۱۱۸٬۶۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
الاربعون، کتابی است که ودعان آن را برای نسلهای بعد باقی گذاشت، و شاگردانش آن را در نقاط مختلف از ایران تا اندلس انتشار دادند. این تألیف که به الاربعون الودعانیة شهرت یافته، مجموعهای از 40 حدیث در باب اخلاق و زهد است که از خطب و مواعظ پیامبر(ص) گزیده شده است. حتی آنان که از نظر فن حدیث نظر مساعدی نسبت به این کتاب نداشتهاند، شیوایی و زیبایی بیان روایات آن را ستودهاند. این خصیصه موجب شد تا الاربعون ابن ودعان به سرعت دروازههای موصل را پشت سر نهاده، در کمتر از 100 سال از رشق تا خراسان و از غرب تا اندلس تداول پیدا کند و مورد توجه قرار گیرد. | الاربعون، کتابی است که ودعان آن را برای نسلهای بعد باقی گذاشت، و شاگردانش آن را در نقاط مختلف از ایران تا اندلس انتشار دادند. این تألیف که به الاربعون الودعانیة شهرت یافته، مجموعهای از 40 حدیث در باب اخلاق و زهد است که از خطب و مواعظ پیامبر(ص) گزیده شده است. حتی آنان که از نظر فن حدیث نظر مساعدی نسبت به این کتاب نداشتهاند، شیوایی و زیبایی بیان روایات آن را ستودهاند. این خصیصه موجب شد تا الاربعون ابن ودعان به سرعت دروازههای موصل را پشت سر نهاده، در کمتر از 100 سال از رشق تا خراسان و از غرب تا اندلس تداول پیدا کند و مورد توجه قرار گیرد. | ||
در سده 8ق عبدالعزیز بن احمد بارجیلغی الاربعون ابن ودعان را شرح کرده است. نسخههای خطی این شرح در برلین، استانبول و اسکندریه یافت میشود . همچنین در این سده عالم شیعی، حسن بن ابی الحسن دیلمی متن کاملی از الاربعون را با تجرید اسانید آن در کتاب اعلامالدین نقل کرده است. پراکندگی نسخههای متعدد از الاربعون ابن ودعان در کتابخانههای سراسر جهان، نشان از آن دارد که این متن در طول قرنها رونق خود را از دست نداده است. از آن جمله میتوان به نسخ خطی کتابخانههای ملی پاریس، دارالکتب مصر و ظاهریه دمشق اشاره نمود. | در سده 8ق عبدالعزیز بن احمد بارجیلغی الاربعون ابن ودعان را شرح کرده است. نسخههای خطی این شرح در برلین، استانبول و اسکندریه یافت میشود. همچنین در این سده عالم شیعی، حسن بن ابی الحسن دیلمی متن کاملی از الاربعون را با تجرید اسانید آن در کتاب اعلامالدین نقل کرده است. پراکندگی نسخههای متعدد از الاربعون ابن ودعان در کتابخانههای سراسر جهان، نشان از آن دارد که این متن در طول قرنها رونق خود را از دست نداده است. از آن جمله میتوان به نسخ خطی کتابخانههای ملی پاریس، دارالکتب مصر و ظاهریه دمشق اشاره نمود. | ||
از نظر نقد فنی، الاربعون ابن ودعان همواره مورد شدیدترین حملات قرار گرفته است. به اعتقاد قدیمیترین ناقدان این متن، ابن ناصر و سلفی، مبنای کتاب ابن ودعان بر اربعین زید بن رفاعه بوده است و براساس این نظر تنها نقش ابن ودعان این بوده که به شیوه مستخرجنویسان، متن چهل حدیث زید را از طریق غیر او روایت کند. درواقع لبه تیز حمله ناقدان آنگاه متوجه ابن ودعان میگردد که ابراز میدارند که وی در این تألیف به جای ارائه اسانید واقعی، به جعل اسانید ساختگی که ظاهری فریبنده دارند، پرداخته است. همچنین آنان با جاعل شمردن زید بن رفاعه، مؤلف اولیه متن و اظهار اینکه متون احادیث این کتاب تلفیقی است از کلمات پیامبر(ص) با گفتههای لقمان و دیگر حکیمان، از حیث متن نیز آن را مورد نقد قرار دادهاند. چنانکه اشاره شد، یکی از ناقدان ابوطاهر سلفی بود که رسالهای در نقد الاربعون ابن ودعان نوشته است و گفتنی است که اینگونه نقدها در دورههای بعد نیز از جانب نقادانی چون ابن جوزی، مزی، ذهبی و ابن حجر صورت گرفته است<ref>بخش فقه، علوم قرۀنی و حدیث، ج5، ص 76-77 </ref>. | از نظر نقد فنی، الاربعون ابن ودعان همواره مورد شدیدترین حملات قرار گرفته است. به اعتقاد قدیمیترین ناقدان این متن، ابن ناصر و سلفی، مبنای کتاب ابن ودعان بر اربعین زید بن رفاعه بوده است و براساس این نظر تنها نقش ابن ودعان این بوده که به شیوه مستخرجنویسان، متن چهل حدیث زید را از طریق غیر او روایت کند. درواقع لبه تیز حمله ناقدان آنگاه متوجه ابن ودعان میگردد که ابراز میدارند که وی در این تألیف به جای ارائه اسانید واقعی، به جعل اسانید ساختگی که ظاهری فریبنده دارند، پرداخته است. همچنین آنان با جاعل شمردن زید بن رفاعه، مؤلف اولیه متن و اظهار اینکه متون احادیث این کتاب تلفیقی است از کلمات پیامبر(ص) با گفتههای لقمان و دیگر حکیمان، از حیث متن نیز آن را مورد نقد قرار دادهاند. چنانکه اشاره شد، یکی از ناقدان ابوطاهر سلفی بود که رسالهای در نقد الاربعون ابن ودعان نوشته است و گفتنی است که اینگونه نقدها در دورههای بعد نیز از جانب نقادانی چون ابن جوزی، مزی، ذهبی و ابن حجر صورت گرفته است<ref>بخش فقه، علوم قرۀنی و حدیث، ج5، ص 76-77 </ref>. | ||