۱٬۱۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
دیگر از ابعاد کلام ابن بابویه رد اتهاماتى است که از جانب مخالفین متوجه امامیه مىگردید. به عنوان نمونه وی کتاب التوحید را چنانچه در مقدمه آن متذکر شده به منظور رد اتهامات وارده به امامیه در مورد قول به تشبیه و جبر تألیف کرده است. | دیگر از ابعاد کلام ابن بابویه رد اتهاماتى است که از جانب مخالفین متوجه امامیه مىگردید. به عنوان نمونه وی کتاب التوحید را چنانچه در مقدمه آن متذکر شده به منظور رد اتهامات وارده به امامیه در مورد قول به تشبیه و جبر تألیف کرده است. | ||
ابن بابویه مانند اکثر مکاتب دیگر امامى بین اهل سنت و ناصبى فرق آشکار گذاشته، ضمن احترام به اهل سنت (چنانکه مثلاً از تمجید مشایخ سنى توسط او برمىآید) ناصبى را کافر شمرده و برائت از ظالمین نسبت به ائمه را از واجبات دانسته است. | ابن بابویه مانند اکثر مکاتب دیگر امامى بین اهل سنت و ناصبى فرق آشکار گذاشته، ضمن احترام به اهل سنت (چنانکه مثلاً از تمجید مشایخ سنى توسط او برمىآید) ناصبى را کافر شمرده و برائت از ظالمین نسبت به ائمه را از واجبات دانسته است. | ||
یکى از حرکتهای مهم ابن بابویه در کلام امامیه را باید تدوین آثاری دانست که نه شکل استدلالى و نه روایى، بلکه شکل یک رساله اعتقادی را داشتهاند. | یکى از حرکتهای مهم ابن بابویه در کلام امامیه را باید تدوین آثاری دانست که نه شکل استدلالى و نه روایى، بلکه شکل یک رساله اعتقادی را داشتهاند. رساله [[الاعتقادات (ط. مؤسسه امام هادی)|الاعتقادات]] ابن بابویه در واقع نخستین نمونه شناخته شده از این نوع رسائل در کلام امامیه است که خود، ادامه کار او در مجلس 93 از الأمالى و مقدمه «الهدایة» مىباشد. این حرکت پس از ابن بابویه نیز توسط [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضى]] در بخش اول رساله [[جمل العلم و العمل]] و شیخ طوسى در رساله اعتقادات و بعضى دیگر دنبال شد، لیکن دوام چندانى نیافت. | ||
==ابن بابویه و فقه== | ==ابن بابویه و فقه== | ||
فقه وی که نمونه بارزی از مکتب اخباری قم مىباشد، اساساً تکیه بر حدیث دارد. ابن بابویه نه تنها قیاس بلکه استنباط و استخراج را نیز غیرمجاز دانسته است. آثار فقهى ابن بابویه نیز همچون آثار کلامى وی عمدتاً متشکل از متون احادیث با حفظ یا حذف اسناد آنهاست و البته در پارهای موارد به جای لفظ حدیث معنای آن آمده است. ابن بابویه معمولاً به متن حدیث اکتفا مىکند و از استنباط خودداری مىورزد. وی در جمع بین احادیث متعارض روشى دارد که خود آن را «اصل و رخصت» مىنامد. روش دیگری که وی در جمع بین احادیث پیشنهاد مىکند ارجاع احادیث مجمله به احادیث مفسره است که از نظر تاریخ علم اصول قابل ملاحظه مىباشد. ابن بابویه در مواردی نیز به رد حدیث مىپردازد. مثلاً در بعضى از موارد که دو حدیث متعارض یکى موافق رأی عامه و دیگری مخالف رأی ایشان است حدیث مخالف را ترجیح داده، حدیث موافق را حمل بر تقیه مىکند. | فقه وی که نمونه بارزی از مکتب اخباری قم مىباشد، اساساً تکیه بر حدیث دارد. ابن بابویه نه تنها قیاس بلکه استنباط و استخراج را نیز غیرمجاز دانسته است. آثار فقهى ابن بابویه نیز همچون آثار کلامى وی عمدتاً متشکل از متون احادیث با حفظ یا حذف اسناد آنهاست و البته در پارهای موارد به جای لفظ حدیث معنای آن آمده است. ابن بابویه معمولاً به متن حدیث اکتفا مىکند و از استنباط خودداری مىورزد. وی در جمع بین احادیث متعارض روشى دارد که خود آن را «اصل و رخصت» مىنامد. روش دیگری که وی در جمع بین احادیث پیشنهاد مىکند ارجاع احادیث مجمله به احادیث مفسره است که از نظر تاریخ علم اصول قابل ملاحظه مىباشد. ابن بابویه در مواردی نیز به رد حدیث مىپردازد. مثلاً در بعضى از موارد که دو حدیث متعارض یکى موافق رأی عامه و دیگری مخالف رأی ایشان است حدیث مخالف را ترجیح داده، حدیث موافق را حمل بر تقیه مىکند. | ||
