۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
#:«مطابقه» كه تطبيق، طباق و تضاد نيز ناميده شده، در معناى لغوى شترى است كه پايش را جاى دستش قرار دهد و به هنگام انجام اين كار مىگويند: طابق البعير. نویسنده پس از ذكر معناى لغوى تذكر مىدهد كه بين تسميه لغوى و اصطلاحى مطابقه، كمترين مناسبتى وجود ندارد؛ چراكه مطابقه در اصطلاح علماى بديع به معناى جمع بين ضدين يا بين يك شىء و ضد آن در كلام يا يك بيت شعر است؛ مانند جمع بين دو اسم متضاد، مثل روز و شب، سياه و سفيد، حسن و قبح. وى در ادامه انواع مطابقه و اينكه چرا مطابقه از محسنات معنوى دانسته شده را توضيح داده است. | #:«مطابقه» كه تطبيق، طباق و تضاد نيز ناميده شده، در معناى لغوى شترى است كه پايش را جاى دستش قرار دهد و به هنگام انجام اين كار مىگويند: طابق البعير. نویسنده پس از ذكر معناى لغوى تذكر مىدهد كه بين تسميه لغوى و اصطلاحى مطابقه، كمترين مناسبتى وجود ندارد؛ چراكه مطابقه در اصطلاح علماى بديع به معناى جمع بين ضدين يا بين يك شىء و ضد آن در كلام يا يك بيت شعر است؛ مانند جمع بين دو اسم متضاد، مثل روز و شب، سياه و سفيد، حسن و قبح. وى در ادامه انواع مطابقه و اينكه چرا مطابقه از محسنات معنوى دانسته شده را توضيح داده است. | ||
#:مقابله، مبالغه، اغراق، ايغال، تتميم، توريه، التفات، لف و نشر و مراعات نظير از ديگر محسنات معنوى است كه مورد مطالعه قرار گرفته است. | #:مقابله، مبالغه، اغراق، ايغال، تتميم، توريه، التفات، لف و نشر و مراعات نظير از ديگر محسنات معنوى است كه مورد مطالعه قرار گرفته است. | ||
#:«مذهب كلامى»، از جمله انواع بديع معنوى است. ابن المعتز اين نوع را يكى از پنج نوع اساسى بديع مىداند كه كتابش «البديع» را بر آن بنيان نهاده است. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و ابن المعتز، مذهب كلامى را اين مىدانند كه اديب بهنوعى بر صحت دعوايش حجت قاطعهاى بياورد. در قرون اخير خطیب قزوينى مذهب كلامى را اينگونه بيان كرده است: «آوردن دليلى براى يك موضوع به روش اهل كلام». وى آيه '''«لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا»''' را شاهد بر اين مطلب مىآورد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16879/1/170 همان، ص 175 - 170]</ref> | #:«مذهب كلامى»، از جمله انواع بديع معنوى است. ابن المعتز اين نوع را يكى از پنج نوع اساسى بديع مىداند كه كتابش «البديع» را بر آن بنيان نهاده است. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و ابن المعتز، مذهب كلامى را اين مىدانند كه اديب بهنوعى بر صحت دعوايش حجت قاطعهاى بياورد. در قرون اخير خطیب قزوينى مذهب كلامى را اينگونه بيان كرده است: «آوردن دليلى براى يك موضوع به روش اهل كلام». وى آيه'''«لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا»''' را شاهد بر اين مطلب مىآورد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16879/1/170 همان، ص 175 - 170]</ref> | ||
#«محسنات لفظى»، از ديگر اقسام بديع است كه با معرفى جناس آغاز شده است. عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه به اين قسم از بديع اشاره كرده است. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] حقيقت جناس را اين مىداند كه لفظ، واحد و معنا مختلف باشد. جناس به تام و غير تام تقسيم مىشود كه هركدام مشتمل بر انواعى است كه در ادامه مباحث كتاب شرح و توضيح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16879/1/195 ص 214 - 195]</ref> | #«محسنات لفظى»، از ديگر اقسام بديع است كه با معرفى جناس آغاز شده است. عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه به اين قسم از بديع اشاره كرده است. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] حقيقت جناس را اين مىداند كه لفظ، واحد و معنا مختلف باشد. جناس به تام و غير تام تقسيم مىشود كه هركدام مشتمل بر انواعى است كه در ادامه مباحث كتاب شرح و توضيح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16879/1/195 ص 214 - 195]</ref> | ||
#:سجع، رد عجز بر صدر و موازنه از ديگر انواع بديع لفظى است كه در انتهاى كتاب به آنها پرداخته شده است. تشريع، آخرين مبحث اين بخش است كه توشيح و توأم نيز ناميده شده است. تشريع در حقيقت بناى بيت بر دو قافيه است كه بر هركدام از آن دو توقف كنيد، معنا صحيح باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16879/1/195 ص 245 - 195]</ref> | #:سجع، رد عجز بر صدر و موازنه از ديگر انواع بديع لفظى است كه در انتهاى كتاب به آنها پرداخته شده است. تشريع، آخرين مبحث اين بخش است كه توشيح و توأم نيز ناميده شده است. تشريع در حقيقت بناى بيت بر دو قافيه است كه بر هركدام از آن دو توقف كنيد، معنا صحيح باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16879/1/195 ص 245 - 195]</ref> |