پرش به محتوا

تیفاشی، احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'کـ' به 'ک'
جز (جایگزینی متن - 'جـ' به 'ج')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'کـ' به 'ک')
خط ۷۹: خط ۷۹:
بهره‌گیری مؤلفان دورۀ اسلامی از ازهار الافکار: تیفاشی پایه‌گذار سنت کانی‌شناسی نوینی بود که از همان روزگار خود وی در مصر، شام و همۀ سرزمینهای غربی جهان اسلام شکل گرفت و به موازات سنت کانی‌شناسی رایج در شرق جهان اسلام ــ که از الجماهر بیرونی تأثیر بسیار گرفته بود ــ به حیات خود ادامه داد. در واقع مؤلفان غرب جهان اسلام، به همان نسبت که غالباً از الجماهر بیرونی بی‌خبر بوده‌اند، به ازهار الافکار تیفاشی توجهی خاص داشته‌اند. در میان نویسندگان شرقی نیز کمتر کسی به کتاب تیفاشی استناد کرده است. در این میان، آثاری چون جواهرنامۀ محمد بن منصور که از هر دو سنت کانی‌شناسی بهرۀ فراوان داشته، و نیز نخب الذخائر فی احوال الجواهر ابن اکفانی که به‌رغم تألیف در غرب از الجماهر تأثیر بسیار گرفته، و بارها از بیرونی(نیز به واسطۀ او از کسانی چون نصر جوهری، «الاخوان الرازیان» و دیگران، البته گاه بدون یادکرد بیرونی) نقل قول کرده است، بسیار اندک‌اند.  
بهره‌گیری مؤلفان دورۀ اسلامی از ازهار الافکار: تیفاشی پایه‌گذار سنت کانی‌شناسی نوینی بود که از همان روزگار خود وی در مصر، شام و همۀ سرزمینهای غربی جهان اسلام شکل گرفت و به موازات سنت کانی‌شناسی رایج در شرق جهان اسلام ــ که از الجماهر بیرونی تأثیر بسیار گرفته بود ــ به حیات خود ادامه داد. در واقع مؤلفان غرب جهان اسلام، به همان نسبت که غالباً از الجماهر بیرونی بی‌خبر بوده‌اند، به ازهار الافکار تیفاشی توجهی خاص داشته‌اند. در میان نویسندگان شرقی نیز کمتر کسی به کتاب تیفاشی استناد کرده است. در این میان، آثاری چون جواهرنامۀ محمد بن منصور که از هر دو سنت کانی‌شناسی بهرۀ فراوان داشته، و نیز نخب الذخائر فی احوال الجواهر ابن اکفانی که به‌رغم تألیف در غرب از الجماهر تأثیر بسیار گرفته، و بارها از بیرونی(نیز به واسطۀ او از کسانی چون نصر جوهری، «الاخوان الرازیان» و دیگران، البته گاه بدون یادکرد بیرونی) نقل قول کرده است، بسیار اندک‌اند.  
ابن بیطار معاصر نامدار تیفاشی که همچون او گاه در دمشق و گاه در قاهره می‌زیست، ذیل ارجوان صراحتاً به فصل الخطاب و ذیل فیروزج نیز تنها به خود تیفاشی استناد کرده است. مطلب اخیر را به همان شکل می‌توان در هر دو روایت ازهار الافکار یافت. اما برخلاف نظر ابراهیم بن مراد، آنچه ابن بیطار دربارۀ خواص سنگ پادزهر از «احمد بن یوسف» نقل کرده است، سخن تیفاشی نیست؛ زیرا در خود ازهار ‌الافکار نیز ‌این مطلب از «احمد بن یوسف، کاتب احمد بن طولون»، یعنی احمد بن یوسف بن ابراهیم، مشهور به ابن دایه، نقل شده است. لکلر نیز هنگام بحث دربارۀ روزگار زندگی نگارندۀ ناشناس کتابی لاتینی دربارۀ ادویۀ مفرده، مشهور به ابن سرابیون جوان یا ابن سرابی، با توجه به تکرار همین مطلب در آن متن لاتینی، و بدون توجه به ارجاع تیفاشی، چنین پنداشته که مؤلف آن از ازهار الافکار بهره گرفته، و در نتیجه پس از تیفاشی می‌زیسته.  
