۱۱۶٬۹۳۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ احمد کاسانی را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به کاسانی، احمد منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==زادگاه، نسب== | ==زادگاه، نسب== | ||
وی از مردم کاسان بود، شهری در آن سوی رود سیحون ابتدای ترکستان و بعد از شهر چاچ، واقع در درۀ فرغانه که اکنون در جنوب ایالت نمنگان در شرق ازبکستان قرار دارد. نسبش را با ۱۴ واسطه به امام علی بن موسى الرضا(ع) رساندهاند. | وی از مردم کاسان بود، شهری در آن سوی رود سیحون ابتدای ترکستان و بعد از شهر چاچ، واقع در درۀ فرغانه که اکنون در جنوب ایالت نمنگان در شرق ازبکستان قرار دارد. نسبش را با ۱۴ واسطه به [[امام رضا علیهالسلام|امام علی بن موسى الرضا(ع)]] رساندهاند. | ||
==ریاست طریقت خواجگان== | ==ریاست طریقت خواجگان== | ||
وی بعد از آنکه از علوم بهرۀ کافی یافت، به حضور شیخ محمدزاهد قاضی، خلیفۀ خواجه عبیدالله احرار رسید و ۱۲ سال در خدمت او بود و در سایۀ تعالیم و افاضات او به درجات بالای تصوف نایل آمد. سپس در دهبید که در شمال سمرقند در آق دره واقع است، مقیم شد و به دعوت و ارشاد سالکان پرداخت و پیشوایی و ریاست طریقت خواجگان به او سپرده شد. مؤلفان نقشبندیه او را «قطب دوران و غوث زمانِ» خویش خواندهاند. | وی بعد از آنکه از علوم بهرۀ کافی یافت، به حضور شیخ محمدزاهد قاضی، خلیفۀ [[احرار، عبیدالله بن محمود|خواجه عبیدالله احرار]] رسید و ۱۲ سال در خدمت او بود و در سایۀ تعالیم و افاضات او به درجات بالای تصوف نایل آمد. سپس در دهبید که در شمال سمرقند در آق دره واقع است، مقیم شد و به دعوت و ارشاد سالکان پرداخت و پیشوایی و ریاست طریقت خواجگان به او سپرده شد. مؤلفان نقشبندیه او را «قطب دوران و غوث زمانِ» خویش خواندهاند. | ||
وی مورد تکریم و احترام سلاطین و امرا نیز بود، چنانکه ظهیرالدین بابر که به نقشبندیه ارادت داشت، برای او هدایایی فرستاد و ابوالغازی سلطان عبیدالله خان شیبانی (د ۹۴۶ق/ ۱۵۳۹م) به او اخلاص و ارادت میورزید. شیخ نیز نسبت به عبیدالله خان توجه و علاقۀ خاص داشت و در بسیاری از رسالات خود او را مدح گفته، چنانکه رسالۀ «چهار کلمه» را با ستایش او شروع کرده است و در «سلسلة الصدیقین» این سلطان را در ردیف مشایخ سلسلۀ خواجگان آورده، و رسالۀ «گل نوروزی» را به مناسبت پیوستن عبیدالله خان به گروه درویشان تألیف کرده است، و از رسالۀ «واقعۀ حقانیۀ» او چنین برمیآید که در لشکرکشی عبیدالله ازبک به خراسان جزو ملازمان وی بوده است. او با اینکه خود در رسالۀ «زبدةالسالکین» بنابر حدیث مشهور، بدترین علما را کسی میداند که به دیدار سلاطین و امرا رود، مقام سلطانی عبیدالله خان را فرع و تابع سیر و سلوک روحانی او میداند، و علاوه بر آنچه گفته شد، غالباً در رسائل خود اشعار و سخنان او را نقل کرده، و برخی از رباعیات عرفانی او را نیز جداگانه در رسالهای شرح کرده است. | وی مورد تکریم و احترام سلاطین و امرا نیز بود، چنانکه ظهیرالدین بابر که به نقشبندیه ارادت داشت، برای او هدایایی فرستاد و ابوالغازی سلطان عبیدالله خان شیبانی (د ۹۴۶ق/ ۱۵۳۹م) به او اخلاص و ارادت میورزید. شیخ نیز نسبت به عبیدالله خان توجه و علاقۀ خاص داشت و در بسیاری از رسالات خود او را مدح گفته، چنانکه رسالۀ «چهار کلمه» را با ستایش او شروع کرده است و در «سلسلة الصدیقین» این سلطان را در ردیف مشایخ سلسلۀ خواجگان آورده، و رسالۀ «گل نوروزی» را به