ابن بابویه، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
| علایق پژوهشی =  
| علایق پژوهشی =  
| سبک نوشتاری =  
| سبک نوشتاری =  
| آثار = [[من لا یحضره الفقیه]]
| آثار = [[من لا یحضره الفقیه]]، [[ثواب الأعمال و عقاب الأعمال|ثواب‌الأعمال و عقاب‌الأعمال‌]]، [[الاعتقادات (ط. مؤسسه امام هادی)|الاعتقادات‌]]؛  
 
[[متن و ترجمه عیون أخبار الرضا علیه‌السلام]]، [[فضائل الشيعة]]
[[الاعتقادات (ط. مؤسسه امام هادی)|الاعتقادات‌]]؛  
 
[[متن و ترجمه عیون أخبار الرضا علیه‌السلام]]
 
[[فضائل الشيعة]]
| وبگاه =  
| وبگاه =  
| امضا =  
| امضا =  
خط ۵۵: خط ۵۰:
'''ابن بابِوِیه‌ْ، ابوجعفر، محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى‌'''، ملقب به '''شیخ صدوق''' (ح 305-381ق‌/ح‌917-991م‌)، محدث و فقیه بزرگ شیعه امامیه.  
'''ابن بابِوِیه‌ْ، ابوجعفر، محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى‌'''، ملقب به '''شیخ صدوق''' (ح 305-381ق‌/ح‌917-991م‌)، محدث و فقیه بزرگ شیعه امامیه.  


شیخ طوسى در أسانید الاستبصار، از وی با لقب «عمادالدین‌» یاد کرده است‌.
[[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] در أسانید [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|الاستبصار]]، از وی با لقب «عمادالدین‌» یاد کرده است‌.


==تولد==
==تولد==
خط ۶۸: خط ۶۳:
وی در همین سال عراق را ترک و در مسیر مراجعت به ری، وارد همدان شده و از جمعى از مشایخ آن دیار چون قاسم بن محمد بن عبدویه همدانى‌، احمد بن زیاد بن جعفر همدانى و ابوالعباس فضل بن فضل بن عباس کندی استماع حدیث کرده و یا اجازه دریافت کرده است و سرانجام با ترک همدان به سفر غربى خود خاتمه بخشید و با توشه‌ای ارزشمند به وطن مراجعت نمود.
وی در همین سال عراق را ترک و در مسیر مراجعت به ری، وارد همدان شده و از جمعى از مشایخ آن دیار چون قاسم بن محمد بن عبدویه همدانى‌، احمد بن زیاد بن جعفر همدانى و ابوالعباس فضل بن فضل بن عباس کندی استماع حدیث کرده و یا اجازه دریافت کرده است و سرانجام با ترک همدان به سفر غربى خود خاتمه بخشید و با توشه‌ای ارزشمند به وطن مراجعت نمود.


نجاشى ورود ابن بابویه به بغداد را بر اساس شنیده‌ها در 355ق‌/966م دانسته که مخالف صریح سخن ابن بابویه است‌. برخى از معاصران از سفر ابن بابویه به استراباد و جرجان سخن گفته‌اند که تنها مبتنى بر حدس بوده و قابل اثبات نیست‌.
[[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] ورود ابن بابویه به بغداد را بر اساس شنیده‌ها در 355ق‌/966م دانسته که مخالف صریح سخن ابن بابویه است‌. برخى از معاصران از سفر ابن بابویه به استراباد و جرجان سخن گفته‌اند که تنها مبتنى بر حدس بوده و قابل اثبات نیست‌.
ابن بابویه در 367ق‌/978م راهى سفر مشرق شد. او در 17 و 18 ذیحجه در مشهد بود، سپس به نیشابور رفته و تا شعبان 368ق در آنجا سکنى گزید. تصریح به این‌که مجلس 89 از مجالس وی در خانه سید ابى محمد یحیى بن محمد علوی برگزار شده، با علم به این‌که خانه این سید در نیشابور بوده و از محرم تا شعبان 368ق مجالس 27-93 بدون انقطاع برگزار شده‌، این مطلب را ثابت مى‌کند. وی در 17- 19 شعبان در مشهد بوده‌، و روز 19 شعبان عازم ماوراءالنهر گردید.
ابن بابویه در 367ق‌/978م راهى سفر مشرق شد. او در 17 و 18 ذیحجه در مشهد بود، سپس به نیشابور رفته و تا شعبان 368ق در آنجا سکنى گزید. تصریح به این‌که مجلس 89 از مجالس وی در خانه سید ابى محمد یحیى بن محمد علوی برگزار شده، با علم به این‌که خانه این سید در نیشابور بوده و از محرم تا شعبان 368ق مجالس 27-93 بدون انقطاع برگزار شده‌، این مطلب را ثابت مى‌کند. وی در 17- 19 شعبان در مشهد بوده‌، و روز 19 شعبان عازم ماوراءالنهر گردید.