موارد دیگری نیز به چشم مىخورد که ابن بابویه حدیثى را در مقابل معارض آن، کنار گذارده، لیکن علت ترجیح را بیان نکرده و این احتمال مىرود که وی در این ترجیح بر رجال سند، تکیه داشته است. ابن بابویه گاه نه فروع فقهى، بلکه برخى اصول کلى را بر اخبار آحاد بنا کرده است. اگرچه اصل اطلاق، پیش از ورود نهى، که او مطرح کرده، پس از او نیز به عنوان یک اصل عقلایى توسط مکاتب دیگر فقه امامى پذیرفته شد. ابن بابویه اگرچه در فقه خود مخالف سرسخت قیاس و اجتهاد بود، لیکن فقه وی را نباید یک فقه تعبدی، بلکه باید یک فقه تعلیلى به شمار آورد. وی به پیروی از احادیث معتقد بود، احکام شرع، اغلب تابع مصالح بندگان هستند و این طرز فکر نه تنها در کتاب علل الشرائع بهطور گسترده مطرح شده، بلکه حتى در کتاب فقهى [[من لايحضره الفقيه]]، جا به جا مطرح گشته است. | موارد دیگری نیز به چشم مىخورد که ابن بابویه حدیثى را در مقابل معارض آن، کنار گذارده، لیکن علت ترجیح را بیان نکرده و این احتمال مىرود که وی در این ترجیح بر رجال سند، تکیه داشته است. ابن بابویه گاه نه فروع فقهى، بلکه برخى اصول کلى را بر اخبار آحاد بنا کرده است. اگرچه اصل اطلاق، پیش از ورود نهى، که او مطرح کرده، پس از او نیز به عنوان یک اصل عقلایى توسط مکاتب دیگر فقه امامى پذیرفته شد. ابن بابویه اگرچه در فقه خود مخالف سرسخت قیاس و اجتهاد بود، لیکن فقه وی را نباید یک فقه تعبدی، بلکه باید یک فقه تعلیلى به شمار آورد. وی به پیروی از احادیث معتقد بود، احکام شرع، اغلب تابع مصالح بندگان هستند و این طرز فکر نه تنها در کتاب علل الشرائع بهطور گسترده مطرح شده، بلکه حتى در کتاب فقهى [[من لايحضره الفقيه]]، جا به جا مطرح گشته است. | ||
ابن بابویه برخى فتاوی شاذ فقهى دارد که موافقى در شیعه برای وی نمىشناسیم. گاه دیده مىشود که فتوای وی در طول زمان دچار تغییر شده است. به عنوان نمونه در این مسأله که آیا ماه رمضان همیشه 30 روز است یا مىتواند 29 روز هم باشد، نظر قدیم وی چنانکه بهصراحت در رساله | ابن بابویه برخى فتاوی شاذ فقهى دارد که موافقى در شیعه برای وی نمىشناسیم. گاه دیده مىشود که فتوای وی در طول زمان دچار تغییر شده است. به عنوان نمونه در این مسأله که آیا ماه رمضان همیشه 30 روز است یا مىتواند 29 روز هم باشد، نظر قدیم وی چنانکه بهصراحت در رساله «[[المقنع]]» آمده احتمال 29 و 30 مىباشد و ظاهراً در آن هنگام، پیرو نظریه رایج در مکتب اخباری قم بوده است، لیکن در آثار متأخر وی چون الخصال و رساله الرد على الجنیدیه، به صراحت به 30 روز بودن ماه رمضان فتوی داده است. | ||
==ابن بابویه و علم حدیث== | ==ابن بابویه و علم حدیث== | ||
چنانکه گذشت، وی در طلب حدیث بسیار سفر نمود از بسیاری مشایخ حدیث شنید و آثار فراوانى در حدیث از او باقى مانده است. قدیمترین توثیقى که در مورد ابن بابویه در دست داریم توثیق [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]] و پس از او [[ابن طاووس، احمد بن موسی|ابن طاووس]] است. ابن طاووس، متذکر شده که در مورد عدالت وی اتفاق نظر وجود دارد. لقب «صدوق» بلیغترین کلمه در بیان امانت وی در روایت است. نخستین کسى که ابن بابویه را صدوق نامیده، ابن ادریس است، لیکن پس از وی تا زمان [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]، این لقب، شهرت نداشته است. برخى از علمای رجال متأخر مراسل وی را در حکم مسانید دانستهاند. ابن بابویه خود از ارباب جرح و تعدیل است. او در ضبط اسناد،اصطلاحات مربوط به نحوه تحمل حدیث (که در آثار وی