۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR104653J1.jpg | عنوان = دیوان اشعار شهاب الدین عمعق بخارایی (همراه با تحقیق در احوال و آثار و توضیح اشعار او) | عنوانهای دیگر = دیوان ** دیوان اشعار شهاب الدین عمعق بخارایی | پدیدآورندگان | پدیدآوران = عمعق، شهاب...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دیوان اشعار شهابالدین عمعق بخارایی'''، حاوی سرودههای ابوالنّجیب شهابالدین عَمعَق بُخارایی (440-542یا543ق) امیرالشعرای آل افراسیاب است. این دیوان قصیدهها، رباعیات، اشعار پراکنده و اشعار منسوب به عمعق را در بر دارد. علیرضا شعبانلو تحقیق در احوال و آثار شاعر و توضیح اشعار او را انجام داده است. | '''دیوان اشعار شهابالدین عمعق بخارایی'''، حاوی سرودههای [[عمعق، شهابالدین|ابوالنّجیب شهابالدین عَمعَق بُخارایی]] (440-542یا543ق) امیرالشعرای آل افراسیاب است. این دیوان قصیدهها، رباعیات، اشعار پراکنده و اشعار منسوب به عمعق را در بر دارد. [[شعبانلو، علیرضا|علیرضا شعبانلو]] تحقیق در احوال و آثار شاعر و توضیح اشعار او را انجام داده است. | ||
شعبانلو درآمدی بر کتاب دارد و در آن، عصر و محیط زندگی عمعق (بخارا و سمرقند) را بههمراه آثار و احوال او به تصویر میکشد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص45-83</ref>. او سپس شعر شاعر را در مدیحهگوییها، هجوپَراکنیها و مرثیهسراییهای وی دنبال میکند و میگوید: عمعق ستایشگر سلسله خانیان (آل افراسیاب) است و در این کار، بیش از حد بزرگنمایی میکند تا جایی که به باورهای دینی طعنه میزند و یا اسطورههای ملی را در برابر آنان کوچک میشمارد: | [[شعبانلو، علیرضا|شعبانلو]] درآمدی بر کتاب دارد و در آن، عصر و محیط زندگی [[عمعق، شهابالدین|عمعق]] (بخارا و سمرقند) را بههمراه آثار و احوال او به تصویر میکشد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص45-83</ref>. او سپس شعر شاعر را در مدیحهگوییها، هجوپَراکنیها و مرثیهسراییهای وی دنبال میکند و میگوید: [[عمعق، شهابالدین|عمعق]] ستایشگر سلسله خانیان (آل افراسیاب) است و در این کار، بیش از حد بزرگنمایی میکند تا جایی که به باورهای دینی طعنه میزند و یا اسطورههای ملی را در برابر آنان کوچک میشمارد: | ||
'''از موجِ خون کنی تو پرِ جبرئیل، سُرخ | '''از موجِ خون کنی تو پرِ جبرئیل، سُرخ | ||
وز جانِ بدسگال، رخ آفتاب، تار | وز جانِ بدسگال، رخ آفتاب، تار | ||
'''زِ بیم حمله تو هر زمان بجوشد خون | '''زِ بیم حمله تو هر زمان بجوشد خون | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بیآب ماند نرگس آن تازهبوستان'''<ref>ر.ک: همان، ص114 و 123</ref>. | بیآب ماند نرگس آن تازهبوستان'''<ref>ر.ک: همان، ص114 و 123</ref>. | ||
