۱۰۶٬۲۹۲
ویرایش
(+) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
فصل چهارم، به آزادىهاى قشرهاى مختلف جامعه اختصاص دارد و مطالبى درباره آزادى زن، آزادى در دانشگاهها و فعالیتهای دانشجویى، آزادى حوزههاى علمیه و حقوق و آزادىهاى اقليتهاى مذهبى را شامل مىشود.<ref>همان، ص101-</ref> | فصل چهارم، به آزادىهاى قشرهاى مختلف جامعه اختصاص دارد و مطالبى درباره آزادى زن، آزادى در دانشگاهها و فعالیتهای دانشجویى، آزادى حوزههاى علمیه و حقوق و آزادىهاى اقليتهاى مذهبى را شامل مىشود.<ref>همان، ص101-</ref> | ||
فصل پنجم، با عنوان «رابطه آزادى با مفاهيم بنيادين حكومت»، مواضع امام(ره) را در مورد حاكمیت اسلامى، آزادى و قانون اساسى، آزادى انتخابات، مشاركت آزادانه مردم در تصمیمگیرىها و آزادى و استقلال شوراها بيان مىكند.<ref>همان، ص163-253</ref> | فصل پنجم، با عنوان «رابطه آزادى با مفاهيم بنيادين حكومت»، مواضع امام(ره) را در مورد حاكمیت اسلامى، آزادى و قانون اساسى، آزادى انتخابات، مشاركت آزادانه مردم در تصمیمگیرىها و آزادى و استقلال شوراها بيان مىكند.<ref>همان، ص163-253</ref> | ||
در خلال مباحث و مطالب کتاب، به تبيين ديدگاهها و انديشههاى حضرت امام(ره) پيرامون آزادى، پرداخته شده است. روشن است كه مفهوم آزادى در مكتب اسلام، با آنچه كه در مكتب ليبراليسم مطرح است كاملا متفاوت است. حضرت امام(ره)، ضمن انتقاد از آزادى به شكل غربى آن - كه نوعى بىبندوبارى بدون قيد و شرط و در راستاى رویارویى با اخلاق و سنتهاى انسانى و برخلاف شرع و عقل بوده است - آزادى را در چهارچوب تعاليم اسلام، مصالح جامعه و قوانين مبتنى بر احكام الهى، نيازها و منافع عمومى، مطلوب دانستهاند.<ref>مقدمه، ص4</ref> [[ پرونده: وصیت نامه امام خمینی سلام الله علیه.png|بندانگشتی|265px| [[ نرمافزار وصیتنامه امام خمینی سلاماللهعلیه]] ]] | در خلال مباحث و مطالب کتاب، به تبيين ديدگاهها و انديشههاى حضرت امام(ره) پيرامون آزادى، پرداخته شده است. روشن است كه مفهوم آزادى در مكتب اسلام، با آنچه كه در مكتب ليبراليسم مطرح است كاملا متفاوت است. حضرت امام(ره)، ضمن انتقاد از آزادى به شكل غربى آن - كه نوعى بىبندوبارى بدون قيد و شرط و در راستاى رویارویى با اخلاق و سنتهاى انسانى و برخلاف شرع و عقل بوده است - آزادى را در چهارچوب تعاليم اسلام، مصالح جامعه و قوانين مبتنى بر احكام الهى، نيازها و منافع عمومى، مطلوب دانستهاند.<ref>مقدمه، ص4</ref> [[ پرونده: وصیت نامه امام خمینی سلام الله علیه.png|بندانگشتی|265px| [[ نرمافزار وصیتنامه امام خمینی سلاماللهعلیه]]]] | ||
ايشان معتقدند كه قوانين اسلام، آزادى سالم و منطقى را برای همه انسانها تضمین كرده است. آزادى، در ادبيات امام(ره)، همچون هر كلمه ارزشى ديگر، در سلسله مراتب نظام توحيدى معنا مىشود و نقطه اوج آزادى در این چهارچوب، انقطاع إلى الله است. در انديشه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام(ره)]] جهانبينى توحيدى نگاهى بس عمیق و ژرف به آزادى دارد و از منظرى كاملا انسانى و مبتنى بر فطرت الهى انسان، به آن توجه شده است.<ref>همان</ref> | ايشان معتقدند كه قوانين اسلام، آزادى سالم و منطقى را برای همه انسانها تضمین كرده است. آزادى، در ادبيات امام(ره)، همچون هر كلمه ارزشى ديگر، در سلسله مراتب نظام توحيدى معنا مىشود و نقطه اوج آزادى در این چهارچوب، انقطاع إلى الله است. در انديشه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام(ره)]] جهانبينى توحيدى نگاهى بس عمیق و ژرف به آزادى دارد و از منظرى كاملا انسانى و مبتنى بر فطرت الهى انسان، به آن توجه شده است.<ref>همان</ref> | ||
امام(ره) ضمن پذيرش و جانبدارى از آزادى، بهخصوص آزادىهاى سياسى، اجتماعى، آن را بهمثابه یکى از حقوق فطرى و طبيعى مردم در عرصههاى مختلف فردى و اجتماعى، از جمله حقوق غير اكتسابى مىشمارند؛ زيرا آزادى از مقوله حقوق موضوعى نيست تا انسانى به انسان ديگر اعطا كند، بلكه پارهاى از طبيعت آدمى و از جمله حقوق طبيعى اوست؛ حتى اگر دولت و حكومت آن را به رسمیت نشناسد. درعينحال، جامعه بهمنظور حفظ اركان خود و تأمین نظم و امنيت، مىتواند حدود، شرايط و قيودى در استفاده از آزادى مقرر نمايد؛ اما ايجاد تزلزل در اساس و پايه آن از حدود صلاحيت دولت، حكومت و جامعه بيرون است. خلاصه آنكه، آزادى در ذات انسان است و انسان به اقتضاى انسانيت خویش آزاد و آزادىطلب است.<ref>همان</ref> | امام(ره) ضمن پذيرش و جانبدارى از آزادى، بهخصوص آزادىهاى سياسى، اجتماعى، آن را بهمثابه یکى از حقوق فطرى و طبيعى مردم در عرصههاى مختلف فردى و اجتماعى، از جمله حقوق غير اكتسابى مىشمارند؛ زيرا آزادى از مقوله حقوق موضوعى نيست تا انسانى به انسان ديگر اعطا كند، بلكه پارهاى از طبيعت آدمى و از جمله حقوق طبيعى اوست؛ حتى اگر دولت و حكومت آن را به رسمیت نشناسد. درعينحال، جامعه بهمنظور حفظ اركان خود و تأمین نظم و امنيت، مىتواند حدود، شرايط و قيودى در استفاده از آزادى مقرر نمايد؛ اما ايجاد تزلزل در اساس و پايه آن از حدود صلاحيت دولت، حكومت و جامعه بيرون است. خلاصه آنكه، آزادى در ذات انسان است و انسان به اقتضاى انسانيت خویش آزاد و آزادىطلب است.<ref>همان</ref> |