هویداست)، تفکیک لفظ از معنى در مواردی که حدیث واحد با اسناد متعدد ذکر شده، روایت حدیث واحد با اسناد مختلف، مانند حدیث اثناعشر جابربن سمره از 19 طریق مختلف، بسیار دقیق است. اغلب آثار حدیثى ابن بابویه آمیختهای از احادیث شیعه با احادیث برگزیده اهل سنت است. | چنانکه گذشت، وی در طلب حدیث بسیار سفر نمود از بسیاری مشایخ حدیث شنید و آثار فراوانى در حدیث از او باقى مانده است. قدیمترین توثیقى که در مورد ابن بابویه در دست داریم توثیق [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]] و پس از او [[ابن طاووس، احمد بن موسی|ابن طاووس]] است. ابن طاووس، متذکر شده که در مورد عدالت وی اتفاق نظر وجود دارد. لقب «صدوق» بلیغترین کلمه در بیان امانت وی در روایت است. نخستین کسى که ابن بابویه را صدوق نامیده، ابن ادریس است، لیکن پس از وی تا زمان [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]، این لقب، شهرت نداشته است. برخى از علمای رجال متأخر مراسل وی را در حکم مسانید دانستهاند. ابن بابویه خود از ارباب جرح و تعدیل است. او در ضبط اسناد،اصطلاحات مربوط به نحوه تحمل حدیث (که در آثار وی هویداست)، تفکیک لفظ از معنى در مواردی که حدیث واحد با اسناد متعدد ذکر شده، روایت حدیث واحد با اسناد مختلف، مانند حدیث اثناعشر جابربن سمره از 19 طریق مختلف، بسیار دقیق است. اغلب آثار حدیثى ابن بابویه آمیختهای از احادیث شیعه با احادیث برگزیده اهل سنت است. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
==مشایخ== | ==مشایخ== | ||
ابن بابویه در قم، در خاندانى اهل دانش پرورش یافت و در خردسالى از محضر مشایخ آن شهر استفاده کرد. دیری نپایید که استعداد او در فراگیری علم، زبانزد محافل علمى قم گردید. | ابن بابویه در قم، در خاندانى اهل دانش پرورش یافت و در خردسالى از محضر مشایخ آن شهر استفاده کرد. دیری نپایید که استعداد او در فراگیری علم، زبانزد محافل علمى قم گردید. | ||
از مشایخ ابن بابویه در این دوره مىتوان، پدرش على بن | از مشایخ ابن بابویه در این دوره مىتوان، پدرش [[ابن بابویه، ابوالحسن|على بن بابویه]]، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن على ماجیلویه و احمد بن على بن ابراهیم قمى را ذکر کرد، لیکن بررسى اسناد روایات ابن بابویه نشان مىدهد که در میان حدود 250 استاد شناخته شده خود، بیش از همه از پدرش و ابن ولید استفاده کرده و تحت تأثیر آنها بوده است. | ||
در مورد مشایخ ابن بابویه، فهرست نسبتاً کامل و دقیقى بالغ بر 211 تن در «حیات الشیخ الصدوق» آمده که برخى از آنان در این مقاله، ذکر شدهاند. | در مورد مشایخ ابن بابویه، فهرست نسبتاً کامل و دقیقى بالغ بر 211 تن در «حیات الشیخ الصدوق» آمده که برخى از آنان در این مقاله، ذکر شدهاند. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
در مورد روایت و شاگردان وی فهرست ناقصى در دست است که از میان ایشان مىتوان شیخ مفید محمد بن محمد بن | در مورد روایت و شاگردان وی فهرست ناقصى در دست است که از میان ایشان مىتوان [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان]]، هارون بن موسى تلعکبری، [[خزاز رازی، علی بن محمد|على بن محمد خزاز]] و [[ابن غضائری، احمد بن حسین|حسین بن عبیدالله بن غضائری]] را ذکر کرد. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
معلوم نیست ابن بابویه که در نیشابور آرزوی بازگشت به وطنش ری را داشته، چه زمانى به ری بازگشته است، اما مىدانیم که تا پایان عمر در ری بوده، و در همانجا | معلوم نیست ابن بابویه که در نیشابور آرزوی بازگشت به وطنش ری را داشته، چه زمانى به ری بازگشته است، اما مىدانیم که تا پایان عمر در ری بوده، و در همانجا | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
