۱٬۵۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
نگاه به سیر تألیف فروعات فقهی، جایگاه روضه را بهتر مینمایاند؛ بدینگونه که در آغاز، امام الحرمین جوینی چهار کتاب شافعی (الأم، الإملاء، البویطی و مختصر المزنی) را در «النهایه» خلاصه نموده است؛ سپس، محمد غزالی نهایه را در «البسیط»، «الوسیط» و «الوجیز» خلاصه کرده است... ؛ تا نوبت به ابوالقاسم رافعی میرسد. او «الوجیز» را در دو شرح کوچک و بزرگ خلاصه میکند و نام شرح بزرگتر را «الغزیر» مینهد. نووی نیز الوجیز را در روضۀ خود مختصر میکند. پس از نووی، فقیهانی آمدهاند و روضه را خلاصه و شرح کردهاند.<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص13-12</ref> | نگاه به سیر تألیف فروعات فقهی، جایگاه روضه را بهتر مینمایاند؛ بدینگونه که در آغاز، امام الحرمین جوینی چهار کتاب شافعی (الأم، الإملاء، البویطی و مختصر المزنی) را در «النهایه» خلاصه نموده است؛ سپس، محمد غزالی نهایه را در «البسیط»، «الوسیط» و «الوجیز» خلاصه کرده است... ؛ تا نوبت به ابوالقاسم رافعی میرسد. او «الوجیز» را در دو شرح کوچک و بزرگ خلاصه میکند و نام شرح بزرگتر را «الغزیر» مینهد. نووی نیز الوجیز را در روضۀ خود مختصر میکند. پس از نووی، فقیهانی آمدهاند و روضه را خلاصه و شرح کردهاند.<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص13-12</ref> | ||
نووی فروعات فقهی را مهمترین نوع دانشها برمیشمرد. این فروعات در کتابهای عالمان شافعی اختلافاتی را دربردارند. برخی از فقیهان بزرگ، این اختلافهای فقهی را دستهبندی کردهاند و مذهب شافعی را با عبارتهای کوتاه تنقیح نمودهاند که در میان ایشان، نام ابوالقاسم رافعی، برجسته و بزرگ است. او از پیشتازان و سرآمدان این گروه از فقیهان به شمار میآید. کتاب «شرح الوجیز» او شرح مبسوط، فراگیر و واضحی در این فن است. با این همه، کتاب او اثر پُرحجمی است که بیشتر مردم از آموختنش ناتوانند. نووی این کتاب را برای نگارش اثر خود برگزیده و مبنای کار خویش قرار داده است. او در باره «شرح الوجیز» میگوید: من مطالب این کتاب را کوتاه کردهام و آن را در جلدهای اندکی عرضه نمودهام تا بهرهگیری از آن سادهتر شود. همچنین، بیشتر دلیلها را حذف کردهام و به وجوه پنهانشان اشاراتی نمودهام. با این حال، همه مباحث فقهی، حتی آنهایی را که نامأنوس و در چشمها ناپسند افتادهاند (مُنکرها)، گردآوردهام. من به احکام پرداخته و به آنها بسنده کرده و به مباحث لفظی نپرداختهام. دیگر اینکه در بسیاری جاها، مباحث فرعی و تتمیمهایی را ضمیمه کرده و استدراکهایی را بر آرای «رافعی» ذکر نمودهام. من ترتیب مباحث کتاب را جز در موارد اندکی رعایت کرده و آنچه از موارد غریب است به کتاب افزودهام و برای اینکه مختصر از کار درآید، نامی از قائلان آنها نیاوردهام. البته، این افزودنیها و نام صاحبانشان را در کتاب دیگرم «شرح مهذب» آوردهام. شایان ذکر میدانم که در متن کتاب، هر جا عبارت «علی الجدید» آوردهام، مخالف آن «قدیم» بوده است و بالعکس؛ اگر در بررسی یک رأی، عبارت «علی قولٍ» یا «علی وجهٍ» آوردهام، آنچه که خلاف این دو عبارت باشد، درست است و جایی که عبارت «علی الصحیح» یا «علی الأصح» را به کار بردهام، مرادم دو وجه بوده است؛ در جایی هم که «علی المذهب» گفتهام، دو طریق یا طریقهها را منظور داشتهام؛ اگر موارد خلاف، ضعیف باشد، عبارت «علی الصحیح» را آوردهام و اگر موارد خلاف قوی باشد، عبارت «اَصح» یا «اَظهر» را درج کردهام. گاهی نیز به خلافها در برخی مذکورات تصریح کردهام.