۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عباس اقبال آشتيانى' به 'عباس اقبال آشتيانى') |
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
||
| خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
مقدمه مؤلف در بيان شيوههاى تاريخ نويسى به همراه پژوهشى درباره برخى اصطلاحات، به قلم فيروز منصورى آغازگر مباحث مىباشد. | مقدمه مؤلف در بيان شيوههاى تاريخ نويسى به همراه پژوهشى درباره برخى اصطلاحات، به قلم فيروز منصورى آغازگر مباحث مىباشد. | ||
مطالب، در چهار موضوع كلى، در قالب نه فصل، بعد از بيان خصوصيات جغرافيايى آسياى مركزى، به شرح و بررسى دوره سلطنت ايلخانان مغول بر ايران، فترت بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى و سلسلههاى جزيى كه در فاصله اين دو قرن و نيم بر بعضى قسمتهاى مملكت ايران سلطنت و امارت داشتهاند، از جمله چوپانيان، آل جلاير، آل مظفر، خاندانان ايلجو و سربداران، اتابكان فارس، لرستان و يزد، ملوك شبانكاره، قراختاييان | مطالب، در چهار موضوع كلى، در قالب نه فصل، بعد از بيان خصوصيات جغرافيايى آسياى مركزى، به شرح و بررسى دوره سلطنت ايلخانان مغول بر ايران، فترت بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى و سلسلههاى جزيى كه در فاصله اين دو قرن و نيم بر بعضى قسمتهاى مملكت ايران سلطنت و امارت داشتهاند، از جمله چوپانيان، آل جلاير، آل مظفر، خاندانان ايلجو و سربداران، اتابكان فارس، لرستان و يزد، ملوك شبانكاره، قراختاييان کرمان و آل كرت، مىپردازد. | ||
در پايان به معرفى تمدن، معارف و صنايع عصر استيلاى مغول در ايران پرداخته مىشود. | در پايان به معرفى تمدن، معارف و صنايع عصر استيلاى مغول در ايران پرداخته مىشود. | ||
| خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مىتوان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خونخوارترين و بىرحمترين جهانگشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرماندهى هلاكو اقدام مىكند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگتر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت. | فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مىتوان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خونخوارترين و بىرحمترين جهانگشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرماندهى هلاكو اقدام مىكند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگتر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت. | ||
بعد از مرگ ابو سعيد بهادرخان، ممالك ايلخانى به دست امراى بزرگ به قطعات چند مجزا گرديد و در بيست سالى كه بين مرگ او و نابود شدن آخرين نامزدهاى ايلخانى فاصله شده است، در نقاط مختلف ايران، پنج سلسله: امراى ايلكانى، چوپانى، آل مظفر، خاندان اينجو و سربداران، به ترتيب روى كار آمدند. غير از اين پنج سلسله عدهاى از امراى ديگر هم در هرات، فارس، | بعد از مرگ ابو سعيد بهادرخان، ممالك ايلخانى به دست امراى بزرگ به قطعات چند مجزا گرديد و در بيست سالى كه بين مرگ او و نابود شدن آخرين نامزدهاى ايلخانى فاصله شده است، در نقاط مختلف ايران، پنج سلسله: امراى ايلكانى، چوپانى، آل مظفر، خاندان اينجو و سربداران، به ترتيب روى كار آمدند. غير از اين پنج سلسله عدهاى از امراى ديگر هم در هرات، فارس، کرمان، يزد و لرستان، قبل از استيلاى مغول، حكومتهاى محلى نيمه مستقلى داشتند كه چون نسبت به ايلخانان از در اطاعت درآمدند، مغول ايشان را از ميان بر نداشت و از اين سلسلهها برخى تا دور فترت بعد از ابو سعيد باقى ماندند كه مشهورترين آنها بدين قرارند: اتابكان فارس، لرستان و يزد، قراختاييان کرمان و آل كرت در هرات. | ||
فصل هشتم به اجمال به ذكر اين سلسلهها پرداخته و فترتى كه در اين ايام بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى در تاريخ ايران رخ داده است را بيان مىكند. | فصل هشتم به اجمال به ذكر اين سلسلهها پرداخته و فترتى كه در اين ايام بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى در تاريخ ايران رخ داده است را بيان مىكند. | ||
ویرایش