پرش به محتوا

بصری، حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - 'رحمه اللّه' به 'رحمه‌اللّه')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


==وثاقت او==
==وثاقت او==
پیشوایان حدیث به روایات مرسل او اعتماد کرده‌اند، زیرا او جز از ثقات نقل نمى‌کرد. على بن مدینى مى‌گوید: «مرسلات حسن، به شرط اینکه افراد ثقه از او روایت کنند از احادیث صحیح به شمار مى‌آید». ابوزرعه مى‌گوید: «من براى هر حدیثى که حسن گفته است: قال رسول اللّه، اصلى صحیح یافته‌ام». یونس بن عبید مى‌گوید: «از حسن سؤال کردم که: اى اباسعید! تو موقعى که نقل حدیث مى‌کنى مى‌گویى: پیامبر فرمود ...، در حالى که پیامبر را درک نکرده‌اى؟ پاسخ داد: اى برادرزاده! چیزى از من پرسیدى که کسى پیش از تو نپرسیده است؛ اگر منزلت مخصوص تو در نزد من نبود پاسخ تو را نمى‌دادم. من در زمانى قرار گرفته‌ام که تو خود مى‌دانى!- زمان فرمانروایى حجاج بر بصره- آنچه از من شنیدى که در نقل آن‌ها گفتم: قال رسول اللّه همه از بیانات على بن ابى‌طالب دریافت شده است، ولى در زمانى به سر مى‌برم که نمى‌توانم نام على را ببرم».
پیشوایان حدیث به روایات مرسل او اعتماد کرده‌اند، زیرا او جز از ثقات نقل نمى‌کرد. على بن مدینى مى‌گوید: «مرسلات حسن، به شرط اینکه افراد ثقه از او روایت کنند از احادیث صحیح به شمار مى‌آید». ابوزرعه مى‌گوید: «من براى هر حدیثى که حسن گفته است: قال رسول اللّه، اصلى صحیح یافته‌ام». یونس بن عبید مى‌گوید: «از حسن سؤال کردم که: اى اباسعید! تو موقعى که نقل حدیث مى‌کنى مى‌گویى: پیامبر فرمود...، در حالى که پیامبر را درک نکرده‌اى؟ پاسخ داد: اى برادرزاده! چیزى از من پرسیدى که کسى پیش از تو نپرسیده است؛ اگر منزلت مخصوص تو در نزد من نبود پاسخ تو را نمى‌دادم. من در زمانى قرار گرفته‌ام که تو خود مى‌دانى!- زمان فرمانروایى حجاج بر بصره- آنچه از من شنیدى که در نقل آن‌ها گفتم: قال رسول اللّه همه از بیانات على بن ابى‌طالب دریافت شده است، ولى در زمانى به سر مى‌برم که نمى‌توانم نام على را ببرم».


سید مرتضى مى‌گوید: «حسن در فصاحت سرآمد بود، و در پند و اندرز دادن، نشان بلاغت داشت و از موعظه‌هایى رسا و مؤثر و از دانشى فراوان برخوردار بود. سخنان او یا بیشتر آنچه در پند و اندرز و نکوهش دنیاست- عینا یا از لحاظ محتوا- از سخنان امیرمؤمنان على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام برگرفته شده است؛ چه اینکه آن حضرت الگویى فرزانه است»؛ لذا از وى حکمت‌ها و پندهایى ارزشمند نقل کرده است. سید مرتضى ادامه مى‌دهد: «هر گاه حسن- در زمان بنى‌امیه- مى‌خواست از امیرمؤمنان چیزى نقل کند مى‌گفت: ابوزینب فرموده است ...».
سید مرتضى مى‌گوید: «حسن در فصاحت سرآمد بود، و در پند و اندرز دادن، نشان بلاغت داشت و از موعظه‌هایى رسا و مؤثر و از دانشى فراوان برخوردار بود. سخنان او یا بیشتر آنچه در پند و اندرز و نکوهش دنیاست- عینا یا از لحاظ محتوا- از سخنان امیرمؤمنان على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام برگرفته شده است؛ چه اینکه آن حضرت الگویى فرزانه است»؛ لذا از وى حکمت‌ها و پندهایى ارزشمند نقل کرده است. سید مرتضى ادامه مى‌دهد: «هر گاه حسن- در زمان بنى‌امیه- مى‌خواست از امیرمؤمنان چیزى نقل کند مى‌گفت: ابوزینب فرموده است...».


