۱۴۶٬۷۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فلسفه اخلاق (ابهام زدایی)' به 'فلسفه اخلاق (ابهامزدایی)') |
||
| (۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فلسفه اخلاق در اسلام'''، اثر [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنیه]]، کتابی است برآمده از درسهای نویسنده که در دو بخش عمده اخلاق نظری و اخلاق عملی تنظیم شده است. نویسنده در بخش اخلاق نظری در پارهای از بحثها به کتاب [[دستور الأخلاق في القرآن|دستور الاخلاق فی القرآن]] اثر [[دراز، محمد عبدالله|محمد عبدالله دراز]]، چشم دارد. اما در بخش اخلاق عملی عنایتی به دستهبندیهای جدید و قدیم نداشته، بر حقوق طبیعی فرد تکیه دارد. | {{کاربردهای دیگر|فلسفه اخلاق (ابهامزدایی)}} | ||
'''فلسفه اخلاق در اسلام'''، ترجمه «[[فلسفة الأخلاق في الإسلام]]» اثر [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنیه]]، کتابی است برآمده از درسهای نویسنده که در دو بخش عمده اخلاق نظری و اخلاق عملی تنظیم شده است. نویسنده در بخش اخلاق نظری در پارهای از بحثها به کتاب [[دستور الأخلاق في القرآن|دستور الاخلاق فی القرآن]] اثر [[دراز، محمد عبدالله|محمد عبدالله دراز]]، چشم دارد. اما در بخش اخلاق عملی عنایتی به دستهبندیهای جدید و قدیم نداشته، بر حقوق طبیعی فرد تکیه دارد. | |||
روی هم رفته هدف نویسنده ارائه معیار درست سلوک انسان و حدود و شرایط فضیلت اخلاقی است. وی گاه به مناسبت به گفتهها و نوشتههای امروز و دیروز غربیان اشاره و استشهاد میکند. گاه نیز به فرهنگ اخلاقی غرب میپردازد و برخی مکتبهای غربی را که به گونهای به انسان و اخلاق نظر داشتهاند اندکی تحلیل میکند. | روی هم رفته هدف نویسنده ارائه معیار درست سلوک انسان و حدود و شرایط فضیلت اخلاقی است. وی گاه به مناسبت به گفتهها و نوشتههای امروز و دیروز غربیان اشاره و استشهاد میکند. گاه نیز به فرهنگ اخلاقی غرب میپردازد و برخی مکتبهای غربی را که به گونهای به انسان و اخلاق نظر داشتهاند اندکی تحلیل میکند. | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
در فصل سوم از اخلاق عملی میگوید و نسخت به عدم تلازم علم اخلاق و خلیق بودن میپردازد و آنگاه از مفهوم دست اخلاق عملی یاد میکند و یادآور میشود که علم اخلاق معیار درستی و نادرستی است و با اشاره به برخی مضامین کتابهای اخلاقی قدیم، اشاره میکند که امروزه باید کتابی درخور زمان نوشت چه این کتابها اگرچه درخور و متأثر از مان خود هستند، امروزه به کار مردم نمیآیند. | در فصل سوم از اخلاق عملی میگوید و نسخت به عدم تلازم علم اخلاق و خلیق بودن میپردازد و آنگاه از مفهوم دست اخلاق عملی یاد میکند و یادآور میشود که علم اخلاق معیار درستی و نادرستی است و با اشاره به برخی مضامین کتابهای اخلاقی قدیم، اشاره میکند که امروزه باید کتابی درخور زمان نوشت چه این کتابها اگرچه درخور و متأثر از مان خود هستند، امروزه به کار مردم نمیآیند. | ||
سپس به تقسم عبدالله دراز از اخلاق عملی اشاره میکند و برخی نگرشهای او ایراد میگیرد پس از آن به نکات زیر اشاره میکند: جانشینی انسان در زمین، درباره علم، درباره عدل. | سپس به تقسم [[دراز، محمد عبدالله|عبدالله دراز]] از اخلاق عملی اشاره میکند و برخی نگرشهای او ایراد میگیرد پس از آن به نکات زیر اشاره میکند: جانشینی انسان در زمین، درباره علم، درباره عدل. | ||
در فصل چهارم میگوید: انسان دارای دو بعد روحی و جسمی است؛ رابطه شخصیت مادی و معنوی، ویژگیهای شخصیت، رابطه انسان و حیون، برخی تفاوتهای میان انسان و حیوان و نقطه عطف این تفاوتها که در شخصیت غیر مادی انسان است و به چهار دسته تقسیم میشود، توازن در خواستههای روح و جسم، خویشتنداری، لذت نزدیک و گذرا و لذت دور و پایدار، نیروی اراده، انسان و شریعت عدل برخی نکات این فصل است. | در فصل چهارم میگوید: انسان دارای دو بعد روحی و جسمی است؛ رابطه شخصیت مادی و معنوی، ویژگیهای شخصیت، رابطه انسان و حیون، برخی تفاوتهای میان انسان و حیوان و نقطه عطف این تفاوتها که در شخصیت غیر مادی انسان است و به چهار دسته تقسیم میشود، توازن در خواستههای روح و جسم، خویشتنداری، لذت نزدیک و گذرا و لذت دور و پایدار، نیروی اراده، انسان و شریعت عدل برخی نکات این فصل است. | ||
نویسنده پس از این بار دیگر به تکراری و نشخوار پس از نشخوار بودن کتابهای اخلاقی اشاره میکند و مدعی است به آنچه درست تر و جچدی تر است پرداخته وی در ادامه به اجمال، به نکات زیر اشارت دارد: صراحت، صفت، و عادت نیومندان است، رابطه انسان عاقل و انسان بی فکر و سبک مغز، از تجربه و مطالعه، آرامش، یأس، قناعت، ایمان، گذشت و ارزش فردی و اجتماعی آن، معامله (رفتار با دیگران) و | نویسنده پس از این بار دیگر به تکراری و نشخوار پس از نشخوار بودن کتابهای اخلاقی اشاره میکند و مدعی است به آنچه درست تر و جچدی تر است پرداخته وی در ادامه به اجمال، به نکات زیر اشارت دارد: صراحت، صفت، و عادت نیومندان است، رابطه انسان عاقل و انسان بی فکر و سبک مغز، از تجربه و مطالعه، آرامش، یأس، قناعت، ایمان، گذشت و ارزش فردی و اجتماعی آن، معامله (رفتار با دیگران) و رابطهاش با خلاق. | ||
در فصل پنجم شمهای از اخلاق خاندان پیامبر به تصویر کشیده شده است. در این فصل به مقولات زیر میپردازد: دین خدا یکی است، ایمان و عمل صالح، عقل و ارزش آن در نظر امامان شیعه، تمام مردم آزادهاند و انسان مختار است نه اسیر جبر، سخن گفتن بهتر است یا سکوت. | در فصل پنجم شمهای از اخلاق خاندان پیامبر به تصویر کشیده شده است. در این فصل به مقولات زیر میپردازد: دین خدا یکی است، ایمان و عمل صالح، عقل و ارزش آن در نظر امامان شیعه، تمام مردم آزادهاند و انسان مختار است نه اسیر جبر، سخن گفتن بهتر است یا سکوت. | ||
| خط ۵۷: | خط ۵۸: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | |||
[[رده: مجموعهها، مقالهها، سخنرانیها، راهنمای آموزشی اخلاقی]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی شده2 اردیبهشت 1402]] | |||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] | ||