شعبانلو، ویژگیهای سبکی اشعار عمعق را در سه سطح «زبانی، ادبی و اندیشگی» وامینماید؛ او سطح زبانی را در سه سطح «آوایی، لغوی و نحوی» پی میگیرد؛ سطح آوایی با بررسی موسیقی بیرونی (در وزن، قافیه و ردیف)، موسیقی درونی (در موازنه، تکرار، انواع جناس و همآوایی) و فرایندهای آوایی بررسی میشود<ref>ر.ک: همان، ص144-123</ref>. سطح لغوی در«عوامل برونزبانی و درونزبانی درباره گزینش واژگان شعر و بسامد واژگان شعری عمعق» و سطح نحوی در «ساختار جمله» دنبال میشود. محقق، «سطح ادبی» را با ارزیابی قالبهای شعری او و «سطح اندیشگی» را با انعکاس اوضاع اجتماعی زمانه شاعر و آنچه از شادخواریها و اَمردبازیها که درباریان و شاعران به آنها مبتلا بودهاند، بررسی میکند<ref>ر.ک: همان، ص210-123</ref>. | [[شعبانلو، علیرضا|شعبانلو]]، ویژگیهای سبکی اشعار عمعق را در سه سطح «زبانی، ادبی و اندیشگی» وامینماید؛ او سطح زبانی را در سه سطح «آوایی، لغوی و نحوی» پی میگیرد؛ سطح آوایی با بررسی موسیقی بیرونی (در وزن، قافیه و ردیف)، موسیقی درونی (در موازنه، تکرار، انواع جناس و همآوایی) و فرایندهای آوایی بررسی میشود<ref>ر.ک: همان، ص144-123</ref>. سطح لغوی در«عوامل برونزبانی و درونزبانی درباره گزینش واژگان شعر و بسامد واژگان شعری عمعق» و سطح نحوی در «ساختار جمله» دنبال میشود. محقق، «سطح ادبی» را با ارزیابی قالبهای شعری او و «سطح اندیشگی» را با انعکاس اوضاع اجتماعی زمانه شاعر و آنچه از شادخواریها و اَمردبازیها که درباریان و شاعران به آنها مبتلا بودهاند، بررسی میکند<ref>ر.ک: همان، ص210-123</ref>. | ||
شعبانلو به اثرپذیری عمعق از شاعران پیشین اشاراتی دارد؛ عمعق وارث سنتها و میراث دوره سامانی و اوایل عهد غزنوی است. ازاینرو، در جوانی، قصیدههای عنصری و بیش از او، از قصاید فرخی تقلید میکرده است؛ نمونه تقلید از عنصری قصیدهای با این مطلع است: | [[شعبانلو، علیرضا|شعبانلو]] به اثرپذیری عمعق از شاعران پیشین اشاراتی دارد؛ عمعق وارث سنتها و میراث دوره سامانی و اوایل عهد غزنوی است. ازاینرو، در جوانی، قصیدههای عنصری و بیش از او، از قصاید فرخی تقلید میکرده است؛ نمونه تقلید از عنصری قصیدهای با این مطلع است: | ||
'''ای نگار از بسکه اندر دلبری دستان کنی | '''ای نگار از بسکه اندر دلبری دستان کنی | ||
هر زمان ما را به عشق خویش سرگردان کنی'''. | هر زمان ما را به عشق خویش سرگردان کنی'''. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
گویی که جامهای عقیق است پُرعِقار'''. | گویی که جامهای عقیق است پُرعِقار'''. | ||
عمعق دوست دارد که قصایدش را با قید زمان آغاز کند؛ | [[عمعق، شهابالدین|عمعق]] دوست دارد که قصایدش را با قید زمان آغاز کند؛ | ||
'''نماز شام چو پنهان شد آتش اندر آب | '''نماز شام چو پنهان شد آتش اندر آب | ||
سپهر چهره بپوشید زیر پرّ غُراب'''؛ | سپهر چهره بپوشید زیر پرّ غُراب'''؛ | ||
عمعق مانند فرخی، انگیزه سرودن برخی از قصاید مدحی را سفارش و یادآوری یکی از دوستان یا معشوق بیان میکند. | [[عمعق، شهابالدین|عمعق]] مانند فرخی، انگیزه سرودن برخی از قصاید مدحی را سفارش و یادآوری یکی از دوستان یا معشوق بیان میکند. | ||
