۱۱۶٬۹۳۹
ویرایش
({{کاربردهای دیگر| تجوید (ابهام زدایی)}}) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
مثلا یکی از فصول و ابواب علم قرائت آن است که بدانیم سورههای قرآن چگونه مرتب شد و چه کسی مثلا دویستوهشتادوشش آیه را بههم پیوست و نام آن را سوره بقره گذاشت و هشتادوسه آیه را ترکیب کرد و نام آن را سوره یاسین نهاد؟ این حروف مقطعه اوایل سورهها را چه کسی در اول سورهها قرار داد؟ یا مثلا سوره بقره که دویستوهشتادوشش آیه است، همه این آیهها یکباره نازل نشد، بلکه قطعهقطعه بهمناسبت در مواقع مختلف نازل شدند. چه شد که بعضی از این آیات متفرقه را در سوره بقره قرار دادند و بعضی را مثلا در سوره نساء؟ جواب همه این سؤالات آن است که جز به امر و فرمان خود پیغمبر(ص) معقول نیست خود مردم این کار را کنند، وگرنه هرکس آیهای را در سورهای قرار میداد و دیگری، در سوره دیگر. | مثلا یکی از فصول و ابواب علم قرائت آن است که بدانیم سورههای قرآن چگونه مرتب شد و چه کسی مثلا دویستوهشتادوشش آیه را بههم پیوست و نام آن را سوره بقره گذاشت و هشتادوسه آیه را ترکیب کرد و نام آن را سوره یاسین نهاد؟ این حروف مقطعه اوایل سورهها را چه کسی در اول سورهها قرار داد؟ یا مثلا سوره بقره که دویستوهشتادوشش آیه است، همه این آیهها یکباره نازل نشد، بلکه قطعهقطعه بهمناسبت در مواقع مختلف نازل شدند. چه شد که بعضی از این آیات متفرقه را در سوره بقره قرار دادند و بعضی را مثلا در سوره نساء؟ جواب همه این سؤالات آن است که جز به امر و فرمان خود پیغمبر(ص) معقول نیست خود مردم این کار را کنند، وگرنه هرکس آیهای را در سورهای قرار میداد و دیگری، در سوره دیگر. | ||
پیغمبر(ص) فرمود: اسامه که سوره بقره میداند، سزاوار ریاست است و هرکس سوره یاسین بخواند چنان است و در هر نماز سوره کامل باید خواند و عنوان سوره در خود قرآن در آیه '''فأتوا بسورة من مثله''' (بقره: 23) آمده است. پس سوره در عهد پیغمبر(ص) تشکیل یافته و بههم پیوسته بود. این یکی از مسائل قرائت است و هزاران مسائل دیگر که اینجا گنجایش ندارد<ref>ر.ک: دیباچه مؤلف، ص2-5</ref>. | پیغمبر(ص) فرمود: اسامه که سوره بقره میداند، سزاوار ریاست است و هرکس سوره یاسین بخواند چنان است و در هر نماز سوره کامل باید خواند و عنوان سوره در خود قرآن در آیه'''فأتوا بسورة من مثله''' (بقره: 23) آمده است. پس سوره در عهد پیغمبر(ص) تشکیل یافته و بههم پیوسته بود. این یکی از مسائل قرائت است و هزاران مسائل دیگر که اینجا گنجایش ندارد<ref>ر.ک: دیباچه مؤلف، ص2-5</ref>. | ||
[[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]]، سپس مباحثش را با ترغیب به تلاوت قرآن، فضیلت قرائت قرآن و علم آن و بیان قاریان هفتگانه و روایتکنندگان از آنها ادامه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص5-17</ref>. | [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانی]]، سپس مباحثش را با ترغیب به تلاوت قرآن، فضیلت قرائت قرآن و علم آن و بیان قاریان هفتگانه و روایتکنندگان از آنها ادامه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص5-17</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
البته همان طور که از عناوین مطالب ذکر شده در بالا پیداست، برخی از مطالب فوق، در کتابهای جدید در مباحث تجوید مطرح نمیشوند و ممکن است آنها را در مباحث روخوانی و روانخوانی یا... ارائه کنند. درهرحال این کتاب، اثر مختصر و مفیدی در فهمیدن برخی علوم قرآنی، بهویژه روانخوانی و تجوید است. | البته همان طور که از عناوین مطالب ذکر شده در بالا پیداست، برخی از مطالب فوق، در کتابهای جدید در مباحث تجوید مطرح نمیشوند و ممکن است آنها را در مباحث روخوانی و روانخوانی یا... ارائه کنند. درهرحال این کتاب، اثر مختصر و مفیدی در فهمیدن برخی علوم قرآنی، بهویژه روانخوانی و تجوید است. | ||
خاتمه مختصری در انتهای کتاب، پس از ذکر علامتهای قرآنهای پاکستانی، آمده است که نویسنده در آن چنین گفته است: گاهی سؤال میشود که آیا در مثل '''إنما حرّم رَبّي الفواحش''' (اعراف: 33) جایز است «رَبِّ يَ الفواحش» بخوانیم؟؛ به این معنی که کسره «باء» را اشباع نکنیم، یا حتما باید کسره «باء» را اشباع کرد و «رَبّي يَ الفواحش» گفت؟ گوییم: وجه اول البته جایز نیست و حتما باید «رَبّي يَ الفواحش» گفت؛ چون قرآن را یا به حذف یاء متکلم خواندند، یعنی «رَبِّ الفواحش» و یا با وجود آن، یعنی «رَبّي يَ الفواحش» چنانکه گذشت و کسی «ربِّ يَ» نخوانده است<ref>ر.ک: خاتمه کتاب، ص82</ref>. | خاتمه مختصری در انتهای کتاب، پس از ذکر علامتهای قرآنهای پاکستانی، آمده است که نویسنده در آن چنین گفته است: گاهی سؤال میشود که آیا در مثل'''إنما حرّم رَبّي الفواحش''' (اعراف: 33) جایز است «رَبِّ يَ الفواحش» بخوانیم؟؛ به این معنی که کسره «باء» را اشباع نکنیم، یا حتما باید کسره «باء» را اشباع کرد و «رَبّي يَ الفواحش» گفت؟ گوییم: وجه اول البته جایز نیست و حتما باید «رَبّي يَ الفواحش» گفت؛ چون قرآن را یا به حذف یاء متکلم خواندند، یعنی «رَبِّ الفواحش» و یا با وجود آن، یعنی «رَبّي يَ الفواحش» چنانکه گذشت و کسی «ربِّ يَ» نخوانده است<ref>ر.ک: خاتمه کتاب، ص82</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |