پا به پای وحی: تفسیر تدبری قرآن بر حسب نزول: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}


'''پا به پای وحی: تفسیر تدبری قرآن بر حسب نزول'''، اثر مهندس مهدى بازرگان (متوفاى 1373ش) کتابی است که نویسنده آن از دایره ترتیب نزول سور، پا فراتر نهاده، به حیطه ترتیب نزول آیات و گروه‌بندى آنها قدم گذاشته است. او تفسیرى تحلیلى و تاریخى به نام «پا به پاى وحى»، بر اساس سیر نزول قرآن نگاشته است.
'''پا به پای وحی: تفسیر تدبری قرآن بر حسب نزول'''، اثر [[بازرگان، مهدی|مهندس مهدى بازرگان]] (متوفاى 1373ش) کتابی است که نویسنده آن از دایره ترتیب نزول سور، پا فراتر نهاده، به حیطه ترتیب نزول آیات و گروه‌بندى آنها قدم گذاشته است. او تفسیرى تحلیلى و تاریخى به نام «پا به پاى وحى»، بر اساس سیر نزول قرآن نگاشته است.


مهندس بازرگان، افزون بر اسناد تاریخى، با گروه‌بندی‌هاى آمارى و سبک‌شناسى به روش ریاضى و تهیه جدول‌هایى از آیات قرآن- چنانکه نظریه مربوط به آن را در کتاب پیشینش «سیر تحول قرآن» تبیین کرده- این ترتیب را رعایت نموده است.
[[بازرگان، مهدی|مهندس بازرگان]]، افزون بر اسناد تاریخى، با گروه‌بندی‌هاى آمارى و سبک‌شناسى به روش ریاضى و تهیه جدول‌هایى از آیات قرآن- چنانکه نظریه مربوط به آن را در کتاب پیشینش «سیر تحول قرآن» تبیین کرده- این ترتیب را رعایت نموده است.


این تفسیر، محصول بحث‌هاى تفسیرى وى در انجمن اسلامى مهندسان، در دهه‌ 1360 ش است.  
این تفسیر، محصول بحث‌هاى تفسیرى وى در انجمن اسلامى مهندسان، در دهه‌ 1360 ش است.  
خط ۳۷: خط ۳۷:


==گزارش کتاب سیر تحول قرآن وی==
==گزارش کتاب سیر تحول قرآن وی==
همان‌گونه که اشاره شد، مبناى کار مهندس بازرگان در این تفسیر، کتاب پیشینش «سیر تحول قرآن» است که به همّت سید محمدمهدى جعفرى تهیه و تنظیم و در سال 1355 ش چاپ و انتشار یافته است. این کتاب که شامل جدول‌ها و منحنى‌هایى درباره نزول سوره‌ها و کوتاهى و بلندى سوره‌ها و آیات و عدد حروف و کلمات و آیات و جز آن است. به زعم نویسنده، این سیر تحوّل نزول قرآن، با سیر تحول و رشد پیغمبر در توان تبلیغ و استعداد آن حضرت در تلقى پیام و رساندن آن متناسب است. این کتاب- همانند تفسیر- در دو بخش تنظیم گردیده: بخش اول، سیر تحول لفظى (جمله‌بندى) قرآن و بخش دوم، سیر تحوّل موضوعى (مطالب و احکام) قرآن.  
همان‌گونه که اشاره شد، مبناى کار [[بازرگان، مهدی|مهندس بازرگان]] در این تفسیر، کتاب پیشینش «سیر تحول قرآن» است که به همّت [[جعفری، سید محمدمهدی|سید محمدمهدى جعفرى]] تهیه و تنظیم و در سال 1355 ش چاپ و انتشار یافته است. این کتاب که شامل جدول‌ها و منحنى‌هایى درباره نزول سوره‌ها و کوتاهى و بلندى سوره‌ها و آیات و عدد حروف و کلمات و آیات و جز آن است. به زعم نویسنده، این سیر تحوّل نزول قرآن، با سیر تحول و رشد پیغمبر در توان تبلیغ و استعداد آن حضرت در تلقى پیام و رساندن آن متناسب است. این کتاب- همانند تفسیر- در دو بخش تنظیم گردیده: بخش اول، سیر تحول لفظى (جمله‌بندى) قرآن و بخش دوم، سیر تحوّل موضوعى (مطالب و احکام) قرآن.  


