۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR57778J1.jpg | عنوان = رفع الباس و کشف الالتباس في ضرب المثل من القرآن و الاقتباس | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) لحام، سعید محمد (محقق و شارح) |زبان | زبان = عر...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''رفع الباس و كشف الالتباس في ضرب المثل من القرآن و الاقتباس'''، نوشته جلالالدین سیوطی (849-911ق) است. وی در این کتاب به بررسی این موضوع پرداخته است که استفاده از آیات قرآن (هرچند شأن نزول خاصی داشته و در مورد ویژهای نازل شده باشند)، از باب اقتباس و مثل و بهکار بردن آنها در مواردی غیر از آنچه آیات درباره آن نازل شدهاند، هیچ اشکالی ندارد. این کتاب با شرح و تحقیق سعید محمد لحام منتشر شده است. | '''رفع الباس و كشف الالتباس في ضرب المثل من القرآن و الاقتباس'''، نوشته [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدین سیوطی]] (849-911ق) است. وی در این کتاب به بررسی این موضوع پرداخته است که استفاده از آیات قرآن (هرچند شأن نزول خاصی داشته و در مورد ویژهای نازل شده باشند)، از باب اقتباس و مثل و بهکار بردن آنها در مواردی غیر از آنچه آیات درباره آن نازل شدهاند، هیچ اشکالی ندارد. این کتاب با شرح و تحقیق [[لحام، سعید محمد|سعید محمد لحام]] منتشر شده است. | ||
سیوطی این کتاب را با این مسئه آغاز کرده که استعمال الفاظ قرآن کریم در گفتگوها، نوشتهها، نامهها در غیر معنایی که در قرآن اراده شده است، نزد صحابه و تابعین از صدر اول و پیشوایان و علما پس از ایشان، اگر در نثر باشد، «ضرب مثل، تمثل و استشهاد» و گاه بهحسب اختلاف مورد، «اقتباس» نامیده میشود؛ البته اگر در شعر باشد تنها «اقتباس» خوانده میشود، نه غیر آن. در رابطه با استفاده در نثر خواه تمثل یا اقتباس باشد از دیدگاه اهل سنت بهاتفاق جایز است. اصحاب بهاجمال و تفصیل به آن تصریح کردهاند و آن را در خطبهها، نوشتهها، نامهها و سخنرانیها بهکار بردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4-3</ref>. | [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] این کتاب را با این مسئه آغاز کرده که استعمال الفاظ قرآن کریم در گفتگوها، نوشتهها، نامهها در غیر معنایی که در قرآن اراده شده است، نزد صحابه و تابعین از صدر اول و پیشوایان و علما پس از ایشان، اگر در نثر باشد، «ضرب مثل، تمثل و استشهاد» و گاه بهحسب اختلاف مورد، «اقتباس» نامیده میشود؛ البته اگر در شعر باشد تنها «اقتباس» خوانده میشود، نه غیر آن. در رابطه با استفاده در نثر خواه تمثل یا اقتباس باشد از دیدگاه اهل سنت بهاتفاق جایز است. اصحاب بهاجمال و تفصیل به آن تصریح کردهاند و آن را در خطبهها، نوشتهها، نامهها و سخنرانیها بهکار بردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4-3</ref>. | ||
جناب سیوطی در ادامه، نصوصی را در اینباره ذکر کرده و از این زاویه نیز مسئله را نگریسته که آیا چنین اقتباسی در حال نماز، مبطل نماز است یا خیر؟ مثلا نووی در | جناب [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] در ادامه، نصوصی را در اینباره ذکر کرده و از این زاویه نیز مسئله را نگریسته که آیا چنین اقتباسی در حال نماز، مبطل نماز است یا خیر؟ مثلا [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] در «[[التبيان في تفسير القرآن|التبيان]]» نوشته است: از حکیم بن سعد نقل شده که مردی از محکَّمه (فرقهای از خوارج) نزد [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] رسید و به آن حضرت درحالیکه در نماز صبح بود، گفت: «لئن أشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين»؛ [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] در حال نماز با این آیه از قرآن کریم پاسخ او را داد: «فاصبر إنّ وعد الله حق و لا يستخفنك الذين لا يوقنون». علمای اهل سنت معتقدند: اگر انسانی از نمازگزار اجازه بخواهد و او بگوید: «ادخلوها بسلام آمنين»، اگر مقصودش تلاوت یا تلاوت و اعلام باشد، نمازش باطل نیست، اما اگر فقط اراده اعلام کند یا نیتی خاص نداشته باشد، نمازش باطل است<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>. | ||
از جمله نصوصی که سیوطی بهعنوان شاهد بر اقتباس از قرآن توسط بزرگان، آورده، این است که از ابن ابیشیبه نقل شده که عمر بن عبدالعزیز هرگاه داخل خانهای میشد میگفت: «بسم الله و الحمد لله و لا قوة إلا بالله و السلام علی نبي الله، اللهم افتح لي أبواب رحمتك، «أدخلي مدخل صدق و أخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنك سلطانا نصيرا»»<ref>ر.ک: همان، ص31-30</ref>. | از جمله نصوصی که [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] بهعنوان شاهد بر اقتباس از قرآن توسط بزرگان، آورده، این است که از ابن ابیشیبه نقل شده که عمر بن عبدالعزیز هرگاه داخل خانهای میشد میگفت: «بسم الله و الحمد لله و لا قوة إلا بالله و السلام علی نبي الله، اللهم افتح لي أبواب رحمتك، «أدخلي مدخل صدق و أخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنك سلطانا نصيرا»»<ref>ر.ک: همان، ص31-30</ref>. | ||
در انتهای کتاب، مواردی که غزالی از آیات قرآن اقتباس کرده و آنها را به عنوان «ضرب مثل» آورده ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص34-36</ref>. ابن اثیر در کتاب | در انتهای کتاب، مواردی که [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] از آیات قرآن اقتباس کرده و آنها را به عنوان «ضرب مثل» آورده ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص34-36</ref>. [[ابن اثیر، نصرالله بن محمد|ابن اثیر]] در کتاب «[[المثل السائر في أدب الكاتب و الشاعر|المثل السائر]]» فرموده است: صاحب این فن به هشت نوع از ابزار نیازمند است؛ از جمله آگاهی به صرف و نحو، لغت و امثال عرب و...<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||