مناسبت پیوستن عبیدالله خان به گروه درویشان تألیف کرده است، و از رسالۀ «واقعۀ حقانیۀ» او چنین برمیآید که در لشکرکشی عبیدالله ازبک به خراسان جزو ملازمان وی بوده است. او با اینکه خود در رسالۀ «زبدةالسالکین» بنابر حدیث مشهور، بدترین علما را کسی میداند که به دیدار سلاطین و امرا رود، مقام سلطانی عبیدالله خان را فرع و تابع سیر و سلوک روحانی او میداند، و علاوه بر آنچه گفته شد، غالباً در رسائل خود اشعار و سخنان او را نقل کرده، و برخی از رباعیات عرفانی او را نیز جداگانه در رسالهای شرح کرده است. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==فرزندان== | ==فرزندان== | ||
از اولاد وی علاوه بر خواجۀ کلان، خواجه زکریا سمرقندی، خواجه عبدالولی سمرقندی، خواجه یادگار دهبیدی، خواجه اولیا و خواجه اسحاق ولی را نام بردهاند، اما شاید بتوان گفت که خواجه اسحاق ولی از بقیه مهمتر بوده است. خواجه اسحاق (د ۱۰۰۷ق) در زمان مرگ پدر خردسال بود، لکن بر اثر تربیت شیخ لطفالله جستی مراحل سلوک تصوف را پیمود تا خود به ارشاد طالبان مشغول شد و مورد احترام و اعتقاد خاص مردم قرار گرفت. | از اولاد وی علاوه بر خواجۀ کلان، خواجه زکریا سمرقندی، خواجه عبدالولی سمرقندی، خواجه یادگار دهبیدی، خواجه اولیا و خواجه اسحاق ولی را نام بردهاند، اما شاید بتوان گفت که خواجه اسحاق ولی از بقیه مهمتر بوده است. خواجه اسحاق (د ۱۰۰۷ق) در زمان مرگ پدر خردسال بود، لکن بر اثر تربیت شیخ [[لطفالله جستی]] مراحل سلوک تصوف را پیمود تا خود به ارشاد طالبان مشغول شد و مورد احترام و اعتقاد خاص مردم قرار گرفت. | ||
==اصحاب برجسته و خلفا== | ==اصحاب برجسته و خلفا== | ||
۴ تن را اصحاب برجسته و خلفای احمد کاسانی خواندهاند: شیخ دوست صحاف، شیخ خرد، شیخ لطفالله ارجاکتی (یا جستی) و شیخ محمد اسلام جویباری (د ۹۷۱ق)، و ظاهراً شیخ محمد جویباری مهمتر از بقیۀ اصحاب شیخ بوده است. | ۴ تن را اصحاب برجسته و خلفای احمد کاسانی خواندهاند: شیخ دوست صحاف، شیخ خرد، شیخ لطفالله ارجاکتی (یا جستی) و شیخ محمد اسلام جویباری (د ۹۷۱ق)، و ظاهراً [[شیخ محمد جویباری]] مهمتر از بقیۀ اصحاب شیخ بوده است. | ||
ازجمله پیروان او محمد خواجگی امکنگی و سعید سکوبی را نیز نام بردهاند. | ازجمله پیروان او محمد خواجگی امکنگی و سعید سکوبی را نیز نام بردهاند. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
1- ذکر قلبی و تلقین، | 1-ذکر قلبی و تلقین، | ||
در بیان انتقال ذکر از پیامبر(ص) به مشایخ؛ | در بیان انتقال ذکر از پیامبر(ص) به مشایخ؛ | ||
2- سماعیه، | 2-سماعیه، | ||
احمد کاسانی در پاسخ به اعتراضات علمای متشرع بر احوال مشایخ در وقت سماع، رسالهای به نام «سماعیه» تألیف کرده، و در آن برای سماع دو فایده برشمرده است: اول آنکه ملالت و قبضی که در دلها و احوال سالکان طریق از کثرت معاملات روی میدهد، با استماع اصوات طیبه و اشعار مشوقه از ایشان مرتفع میشود؛ فایده دوم آنکه حجابهایی که در پی استیلای صفات نفس بر سالک ظاهر میشود، مرتفع میگردد. | احمد کاسانی در پاسخ به اعتراضات علمای متشرع بر احوال مشایخ در وقت سماع، رسالهای به نام «سماعیه» تألیف کرده، و در آن برای سماع دو فایده برشمرده است: اول آنکه ملالت و قبضی که در دلها و احوال سالکان طریق از کثرت معاملات روی میدهد، با استماع اصوات طیبه و اشعار مشوقه از ایشان مرتفع میشود؛ فایده دوم آنکه حجابهایی که در پی استیلای صفات نفس بر سالک ظاهر میشود، مرتفع میگردد. | ||