۱۰۶٬۱۲۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
ابیوردی شاعری مدیحهسراست ازهمینرو همچون همۀ مدیحهسرایان برای گذران زندگی و بهرهمندی از پاداشهای ممدوحان، قدم در این راه نهاد و از هیچ ستایش گزاف و مبالغهآمیزی دریغ نورزید. وی به رغم اینکه در اشعار خود یادآور شده که هیچ امام یا پادشاهی را به طمع پاداشهای مادی و جاه و مقام ستایش نمیکند، بارها دست به دامن ممدوحان خود شده و عاجزانه درخواست پاداش کرده است. جالب اینکه وی در توجیه این ستایشهای مبالغهآمیز، فقر را بهانه کرده، میگوید: «اگر تیرهروزی و بیچارگی من نبود، هرگز دست نیاز به سوی فرومایگان دراز نمیکردم». | ابیوردی شاعری مدیحهسراست ازهمینرو همچون همۀ مدیحهسرایان برای گذران زندگی و بهرهمندی از پاداشهای ممدوحان، قدم در این راه نهاد و از هیچ ستایش گزاف و مبالغهآمیزی دریغ نورزید. وی به رغم اینکه در اشعار خود یادآور شده که هیچ امام یا پادشاهی را به طمع پاداشهای مادی و جاه و مقام ستایش نمیکند، بارها دست به دامن ممدوحان خود شده و عاجزانه درخواست پاداش کرده است. جالب اینکه وی در توجیه این ستایشهای مبالغهآمیز، فقر را بهانه کرده، میگوید: «اگر تیرهروزی و بیچارگی من نبود، هرگز دست نیاز به سوی فرومایگان دراز نمیکردم». | ||
بیشترین اشعار وی را مدح تشکیل میدهد. ازهمینرو همچون دیگر مدیحهسرایان، در سرودههای وی نوآوری کمتر به چشم میخورد و به شیوهای تصنعی حال و هوای بادیه را به خود میگیرد. هنوز وی به آیین قدما، مدایح خود را با نسیب آغاز میکند و با اینکه در دربار پرشکوه و جلال ممدوح در ناز و نعمت به سر میبرد، باز ادعا میکند که بر گردۀ شتران، بیابآنها را برای رسیدن به وی درنوردیده است. تصاویر کلیشهای، یکنواختی موضوعات و مفاهیم، بهرهگیری از واژگان پیچیده و ناآشنا و تکرار تشبیهاتی همچون گشادهدستی ممدوح به دریا، چهرۀ معشوق به قرص ماه، قامت وی به شاخۀ درخت و موی او به شب تاریک و از این قبیل ... که در سراسر دیوان وی به چشم میخورد، اشعار وی را مبتذل و ملالآور ساخته است. وی حتی بسیاری از ترکیبها و عبارات اشعار شاعران جاهلی را نیز به عاریت گرفته است. | بیشترین اشعار وی را مدح تشکیل میدهد. ازهمینرو همچون دیگر مدیحهسرایان، در سرودههای وی نوآوری کمتر به چشم میخورد و به شیوهای تصنعی حال و هوای بادیه را به خود میگیرد. هنوز وی به آیین قدما، مدایح خود را با نسیب آغاز میکند و با اینکه در دربار پرشکوه و جلال ممدوح در ناز و نعمت به سر میبرد، باز ادعا میکند که بر گردۀ شتران، بیابآنها را برای رسیدن به وی درنوردیده است. تصاویر کلیشهای، یکنواختی موضوعات و مفاهیم، بهرهگیری از واژگان پیچیده و ناآشنا و تکرار تشبیهاتی همچون گشادهدستی ممدوح به دریا، چهرۀ معشوق به قرص ماه، قامت وی به شاخۀ درخت و موی او به شب تاریک و از این قبیل ... که در سراسر دیوان وی به چشم میخورد، اشعار وی را مبتذل و ملالآور ساخته است. وی حتی بسیاری از ترکیبها و عبارات اشعار شاعران جاهلی را نیز به عاریت گرفته است. | ||
وی قصیدهای نیز به تقلید از کعب بن زهیر در مدح پیامبر اکرم (ص) دارد که در آن خلفای راشدین را بسیار ستوده است. | وی قصیدهای نیز به تقلید از کعب بن زهیر در مدح پیامبر اکرم(ص) دارد که در آن خلفای راشدین را بسیار ستوده است. | ||
ابیوردی علاوه بر مدح، در غزل، رثا، هجو، فخر و شکایت از روزگار نیز اشعاری دارد. غزلیات وی بیشتر قطعههای کوتاهی است که خطاب به معشوقههای خیالی همچون امیمه، سُلیمی و لیلی سروده و اغلب از ۱۰ بیت در نمیگذرد. غزل وی همانند اشعار تغزلی شاعران عاشقپیشه نیست که از عمق جان مایه گیرد و سراپا شور و عشق و احساس باشد، بلکه بیشتر از نوع همان مقدمههای عاشقانۀ تصنعی است که در اشعار جاهلی و مدایح خود وی میبینیم. | ابیوردی علاوه بر مدح، در غزل، رثا، هجو، فخر و شکایت از روزگار نیز اشعاری دارد. غزلیات وی بیشتر قطعههای کوتاهی است که خطاب به معشوقههای خیالی همچون امیمه، سُلیمی و لیلی سروده و اغلب از ۱۰ بیت در نمیگذرد. غزل وی همانند اشعار تغزلی شاعران عاشقپیشه نیست که از عمق جان مایه گیرد و سراپا شور و عشق و احساس باشد، بلکه بیشتر از نوع همان مقدمههای عاشقانۀ تصنعی است که در اشعار جاهلی و مدایح خود وی میبینیم. | ||
ابیوردی مرثیههایی نیز داشته است که گاه از سخنان حکمتآمیز تهی نیست. | ابیوردی مرثیههایی نیز داشته است که گاه از سخنان حکمتآمیز تهی نیست. |