ابن بیطار معاصر نامدار تیفاشی که همچون او گاه در دمشق و گاه در قاهره می‌زیست، ذیل ارجوان صراحتاً به فصل الخطاب و ذیل فیروزج نیز تنها به خود تیفاشی استناد کرده است. مطلب اخیر را به همان شکل می‌توان در هر دو روایت ازهار الافکار یافت. اما برخلاف نظر ابراهیم بن مراد، آنچه ابن بیطار دربارۀ خواص سنگ پادزهر از «احمد بن یوسف» نقل کرده است، سخن تیفاشی نیست؛ زیرا در خود ازهار ‌الافکار نیز ‌این مطلب از «احمد بن یوسف، کاتب احمد بن طولون»، یعنی احمد بن یوسف بن ابراهیم، مشهور به ابن دایه، نقل شده است. لکلر نیز هنگام بحث دربارۀ روزگار زندگی نگارندۀ ناشناس کتابی لاتینی دربارۀ ادویۀ مفرده، مشهور به ابن سرابیون جوان یا ابن سرابی، با توجه به تکرار همین مطلب در آن متن لاتینی، و بدون توجه به ارجاع تیفاشی، چنین پنداشته که مؤلف آن از ازهار الافکار بهره گرفته، و در نتیجه پس از تیفاشی می‌زیسته.  
بیلک قبچاقی، معاصر جوان‌تر تیفاشی، کنزالتجار فی معرفة الاحجار را ــ به تعبیر کلمان موله ــ با پیروی کورکورانه از ازهار الافکار تألیـف کـرده است. البته وی این کتاب را انتحال نکرده، زیرا بارها و بارها از تیفاشی نام برده است. در واقع کنز التجار با همان شیوه و ساختار ازهار الافکار تنظیم شده، و سخنان خود تیفاشی و نقل قولهای وی از مآخذ و حتى چنان که دوسلان گوید، خطبۀ کتاب وی در کنزالتجار آمده است؛ جز آنکه بیلک 5 مدخل و استنادهایی به چند منبع جدید(از جمله هرمس، بطلمیوس، بیرونی و غزالی) و نیز حکایاتی از تجربیات شخصی خـود را به کتاب تیفاشـی افزوده است، اما جمال‌الدین محمد وطواط(د 718ق)، در بخش معادن مناهج الفکر و مباهج العبر بی‌آنکه از تیفاشی یاد کند، کتاب وی را تلخیص کرده است. همان مداخل ازهار الافکار به همان ترتیب (البته با چشم‌پوشی از دو سه جابه‌جایی کوچک) در مناهج آمده‌اند. ذیل هر مدخل نیز سخنان تیفاشی با همان ترتیب، اما با تلخیص بسیار ذکر شده‌اند؛ جز آ‎نکه وطواط هنگام تلخیص مطالب مربوط به «بجادی» (بیجاده)، یکی از اشباه آن به نام «ماذنج» را مدخلی مستقل تصور کرده است. حتى آنچه را که تیفاشی دربارۀ بلخش از «بازرگانی که به معدن بلخش در بلخشان رسیده ... بود»، و نیز پاسخ «یکی از گوهرشناسان برجسته» به پرسش تیفاشی دربارۀ وجه تسمیۀ یکی از انواع بنفش را از شخصی مجهول(«قال...») یا به عنوان سخن خود نقل کرده است.