عمعق (مانند فرخی) توجه خاصی به توصیف شب و مظاهر آن دارد. او در قصیدههای اول، دوم و سیزدهم، آسمان شب و چگونگی غروب خورشید و پیدایش ستارگان و ماه را تصویر میکند که در این میان، تصویرسازی دقیق و هنرمندانه او از هلال ماه شوّال در قصاید اول و دوم بسیار باشکوه است: | عمعق (مانند فرخی) توجه خاصی به توصیف شب و مظاهر آن دارد. او در قصیدههای اول، دوم و سیزدهم، آسمان شب و چگونگی غروب خورشید و پیدایش ستارگان و ماه را تصویر میکند که در این میان، تصویرسازی دقیق و هنرمندانه او از هلال ماه شوّال در قصاید اول و دوم بسیار باشکوه است: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
مرا ز دیدن او دیده پُرمه و مهتاب'''. | مرا ز دیدن او دیده پُرمه و مهتاب'''. | ||
در شعر | در شعر [[عمعق، شهابالدین|عمعق]]، زمینههای روایی در همه جا دیده میشود؛ او روایت و تصویر را بههم میآمیزد و به شعرش تحرک و پویایی میبخشد. نمونه این کار در قصیدههای هفتم، سیزدهم و شانزدهم آمده است. همچنین او مانند فرخی توصیفهای موردی در میان قصایدش دارد؛ توصیف اژدها، حصار، سنگلاخ و خر نمونههای این توصیفات است. | ||
عمعق قصیده بسیار معروفی به نام «مور و موی» دارد که او را با آن میشناسند: | |||
'''اگر موری سخن گوید وگر مویی روان دارد | [[عمعق، شهابالدین|عمعق]] قصیده بسیار معروفی به نام «مور و موی» دارد که او را با آن میشناسند: | ||
من آن مور سخنگویم من آن مویم که جان دارد | '''اگر موری سخن گوید وگر مویی روان دارد''' | ||
'''تنم چون سایه موی است و دل چون دیده موران | من آن مور سخنگویم من آن مویم که جان دارد | ||
ز هِجر غالیهمویی که چون موران میان دارد'''. | '''تنم چون سایه موی است و دل چون دیده موران''' | ||
ز هِجر غالیهمویی که چون موران میان دارد'''.''' | |||
برخی گمان دارند که او این قصیده را از شهید بلخی تقلید کرده است<ref>ر.ک: همان، ص217-211</ref>. | برخی گمان دارند که او این قصیده را از شهید بلخی تقلید کرده است<ref>ر.ک: همان، ص217-211</ref>. | ||
شعبانلو دیوان عمعق را از میان سیوهشت جُنگ و مجموعه شعر، دو دیوان چاپشده از او، فرهنگنامهها و لغتنامهها، تذکرهها و دیوان اشعار شاعران دیگر فراهم آورده است<ref>ر.ک: همان، ص41-15</ref>. او اشعار منسوب به عمعق را نیز گردآوریکرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص472-463</ref>. فهرست آیهها، راهنمای تعلیقهها و فهرست منابع، پایانبخش دیوان است<ref>ر.ک: همان، ص488-473</ref>. | [[شعبانلو، علیرضا|شعبانلو]] دیوان عمعق را از میان سیوهشت جُنگ و مجموعه شعر، دو دیوان چاپشده از او، فرهنگنامهها و لغتنامهها، تذکرهها و دیوان اشعار شاعران دیگر فراهم آورده است<ref>ر.ک: همان، ص41-15</ref>. او اشعار منسوب به عمعق را نیز گردآوریکرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص472-463</ref>. فهرست آیهها، راهنمای تعلیقهها و فهرست منابع، پایانبخش دیوان است<ref>ر.ک: همان، ص488-473</ref>. | ||
| | ||
==پانویس == | ==پانویس == |