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص114-112</ref> | نووی فروعات فقهی را مهمترین نوع دانشها برمیشمرد. این فروعات در کتابهای عالمان شافعی اختلافاتی را دربردارند. برخی از فقیهان بزرگ، این اختلافهای فقهی را دستهبندی کردهاند و مذهب شافعی را با عبارتهای کوتاه تنقیح نمودهاند که در میان ایشان، نام ابوالقاسم رافعی، برجسته و بزرگ است. او از پیشتازان و سرآمدان این گروه از فقیهان به شمار میآید. کتاب «شرح الوجیز» او شرح مبسوط، فراگیر و واضحی در این فن است. با این همه، کتاب او اثر پُرحجمی است که بیشتر مردم از آموختنش ناتوانند. نووی این کتاب را برای نگارش اثر خود برگزیده و مبنای کار خویش قرار داده است. او در باره «شرح الوجیز» میگوید: من مطالب این کتاب را کوتاه کردهام و آن را در جلدهای اندکی عرضه نمودهام تا بهرهگیری از آن سادهتر شود. همچنین، بیشتر دلیلها را حذف کردهام و به وجوه پنهانشان اشاراتی نمودهام. با این حال، همه مباحث فقهی، حتی آنهایی را که نامأنوس و در چشمها ناپسند افتادهاند (مُنکرها)، گردآوردهام. من به احکام پرداخته و به آنها بسنده کرده و به مباحث لفظی نپرداختهام. دیگر اینکه در بسیاری جاها، مباحث فرعی و تتمیمهایی را ضمیمه کرده و استدراکهایی را بر آرای «رافعی» ذکر نمودهام. من ترتیب مباحث کتاب را (از کتاب الطهاره تا کتاب امهات الاولاد)جز در موارد اندکی رعایت کرده و آنچه از موارد غریب است به کتاب افزودهام و برای اینکه مختصر از کار درآید، نامی از قائلان آنها نیاوردهام. البته، این افزودنیها و نام صاحبانشان را در کتاب دیگرم «شرح مهذب» آوردهام. شایان ذکر میدانم که در متن کتاب، هر جا عبارت «علی الجدید» آوردهام، مخالف آن «قدیم» بوده است و بالعکس؛ اگر در بررسی یک رأی، عبارت «علی قولٍ» یا «علی وجهٍ» آوردهام، آنچه که خلاف این دو عبارت باشد، درست است و جایی که عبارت «علی الصحیح» یا «علی الأصح» را به کار بردهام، مرادم دو وجه بوده است؛ در جایی هم که «علی المذهب» گفتهام، دو طریق یا طریقهها را منظور داشتهام؛ اگر موارد خلاف، ضعیف باشد، عبارت «علی الصحیح» را آوردهام و اگر موارد خلاف قوی باشد، عبارت «اَصح» یا «اَظهر» را درج کردهام. گاهی نیز به خلافها در برخی مذکورات تصریح کردهام.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص114-112</ref> | ||
محققان از بیست و یک نسخه خطی برای تهیه حاشیههای خود بهرهجستهاند.<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص17-14</ref> | محققان از بیست و یک نسخه خطی برای تهیه حاشیههای خود بهرهجستهاند.<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص17-14</ref> |