خط ۷۴: خط ۶۹:
ابن بابویه در برخى از قرای فرغانه چون اخسیکت و جبل بوتک، نیز به تحصیل حدیث پرداخته است‌. وی در سفر دیگری به منطقه ایلاق (اطراف تاشکند کنونى‌) ر اهى گشته و از محضر مشایخى چون حاکم بکر بن على حنفى و على بن عبدالله فقیه اسواری استفاده کرده است‌.  
ابن بابویه در برخى از قرای فرغانه چون اخسیکت و جبل بوتک، نیز به تحصیل حدیث پرداخته است‌. وی در سفر دیگری به منطقه ایلاق (اطراف تاشکند کنونى‌) ر اهى گشته و از محضر مشایخى چون حاکم بکر بن على حنفى و على بن عبدالله فقیه اسواری استفاده کرده است‌.  


ملاقات ابن بابویه با شریف محمد بن حسن علوی معروف به نعمة و تألیف کتاب من لایحضره الفقیه برای وی در همین شهر واقع شده است. نظر به این‌که کتاب کمال الدین پس از سفر ماوراءالنهر تألیف شده‌، از مقدمه آن معلوم مى‌شود که ابن بابویه در بازگشت از ماوراءالنهر برای زیارت، مجدداً وارد مشهد شده‌، و سپس به نیشابور رفته و مدتى در آن‌جا اقامت گزیده است‌. وی در این دوره اقامت خود به تبلیغ اعتقاد شیعه در مورد غیبت پرداخته و حداقل بخشى از کمال‌الدین را تألیف کرده است‌.  
ملاقات ابن بابویه با شریف محمد بن حسن علوی معروف به نعمة و تألیف کتاب [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه|من لایحضره الفقیه]] برای وی در همین شهر واقع شده است. نظر به این‌که کتاب [[كمال‌الدين و تمام النعمة (جامعه مدرسین)|کمال‌الدین]] پس از سفر ماوراءالنهر تألیف شده‌، از مقدمه آن معلوم مى‌شود که ابن بابویه در بازگشت از ماوراءالنهر برای زیارت، مجدداً وارد مشهد شده‌، و سپس به نیشابور رفته و مدتى در آن‌جا اقامت گزیده است‌. وی در این دوره اقامت خود به تبلیغ اعتقاد شیعه در مورد غیبت پرداخته و حداقل بخشى از کمال‌الدین را تألیف کرده است‌.  
==ابن بابویه و کلام‌==  
==ابن بابویه و کلام‌==  
ابن بابویه را مى‌بایست از نظر فکری از مکتب اخباریان متقدم قم به شمار آورد. صرف‌نظر از چند شخصیت نه چندان برجسته‌، او را باید آخرین متفکر این مکتب دانست که آثارش بخش عمده میراث اخباریان را تشکیل مى‌دهد. مشخصه کلى این مکتب که به روشنى در آثار ابن بابویه دیده مى‌شود، تکیه بر اخبار و احادیث در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامى است‌. در واقع کلام ابن بابویه را باید متون احادیث دانست که با کمترین تصرف ممکن در قالب یک نظام کلامى ریخته شده و تدوین گشته است‌. اگر چه کلام اخباری ابن بابویه در کلیات با کلام سایر مکاتب امامیه همخوانى دارد، اما در مقایسه‌ای بین رساله اعتقادات ابن بابویه و رساله تصحیح الاعتقاد شیخ مفید که در نقد آن نوشته شده‌، آشکار مى‌شود که اختلافات قابل ملاحظه‌ای در مسائل فرعى وجود دارد. یکى از مهم‌ترین موارد اختلاف مسأله جواز سهو در نماز بر پیامبر(ص‌) است‌. ابن بابویه چون برخى دیگر از بزرگان مکتب اخباری قم، نه تنها سهو در نماز را بر پیامبر(ص‌) جایز مى‌شمارد، بلکه مخالف این نظر را به اهل‌غلو نسبت مى‌دهد.
