۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'میکنن' به 'میکنن') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می فرمود' به 'میفرمود') |
||
| خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
صلواتی برخورد نکنید، باید حق ویزیت و حق زمانی که برای آمدن به جماران سپری میکنند حساب و پرداخت شود. | صلواتی برخورد نکنید، باید حق ویزیت و حق زمانی که برای آمدن به جماران سپری میکنند حساب و پرداخت شود. | ||
من اراده کردم دست این مرد را ببوسم یک شب که خدمت امام بودیم، | من اراده کردم دست این مرد را ببوسم یک شب که خدمت امام بودیم، میفرمودند: | ||
پیرمردی آمده بود پیش من و با کمال اعتماد می گفت من دو تا فرزندم را در راه اسلام داده ام. امروز هم جنازه پسر سومم را که آخرین پسرم هم بوده- 18 ساله بود در والفجر 8 شهید شده بود- آوردم و دفن کردم. | پیرمردی آمده بود پیش من و با کمال اعتماد می گفت من دو تا فرزندم را در راه اسلام داده ام. امروز هم جنازه پسر سومم را که آخرین پسرم هم بوده- 18 ساله بود در والفجر 8 شهید شده بود- آوردم و دفن کردم. | ||
چون خودم عازم میدان هستم، آمدم از شما خداحافظی کنم. | چون خودم عازم میدان هستم، آمدم از شما خداحافظی کنم. | ||
امام | امام میفرمود: | ||
از شهادت و شجاعت این مرد حالی به من دست داد، من اراده کردم که دست این مرد را ببوسم، اما چون او در کف حیاط بود و من بالا بودم، دهنم نرسید به دست او. | از شهادت و شجاعت این مرد حالی به من دست داد، من اراده کردم که دست این مرد را ببوسم، اما چون او در کف حیاط بود و من بالا بودم، دهنم نرسید به دست او. | ||