شیخ فریدالدین عطار نیشابورى مى‌گوید: «و ارادت او به على بوده است و در علوم رجوع باز به او کرده است و طریقت از او گرفت».
شیخ فریدالدین عطار نیشابورى مى‌گوید: «و ارادت او به على بوده است و در علوم رجوع باز به او کرده است و طریقت از او گرفت».
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
مرحوم صدوق در «امالى» از ابومسلم نقل مى‌کند که گفت: «با حسن بصرى و انس بن مالک به راه افتادیم تا اینکه به در خانه ام سلمه رسیدیم. انس جلوى در نشست و من با حسن وارد خانه شدیم. شنیدم که حسن مى‌گفت: السلام علیک یا اماه و رحمه‌اللّه و برکاته. ام سلمه پاسخ داد: و علیک السلام؛ تو که هستى پسرم؟
مرحوم صدوق در «امالى» از ابومسلم نقل مى‌کند که گفت: «با حسن بصرى و انس بن مالک به راه افتادیم تا اینکه به در خانه ام سلمه رسیدیم. انس جلوى در نشست و من با حسن وارد خانه شدیم. شنیدم که حسن مى‌گفت: السلام علیک یا اماه و رحمه‌اللّه و برکاته. ام سلمه پاسخ داد: و علیک السلام؛ تو که هستى پسرم؟


گفت: من حسن بصرى‌ام. گفت: چرا اینجا آمده‌اى؟ گفت: آمده‌ام تا حدیثى را که از پیامبر درباره على بن ابى‌طالب شنیده‌اى برایم نقل کنى. ام سلمه گفت: به خدا سوگند اکنون برایت حدیثى نقل مى‌کنم که با همین دو گوشم- که اگر دروغ گفته‌ باشم کر شوند- از پیامبر شنیده‌ام و با دو چشم خود- که اگر دروغ گفته باشم کور شوند- دیده‌ام و با قلب خود دریافتم که اگر خلاف این باشد خداوند بر قلبم مهر- خاموشى- نهد، و زبانم لال شود، اگر نشنیده باشم از رسول خدا که به على بن ابى‌طالب فرمود: اى على! هر کسى که بمیرد و منکر ولایت تو باشد، در حالى بر خدا وارد خواهد شد که بتى پرستیده و در مقابل صنمى سر خم کرده باشد»؛ یعنى مشرک خواهد مرد. ابومسلم مى‌گوید: «در این هنگام حسن بصرى را دیدم که مى‌گفت: اللّه اکبر، شهادت مى‌دهم که على مولاى من و مولاى همه مؤمنان است. چون حسن از خانه خارج شد، انس بن مالک به او گفت: چه شده است که تو را تکبیر گویان مى‌بینم؟ گفت: از ام سلمه خواستم حدیثى را که از پیامبر درباره على شنیده است بازگو نماید و او به من چنین و چنان ... گفت؛ لذا تکبیر گفتم و شهادت دادم که على مولاى من و هر مؤمنى است. ابومسلم مى‌گوید: در این هنگام از انس بن مالک شنیدم که مى‌گفت: گواهى مى‌دهم که این حدیث را سه یا چهار بار از رسول خدا شنیده‌ام».
گفت: من حسن بصرى‌ام. گفت: چرا اینجا آمده‌اى؟ گفت: آمده‌ام تا حدیثى را که از پیامبر درباره على بن ابى‌طالب شنیده‌اى برایم نقل کنى. ام سلمه گفت: به خدا سوگند اکنون برایت حدیثى نقل مى‌کنم که با همین دو گوشم- که اگر دروغ گفته‌ باشم کر شوند- از پیامبر شنیده‌ام و با دو چشم خود- که اگر دروغ گفته باشم کور شوند- دیده‌ام و با قلب خود دریافتم که اگر خلاف این باشد خداوند بر قلبم مهر- خاموشى- نهد، و زبانم لال شود، اگر نشنیده باشم از رسول خدا که به على بن ابى‌طالب فرمود: اى على! هر کسى که بمیرد و منکر ولایت تو باشد، در حالى بر خدا وارد خواهد شد که بتى پرستیده و در مقابل صنمى سر خم کرده باشد»؛ یعنى مشرک خواهد مرد. ابومسلم مى‌گوید: «در این هنگام حسن بصرى را دیدم که مى‌گفت: اللّه اکبر، شهادت مى‌دهم که على مولاى من و مولاى همه مؤمنان است. چون حسن از خانه خارج شد، انس بن مالک به او گفت: چه شده است که تو را تکبیر گویان مى‌بینم؟ گفت: از ام سلمه خواستم حدیثى را که از پیامبر درباره على شنیده است بازگو نماید و او به من چنین و چنان... گفت؛ لذا تکبیر گفتم و شهادت دادم که على مولاى من و هر مؤمنى است. ابومسلم مى‌گوید: در این هنگام از انس بن مالک شنیدم که مى‌گفت: گواهى مى‌دهم که این حدیث را سه یا چهار بار از رسول خدا شنیده‌ام».