ابن بابویه را مى‌بایست از نظر فکری از مکتب اخباریان متقدم قم به شمار آورد. صرف‌نظر از چند شخصیت نه چندان برجسته‌، او را باید آخرین متفکر این مکتب دانست که آثارش بخش عمده میراث اخباریان را تشکیل مى‌دهد. مشخصه کلى این مکتب که به روشنى در آثار ابن بابویه دیده مى‌شود، تکیه بر اخبار و احادیث در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامى است‌. در واقع کلام ابن بابویه را باید متون احادیث دانست که با کمترین تصرف ممکن در قالب یک نظام کلامى ریخته شده و تدوین گشته است‌. اگر چه کلام اخباری ابن بابویه در کلیات با کلام سایر مکاتب امامیه همخوانى دارد، اما در مقایسه‌ای بین رساله اعتقادات ابن بابویه و رساله [[تصحيح إعتقادات الإمامية|تصحیح الاعتقاد]] [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] که در نقد آن نوشته شده‌، آشکار مى‌شود که اختلافات قابل ملاحظه‌ای در مسائل فرعى وجود دارد. یکى از مهم‌ترین موارد اختلاف مسأله جواز سهو در نماز بر پیامبر(ص‌) است‌. ابن بابویه چون برخى دیگر از بزرگان مکتب اخباری قم، نه تنها سهو در نماز را بر پیامبر(ص‌) جایز مى‌شمارد، بلکه مخالف این نظر را به اهل‌غلو نسبت مى‌دهد.
ابن بابویه از جنبه کلامى با مکاتب و مذاهب متنوعى در برخورد بوده است‌، از طرفی وی با برخى از مکاتب امامى که از آنها به اهل‌غلو و اهل‌تقصیر (کوتاهى در حق ائمه‌) تعبیر مى‌کند، درگیر بوده و کتابى تحت عنوان ابطال الغلو و التقصیر، در رد این دو گروه تألیف کرده است. بخش دیگری از برخوردهای کلامى وی را مسأله مهدویت تشکیل مى‌دهد. ابن بابویه در تبیین مهدویت از دیدگاه امامیه ضمن تألیف آثار متعدد به خصوص مهم‌ترین آنها کمال‌الدین به رد ایرادات معتزله‌، زیدیه و دیگر مخالفان پرداخته و سعى بلیغى در نقض آراء قائلین به فترت (انفصال رشته امامت‌) و رفع شک امامیان متحیر نموده است‌.  
ابن بابویه از جنبه کلامى با مکاتب و مذاهب متنوعى در برخورد بوده است‌، از طرفی وی با برخى از مکاتب امامى که از آنها به اهل‌غلو و اهل‌تقصیر (کوتاهى در حق ائمه‌) تعبیر مى‌کند، درگیر بوده و کتابى تحت عنوان ابطال‌الغلو و التقصیر، در رد این دو گروه تألیف کرده است. بخش دیگری از برخوردهای کلامى وی را مسأله مهدویت تشکیل مى‌دهد. ابن بابویه در تبیین مهدویت از دیدگاه امامیه ضمن تألیف آثار متعدد به خصوص مهم‌ترین آنها [[كمال‌الدين و تمام النعمة (جامعه مدرسین)|کمال‌الدین]] به رد ایرادات معتزله‌، زیدیه و دیگر مخالفان پرداخته و سعى بلیغى در نقض آراء قائلین به فترت (انفصال رشته امامت‌) و رفع شک امامیان متحیر نموده است‌.  
دیگر از ابعاد کلام ابن بابویه رد اتهاماتى است که از جانب مخالفین متوجه امامیه مى‌گردید. به عنوان نمونه وی کتاب التوحید را چنان‌چه در مقدمه آن متذکر شده به منظور رد اتهامات وارده به امامیه در مورد قول به تشبیه و جبر تألیف کرده است‌.
دیگر از ابعاد کلام ابن بابویه رد اتهاماتى است که از جانب مخالفین متوجه امامیه مى‌گردید. به عنوان نمونه وی کتاب التوحید را چنان‌چه در مقدمه آن متذکر شده به منظور رد اتهامات وارده به امامیه در مورد قول به تشبیه و جبر تألیف کرده است‌.
ابن بابویه مانند اکثر مکاتب دیگر امامى بین اهل سنت و ناصبى فرق آشکار گذاشته‌، ضمن احترام به اهل سنت (چنان‌که مثلاً از تمجید مشایخ سنى توسط او برمى‌آید) ناصبى را کافر شمرده و برائت از ظالمین نسبت به ائمه را از واجبات دانسته است.  
ابن بابویه مانند اکثر مکاتب دیگر امامى بین اهل سنت و ناصبى فرق آشکار گذاشته‌، ضمن احترام به اهل سنت (چنان‌که مثلاً از تمجید مشایخ سنى توسط او برمى‌آید) ناصبى را کافر شمرده و برائت از ظالمین نسبت به ائمه را از واجبات دانسته است.  