همچنین دو کتاب دیگر وی با عنوانهای [[صفات الشیعة]] و [[فضائل الشيعة (ترجمه اعلمی)|فضائل الشیعة]]، یکبار در نجف و یکبار با ترجمه فارسى در تهران، 1381ق، منتشر شده است. | همچنین دو کتاب دیگر وی با عنوانهای [[صفات الشیعة]] و [[فضائل الشيعة (ترجمه اعلمی)|فضائل الشیعة]]، یکبار در نجف و یکبار با ترجمه فارسى در تهران، 1381ق، منتشر شده است. | ||
بجز این آثار، کتاب مصادقة الإخوان که در 1325ش در تهران و در 1976م در بغداد به کوشش دکتر حسین على محفوظ به چاپ رسیده، هم به او، هم به پدرش نسبت داده شده است و ظاهر روایت مؤلف کتاب، از محمد بن یحیى عطار با لفظ «حدثنا» انتساب آن به پدر را تقویت مىکند. | بجز این آثار، کتاب [[مصادقة الإخوان]] که در 1325ش در تهران و در 1976م در بغداد به کوشش دکتر حسین على محفوظ به چاپ رسیده، هم به او، هم به پدرش نسبت داده شده است و ظاهر روایت مؤلف کتاب، از محمد بن یحیى عطار با لفظ «حدثنا» انتساب آن به پدر را تقویت مىکند. | ||
مورد دیگر، اثری است که در قم در 1351ش بر اساس نسخهای خطى از کتابخانه ناصریه در لکهنو همراه با ترجمه عزیزالله عطاردی با عنوان المواعظ به چاپ رسیده است، اما این اثر برخلاف تصور مترجم مزبور چیزی جز نوادر من لایحضره الفقیه نیست وارتباطى به کتاب مفقود مواعظ که نجاشى و طوسى از آن، نام بردهاند ندارد. | مورد دیگر، اثری است که در قم در 1351ش بر اساس نسخهای خطى از کتابخانه ناصریه در لکهنو همراه با ترجمه عزیزالله عطاردی با عنوان المواعظ به چاپ رسیده است، اما این اثر برخلاف تصور مترجم مزبور چیزی جز نوادر من لایحضره الفقیه نیست وارتباطى به کتاب مفقود مواعظ که نجاشى و طوسى از آن، نام بردهاند ندارد. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
1.إثباتالنص على الأئمة(ع)، دوسلان، نسخهای تحت عنوان النصوص على الأئمة الاثنيعشر در کتابخانه ملى پاریس معرفى کرده و احتمال مىدهد که تألیف ابن بابویه باشد. دانش پژوه نیز نسخى را معرفى کرده؛ که انتساب آنها را به ابن بابویه به عنوان احتمال مطرح کرده است. آقابزرگ نیز نسخهای از آن معرفى کرده است. به هر حال بخش عمده احادیث آن را شاگردش خزاز در کفایةالأثر نقل کرده است؛ | 1.إثباتالنص على الأئمة(ع)، دوسلان، نسخهای تحت عنوان النصوص على الأئمة الاثنيعشر در کتابخانه ملى پاریس معرفى کرده و احتمال مىدهد که تألیف ابن بابویه باشد. دانش پژوه نیز نسخى را معرفى کرده؛ که انتساب آنها را به ابن بابویه به عنوان احتمال مطرح کرده است. آقابزرگ نیز نسخهای از آن معرفى کرده است. به هر حال بخش عمده احادیث آن را شاگردش خزاز در کفایةالأثر نقل کرده است؛ | ||
2.الغیبة، این نام، اغلب بر همان کمالالدین اطلاق مىشود. نسخهای تحت عنوان الغیبة در کتابخانه مجلس شورا موجود است که آغاز آن با | 2.الغیبة، این نام، اغلب بر همان کمالالدین اطلاق مىشود. نسخهای تحت عنوان الغیبة در کتابخانه مجلس شورا موجود است که آغاز آن با [[كمالالدين و تمام النعمة (انتشارات اسلامیه)|کمالالدین]]، تطابق کامل دارد و احتمال اتحاد را مطرح مىکند؛ | ||
3.الفضائل، نسخهای تحت این عنوان در کتابخانه سماوی نجف موجود است و نیز نسخهای تحت عنوان فضائل على(ع) در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران (شم 5923) وجود دارد. به هر حال در مورد انتساب این دو نسخه به ابن بابویه جای تردید وجود دارد؛ | 3.الفضائل، نسخهای تحت این عنوان در کتابخانه سماوی نجف موجود است و نیز نسخهای تحت عنوان فضائل على(ع) در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران (شم 5923) وجود دارد. به هر حال در مورد انتساب این دو نسخه به ابن بابویه جای تردید وجود دارد؛ |