درباره اتهام اعتقاد به قدر- بر اساس تفسیر اهل عدل - در گذشته دیدیم که سید مرتضى درباره او گفت: «یکى از متقدمان که آشکارا به عدل الهى عقیده داشت‌ حسن بصرى بود؛ او گفته است: همه چیز بر اساس قضا و قدر الهى است مگر گناهان»، ولى این نسبت به مذاق اشاعره- که بیشتر اهل سنت‌اند- خوش نیامده است و نتوانسته‌اند آن را درباره فردى چون حسن بصرى که پیشوایى مسلم نزد همگان است بپذیرند؛ لذا دست به تأویل سخن او در این خصوص زده‌اند و یا آن را بر نظر قدیمش- که به زعم آنان از آن توبه کرده و به نظر مورد پسند ایشان بازگشت کرده است- حمل نموده‌اند.
درباره اتهام اعتقاد به قدر- بر اساس تفسیر اهل عدل - در گذشته دیدیم که سید مرتضى درباره او گفت: «یکى از متقدمان که آشکارا به عدل الهى عقیده داشت‌ حسن بصرى بود؛ او گفته است: همه چیز بر اساس قضا و قدر الهى است مگر گناهان»، ولى این نسبت به مذاق اشاعره- که بیشتر اهل سنت‌اند- خوش نیامده است و نتوانسته‌اند آن را درباره فردى چون حسن بصرى که پیشوایى مسلم نزد همگان است بپذیرند؛ لذا دست به تأویل سخن او در این خصوص زده‌اند و یا آن را بر نظر قدیمش- که به زعم آنان از آن توبه کرده و به نظر مورد پسند ایشان بازگشت کرده است- حمل نموده‌اند.
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:


==آثار==
==آثار==
حسن بصرى درباره تفسیر نظریاتى معروف دارد؛ که مشهورترین روایات آن از طریق عمرو بن عبید معتزلى (متوفاى 144) نقل شده است. ثعلبى در تفسیر «الکشف و البیان» از آن استفاده کرده است و بقایایى از آن در «تاریخ طبرى» با همین سند موجود است: ابن حمید از سلمه از ابن اسحاق از عمرو بن عبید از حسن ...
حسن بصرى درباره تفسیر نظریاتى معروف دارد؛ که مشهورترین روایات آن از طریق عمرو بن عبید معتزلى (متوفاى 144) نقل شده است. ثعلبى در تفسیر «الکشف و البیان» از آن استفاده کرده است و بقایایى از آن در «تاریخ طبرى» با همین سند موجود است: ابن حمید از سلمه از ابن اسحاق از عمرو بن عبید از حسن...


شوّاخ مى‌گوید: «چنین به نظر مى‌رسد که طبرى نقل‌هاى ابن اسحاق را- چنان که فؤاد سزگین گفته است- به کار مى‌برده است. مقدار زیادى از این تفسیر در لابه‌لاى کتاب‌هاى تفسیرى نیز به جاى مانده است». او علاوه بر این- طبق گفته عادل نویهض- دو کتاب دیگر به نام‌هاى «نزول القرآن» و «العدد فی القرآن» نیز دارد<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص338-351</ref>.
شوّاخ مى‌گوید: «چنین به نظر مى‌رسد که طبرى نقل‌هاى ابن اسحاق را- چنان که فؤاد سزگین گفته است- به کار مى‌برده است. مقدار زیادى از این تفسیر در لابه‌لاى کتاب‌هاى تفسیرى نیز به جاى مانده است». او علاوه بر این- طبق گفته عادل نویهض- دو کتاب دیگر به نام‌هاى «نزول القرآن» و «العدد فی القرآن» نیز دارد<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص338-351</ref>.