بیلک قبچاقی، معاصر جوان‌تر تیفاشی، کنزالتجار فی معرفة الاحجار را ــ به تعبیر کلمان موله ــ با پیروی کورکورانه از ازهار الافکار تألیـف کرده است. البته وی این کتاب را انتحال نکرده، زیرا بارها و بارها از تیفاشی نام برده است. در واقع کنز التجار با همان شیوه و ساختار ازهار الافکار تنظیم شده، و سخنان خود تیفاشی و نقل قولهای وی از مآخذ و حتى چنان که دوسلان گوید، خطبۀ کتاب وی در کنزالتجار آمده است؛ جز آنکه بیلک 5 مدخل و استنادهایی به چند منبع جدید(از جمله هرمس، بطلمیوس، بیرونی و غزالی) و نیز حکایاتی از تجربیات شخصی خـود را به کتاب تیفاشـی افزوده است، اما جمال‌الدین محمد وطواط(د 718ق)، در بخش معادن مناهج الفکر و مباهج العبر بی‌آنکه از تیفاشی یاد کند، کتاب وی را تلخیص کرده است. همان مداخل ازهار الافکار به همان ترتیب (البته با چشم‌پوشی از دو سه جابه‌جایی کوچک) در مناهج آمده‌اند. ذیل هر مدخل نیز سخنان تیفاشی با همان ترتیب، اما با تلخیص بسیار ذکر شده‌اند؛ جز آ‎نکه وطواط هنگام تلخیص مطالب مربوط به «بجادی» (بیجاده)، یکی از اشباه آن به نام «ماذنج» را مدخلی مستقل تصور کرده است. حتى آنچه را که تیفاشی دربارۀ بلخش از «بازرگانی که به معدن بلخش در بلخشان رسیده ... بود»، و نیز پاسخ «یکی از گوهرشناسان برجسته» به پرسش تیفاشی دربارۀ وجه تسمیۀ یکی از انواع بنفش را از شخصی مجهول(«قال...») یا به عنوان سخن خود نقل کرده است.
قلقشندی در صبح الاعشى پیش از بحث دربارۀ 12 گوهری که کاتبان باید بشناسند، کتاب ازهار الافکار تیفاشی را بهترین گوهرنامۀ تألیف شده تا روزگار خود می‌داند و بارها از وی نام می‌برد. وی در این بخش، بارها به سخن تیفاشی استناد می‌کند، اما با اندکی تأمل می‌توان دریافت که این گزارش، هرچند خود قلقشندی بدان تصریح نکرده، خلاصۀ کتاب تیفاشی است. جز آنکه چیزهایی را از گزارش جدیدتر و ظاهراً مستقل ابن فضل-الله عمری بدان افزوده است.
قلقشندی در صبح الاعشى پیش از بحث دربارۀ 12 گوهری که کاتبان باید بشناسند، کتاب ازهار الافکار تیفاشی را بهترین گوهرنامۀ تألیف شده تا روزگار خود می‌داند و بارها از وی نام می‌برد. وی در این بخش، بارها به سخن تیفاشی استناد می‌کند، اما با اندکی تأمل می‌توان دریافت که این گزارش، هرچند خود قلقشندی بدان تصریح نکرده، خلاصۀ کتاب تیفاشی است. جز آنکه چیزهایی را از گزارش جدیدتر و ظاهراً مستقل ابن فضل-الله عمری بدان افزوده است.
قلقشندی برخی استنادهای تیفاشی را چنان نقل کرده که گویی ‌خود بدان آثار مراجعه کرده، اما گاه در این کار به خطا افتاده است. مثلاً دربارۀ یاقوت ظاهراً بندی را از بلینوس نقل می‌کند، در حالی که تنها جملۀ اول «و هو حجر ذهبی» از او است(تازه به واسطۀ تیفاشی) و ادامۀ مطلب خلاصه‌ای از سخنان خود تیفاشی است. اما غزولی در مطالع البدور چنان که خود گوید خلاصۀ این کتاب را آورده، و تنها نکته‌ای از ابن فضل‌الله عمری و ابیاتی دربارۀ مروارید، زمرد و عقیق بدان افزوده است.  
قلقشندی برخی استنادهای تیفاشی را چنان نقل کرده که گویی ‌خود بدان آثار مراجعه کرده، اما گاه در این کار به خطا افتاده است. مثلاً دربارۀ یاقوت ظاهراً بندی را از بلینوس نقل می‌کند، در حالی که تنها جملۀ اول «و هو حجر ذهبی» از او است(تازه به واسطۀ تیفاشی) و ادامۀ مطلب خلاصه‌ای از سخنان خود تیفاشی است. اما غزولی در مطالع البدور چنان که خود گوید خلاصۀ این کتاب را آورده، و تنها نکته‌ای از ابن فضل‌الله عمری و ابیاتی دربارۀ مروارید، زمرد و عقیق بدان افزوده است.