۱۱۸٬۸۲۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه کتاب، ترجمهای از [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ارائه شده است. پس از این مقدمه اولین کتاب [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] یعنی «فصل المقال في ما بين الحكمة والشريعة من الاتصال» ذکر شده است. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] پس از حمد الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) در ابتدای این اثر مینویسد: غرض از این نوشته، این است که حکم شرعی این مطلب را به دست بیاوریم که آموختن فلسفه و علوم منطق، از نظر شرعی مباح است یا ممنوع (حرام) یا مأموربه (بهنحو وجوب یا استحباب)؟ در پاسخ میگوییم: اگر فعل فلسفه و نظرورزی، چیزی بیش از نظر در موجودات و اعتبار آنها از جهت دلالتشان بر صانع نباشد - موجودات از جهت مصنوع بودن، با شناخت صنعت آنها دال بر صانعند و هرچه شناخت صنعت آنها کاملتر و تمامتر باشد، شناخت صانع آنها اتم خواهد بود - درحالیکه شرع، ما را به مطالعه موجودات تشویق کرده است، لاجرم تحصیل فلسفه بهلحاظ شرعی یا واجب است و یا مستحب؛ زیرا شرع ما را به مطالعه موجودات با کمک عقل خوانده و شناخت موجودات با عقل را از ما خواسته است و این امر در آیههای زیادی از کتاب الهی وجود دارد، مثل آیه شریفه '''فَاعتَبِرُواْ یا أُوْلِي ٱلأَبصَارِ''' که نص و صریح در وجوب استعال قیاس عقلی یا قیاس عقلی و شرعی باهم است و یا مانند آیه شریفه '''أو لم ينظروا في ملكوت السموات والأرض وما خلق الله من شيء''' که نص و صریح در تشویق به نظر و تفکر در همه موجودات است و از جمله کسانی که خداوند متعال او را به این علم، مخصوص نمود و بزرگش داشت، ابراهیم نبی(ع) بود که خدای متعال در قرآن کریم درباره وی میفرماید: '''و كذلك نري إبراهيم ملكوت السموات والأرض'''. | در مقدمه کتاب، ترجمهای از [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ارائه شده است. پس از این مقدمه اولین کتاب [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] یعنی «فصل المقال في ما بين الحكمة والشريعة من الاتصال» ذکر شده است. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] پس از حمد الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) در ابتدای این اثر مینویسد: غرض از این نوشته، این است که حکم شرعی این مطلب را به دست بیاوریم که آموختن فلسفه و علوم منطق، از نظر شرعی مباح است یا ممنوع (حرام) یا مأموربه (بهنحو وجوب یا استحباب)؟ در پاسخ میگوییم: اگر فعل فلسفه و نظرورزی، چیزی بیش از نظر در موجودات و اعتبار آنها از جهت دلالتشان بر صانع نباشد - موجودات از جهت مصنوع بودن، با شناخت صنعت آنها دال بر صانعند و هرچه شناخت صنعت آنها کاملتر و تمامتر باشد، شناخت صانع آنها اتم خواهد بود - درحالیکه شرع، ما را به مطالعه موجودات تشویق کرده است، لاجرم تحصیل فلسفه بهلحاظ شرعی یا واجب است و یا مستحب؛ زیرا شرع ما را به مطالعه موجودات با کمک عقل خوانده و شناخت موجودات با عقل را از ما خواسته است و این امر در آیههای زیادی از کتاب الهی وجود دارد، مثل آیه شریفه'''فَاعتَبِرُواْ یا أُوْلِي ٱلأَبصَارِ''' که نص و صریح در وجوب استعال قیاس عقلی یا قیاس عقلی و شرعی باهم است و یا مانند آیه شریفه'''أو لم ينظروا في ملكوت السموات والأرض وما خلق الله من شيء''' که نص و صریح در تشویق به نظر و تفکر در همه موجودات است و از جمله کسانی که خداوند متعال او را به این علم، مخصوص نمود و بزرگش داشت، ابراهیم نبی(ع) بود که خدای متعال در قرآن کریم درباره وی میفرماید:'''و كذلك نري إبراهيم ملكوت السموات والأرض'''. | ||
یا مانند آیه شریفه: '''أفلا ينظرون إلی الإبل كيف خلقت وإلی السماء كيف رفعت''' و...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2-3</ref>. | یا مانند آیه شریفه:'''أفلا ينظرون إلی الإبل كيف خلقت وإلی السماء كيف رفعت''' و...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2-3</ref>. | ||
حال که واضح است شرع، نظر با عقل در موجودات و اعتبار آن را واجب کرده و اعتبار هم چیزی بیش از استنباط مجهول از معلوم و استخراج مجهول از معلوم نیست و این امر هم همان قیاس است یا با قیاس حاصل میشود، آنگاه واجب است که نظرمان در موجودات را با قیاس عقلی قرار دهیم و روشن است که این نوع از نظری که شرع ما را به آن میخواند و تشویق میکند، اتم انواع نظر با انواع قیاس است که «برهان» نامیده میشود. ازآنجاکه شرع، شناخت خدای متعال و موجوداتش را با برهان تشویق میکند، افضل (مستحب) یا امر ضروری (واجب) برای کسی که میخواهد خدای متعال و سایر موجودات را با برهان بشناسد این است که اولا انواع براهین را بشناسد و شروط آن و مخالفت قیاس برهانی با قیاس جدلی و خطابی و مغالطی و غیره را بداند و این ممکن نخواهد بود مگر اینکه قبلا درباره قیاس مطلق و انواع آن و... اطلاع بیابد<ref>ر.ک: همان، ص3</ref>. | حال که واضح است شرع، نظر با عقل در موجودات و اعتبار آن را واجب کرده و اعتبار هم چیزی بیش از استنباط مجهول از معلوم و استخراج مجهول از معلوم نیست و این امر هم همان قیاس است یا با قیاس حاصل میشود، آنگاه واجب است که نظرمان در موجودات را با قیاس عقلی قرار دهیم و روشن است که این نوع از نظری که شرع ما را به آن میخواند و تشویق میکند، اتم انواع نظر با انواع قیاس است که «برهان» نامیده میشود. ازآنجاکه شرع، شناخت خدای متعال و موجوداتش را با برهان تشویق میکند، افضل (مستحب) یا امر ضروری (واجب) برای کسی که میخواهد خدای متعال و سایر موجودات را با برهان بشناسد این است که اولا انواع براهین را بشناسد و شروط آن و مخالفت قیاس برهانی با قیاس جدلی و خطابی و مغالطی و غیره را بداند و این ممکن نخواهد بود مگر اینکه قبلا درباره قیاس مطلق و انواع آن و... اطلاع بیابد<ref>ر.ک: همان، ص3</ref>. |