۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون') |
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
در بابى از اين جلد به معرفى اصل كردها مىپردازد و حضور آنان را در بين شعب عراقى در عهد اسلامى فعال مىشمارد. | در بابى از اين جلد به معرفى اصل كردها مىپردازد و حضور آنان را در بين شعب عراقى در عهد اسلامى فعال مىشمارد. | ||
در قسمت بعدى از قبايل كرد در عراق قديم مىگويد كه شامل: | در قسمت بعدى از قبايل كرد در عراق قديم مىگويد كه شامل: کرمانج، لر، كلهر و كوران مىشوند. | ||
در فصلى از كتاب زندگى معيشتى اين قبايل را معرفى مىكند كه به تربيت چهار پايان مىپردازند و از زراعت آنها مىگويد و اشاره مىدارد كه همه قبايل به اين امر مشغول نمىباشند. همچنين در باب بعد از آن، از عرف قبايل مىگويد كه بسيار به قبيلههاى عربى شباهت دارد به جز اختلاف قليلى كه از جهت كمى نه كيفى دارد. قوانينى كه در عشاير موجود است در بين قبايل كرد نيز مىباشد و از جهت اوصاف و احوال مشترك هستند. مولف به بعضى از اين قواعد عرفى در بين آنها اشاره كرده است؛ مانند ديه، بارمته يا وسكه، حشم يا وشر و دخالت. در قسمتى ديگر از ادب كردى سخن مىگويد و خاطر نشان مىكند كه براى اين امت آداب معروفى منسوب به خودشان ذكر نمىشود، شايد به خاطر اين باشد كه ادب فارسى در اين امت تاثير گذاشته است. | در فصلى از كتاب زندگى معيشتى اين قبايل را معرفى مىكند كه به تربيت چهار پايان مىپردازند و از زراعت آنها مىگويد و اشاره مىدارد كه همه قبايل به اين امر مشغول نمىباشند. همچنين در باب بعد از آن، از عرف قبايل مىگويد كه بسيار به قبيلههاى عربى شباهت دارد به جز اختلاف قليلى كه از جهت كمى نه كيفى دارد. قوانينى كه در عشاير موجود است در بين قبايل كرد نيز مىباشد و از جهت اوصاف و احوال مشترك هستند. مولف به بعضى از اين قواعد عرفى در بين آنها اشاره كرده است؛ مانند ديه، بارمته يا وسكه، حشم يا وشر و دخالت. در قسمتى ديگر از ادب كردى سخن مىگويد و خاطر نشان مىكند كه براى اين امت آداب معروفى منسوب به خودشان ذكر نمىشود، شايد به خاطر اين باشد كه ادب فارسى در اين امت تاثير گذاشته است. |
ویرایش