ولى تمام این دسته‌بندی‌ها و نمودارهاى سیر تحوّل و نزول قرآن، بر پایه‌اى سست نهاده شده و از دایره حدس و گمان فراتر نرفته است؛ عمده آنکه نویسنده، مبناى کار خود را بر جدولى نهاده است که اساسا فاقد اعتبار است و تنها نمودارى مجهول‌الهویه است که در دوران قاجار در پایان ضمیمه کشف‌المطالب قرآن به چاپ رسیده و معلوم نیست تنظیم‌کننده آن کیست و از کجا به دست آمده است.
ولى تمام این دسته‌بندی‌ها و نمودارهاى سیر تحوّل و نزول قرآن، بر پایه‌اى سست نهاده شده و از دایره حدس و گمان فراتر نرفته است؛ عمده آنکه نویسنده، مبناى کار خود را بر جدولى نهاده است که اساسا فاقد اعتبار است و تنها نمودارى مجهول‌الهویه است که در دوران قاجار در پایان ضمیمه کشف‌المطالب قرآن به چاپ رسیده و معلوم نیست تنظیم‌کننده آن کیست و از کجا به دست آمده است.
خط ۶۸: خط ۶۸:
سپس تعیین کرده که در هر یک از این سال‌ها، چند سوره نازل گردیده است.
سپس تعیین کرده که در هر یک از این سال‌ها، چند سوره نازل گردیده است.


تناسب و وجه تسمیه در بیشتر این سالها روشن نیست. عمده آنکه راسم جدول، مدعى است که این سالها با چنین نامهایى خوانده مى‌شده! این مطلب را از چه کسانى و از کجا به دست آورده است؟! از این گذشته، چرا مهندس بازرگان به چنین جدولى سرتاپا خیالى استناد کرده و آن را پایه تحقیقات علمى- قرآنى خود قرار داده است؟! خود مى‌داند که «إنّ الطیور على أشکالها تقع»!
تناسب و وجه تسمیه در بیشتر این سالها روشن نیست. عمده آنکه راسم جدول، مدعى است که این سالها با چنین نامهایى خوانده مى‌شده! این مطلب را از چه کسانى و از کجا به دست آورده است؟! از این گذشته، چرا [[بازرگان، مهدی|مهندس بازرگان]] به چنین جدولى سرتاپا خیالى استناد کرده و آن را پایه تحقیقات علمى- قرآنى خود قرار داده است؟! خود مى‌داند که «إنّ الطیور على أشکالها تقع»!


البته ما نمى‌خواهیم که از ارزش کار مهندس بازرگان بکاهیم. نوع کار با ارزش است و شناخت موقعیت و شرایط نزول هر آیه، کمک مؤثرى در فهم محتواى آیه و پى بردن به اهداف و مقاصد عالیه آن است؛ ولى این چیزى است که با رجوع به اسباب‌النزول- که از طریق صحیح و معتبر رسیده باشد- به دست مى‌آید و راه رسیدن به آن، از قرائن و شواهد تاریخى و حدیثى- براى پویندگان کوشا- باز است، و براى دستیابى به آن، به این گونه تکلّفات و ترسیم منحنى‌هاى فرضى نیاز نیست.
البته ما نمى‌خواهیم که از ارزش کار [[بازرگان، مهدی|مهندس بازرگان]] بکاهیم. نوع کار با ارزش است و شناخت موقعیت و شرایط نزول هر آیه، کمک مؤثرى در فهم محتواى آیه و پى بردن به اهداف و مقاصد عالیه آن است؛ ولى این چیزى است که با رجوع به اسباب‌النزول- که از طریق صحیح و معتبر رسیده باشد- به دست مى‌آید و راه رسیدن به آن، از قرائن و شواهد تاریخى و حدیثى- براى پویندگان کوشا- باز است، و براى دستیابى به آن، به این گونه تکلّفات و ترسیم منحنى‌هاى فرضى نیاز نیست.


قرآن گفتارى است رسا و هر آیه آن حامل پیامى است که همواره براى شایستگان قابل دریافت بوده و هست: «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَه لِلْمُتَّقِینَ» و به این‌گونه تشکیلات پیچیده و معقّد نیازى نداشته و ندارد؛ «ره چنان رو که رهروان رفتند». «إِنَّ عَلَینا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ. ثُمَّ إِنَّ عَلَینا بَیانَهُ»<ref> معرفت، محمدهادی، ج2، ص521-525</ref>.
قرآن گفتارى است رسا و هر آیه آن حامل پیامى است که همواره براى شایستگان قابل دریافت بوده و هست: «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَه لِلْمُتَّقِینَ» و به این‌گونه تشکیلات پیچیده و معقّد نیازى نداشته و ندارد؛ «ره چنان رو که رهروان رفتند». «إِنَّ عَلَینا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ. ثُمَّ إِنَّ عَلَینا بَیانَهُ»<ref> معرفت، محمدهادی، ج2، ص521-525</ref>.