و يگانگى بشر: امورى که براساس تربيت اسلامى به وحدت بشر مى‌انجامد و روش هاى تحقق اين يگانگى، بحث هاى اين فصل است.


در فصل بيست و دوم، پنج تناقض را در جوامع امروزين شرح و شماره مى‌کند و برخى درمان هاى اسلامى آنها را مى‌آورد.<ref>بهروز رفیعی، ص 88 – 92</ref>
در فصل بيست و دوم، پنج تناقض را در جوامع امروزين شرح و شماره مى‌کند و برخى درمان‌هاى اسلامى آنها را مى‌آورد.<ref>بهروز رفیعی، ص 88 – 92</ref>
==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references/>