یکى از حرکت‌های مهم ابن بابویه در کلام امامیه را باید تدوین آثاری دانست که نه شکل استدلالى و نه روایى‌، بلکه شکل یک رساله اعتقادی را داشته‌اند. رسالة الاعتقادات ابن بابویه در واقع نخستین نمونه شناخته شده از این نوع رسائل در کلام امامیه است که خود، ادامه کار او در مجلس 93 از الأمالى و مقدمه «الهدایة» مى‌باشد. این حرکت پس از ابن بابویه نیز توسط سید مرتضى در بخش اول رساله جمل العلم و العمل و شیخ طوسى در رساله اعتقادات و بعضى دیگر دنبال شد، لیکن دوام چندانى نیافت‌.
یکى از حرکت‌های مهم ابن بابویه در کلام امامیه را باید تدوین آثاری دانست که نه شکل استدلالى و نه روایى‌، بلکه شکل یک رساله اعتقادی را داشته‌اند. رسالة الاعتقادات ابن بابویه در واقع نخستین نمونه شناخته شده از این نوع رسائل در کلام امامیه است که خود، ادامه کار او در مجلس 93 از الأمالى و مقدمه «الهدایة» مى‌باشد. این حرکت پس از ابن بابویه نیز توسط [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضى]] در بخش اول رساله جمل العلم و العمل و شیخ طوسى در رساله اعتقادات و بعضى دیگر دنبال شد، لیکن دوام چندانى نیافت‌.
==ابن بابویه و فقه==  
==ابن بابویه و فقه==  
فقه وی که نمونه بارزی از مکتب اخباری قم مى‌باشد، اساساً تکیه بر حدیث دارد. ابن بابویه نه تنها قیاس بلکه استنباط و استخراج را نیز غیرمجاز دانسته است. آثار فقهى ابن بابویه نیز همچون آثار کلامى وی عمدتاً متشکل از متون احادیث با حفظ یا حذف اسناد آنهاست و البته در پاره‌ای موارد به جای لفظ حدیث معنای آن آمده است‌. ابن بابویه معمولاً به متن حدیث اکتفا مى‌کند و از استنباط خودداری مى‌ورزد. وی در جمع بین احادیث متعارض روشى دارد که خود آن را «اصل و رخصت‌» مى‌نامد. روش دیگری که وی در جمع بین احادیث پیشنهاد مى‌کند ارجاع احادیث مجمله به احادیث مفسره است که از نظر تاریخ علم اصول قابل ملاحظه مى‌باشد. ابن بابویه در مواردی نیز به رد حدیث مى‌پردازد. مثلاً در بعضى از موارد که دو حدیث متعارض یکى موافق رأی عامه و دیگری مخالف رأی ایشان است حدیث مخالف را ترجیح داده‌، حدیث موافق را حمل بر تقیه مى‌کند.
فقه وی که نمونه بارزی از مکتب اخباری قم مى‌باشد، اساساً تکیه بر حدیث دارد. ابن بابویه نه تنها قیاس بلکه استنباط و استخراج را نیز غیرمجاز دانسته است. آثار فقهى ابن بابویه نیز همچون آثار کلامى وی عمدتاً متشکل از متون احادیث با حفظ یا حذف اسناد آنهاست و البته در پاره‌ای موارد به جای لفظ حدیث معنای آن آمده است‌. ابن بابویه معمولاً به متن حدیث اکتفا مى‌کند و از استنباط خودداری مى‌ورزد. وی در جمع بین احادیث متعارض روشى دارد که خود آن را «اصل و رخصت‌» مى‌نامد. روش دیگری که وی در جمع بین احادیث پیشنهاد مى‌کند ارجاع احادیث مجمله به احادیث مفسره است که از نظر تاریخ علم اصول قابل ملاحظه مى‌باشد. ابن بابویه در مواردی نیز به رد حدیث مى‌پردازد. مثلاً در بعضى از موارد که دو حدیث متعارض یکى موافق رأی عامه و دیگری مخالف رأی ایشان است حدیث مخالف را ترجیح داده‌، حدیث موافق را حمل بر تقیه مى‌کند.
موارد دیگری نیز به چشم مى‌خورد که ابن بابویه حدیثى را در مقابل معارض آن، کنار گذارده‌، لیکن علت ترجیح را بیان نکرده و این احتمال مى‌رود که وی در این ترجیح بر رجال سند، تکیه داشته است. ابن بابویه گاه نه فروع فقهى‌، بلکه برخى اصول کلى را بر اخبار آحاد بنا کرده است‌. اگرچه اصل اطلاق، پیش از ورود نهى، که او مطرح کرده، پس از او نیز به عنوان یک اصل عقلایى توسط مکاتب دیگر فقه امامى پذیرفته شد. ابن بابویه اگرچه در فقه خود مخالف سرسخت قیاس و اجتهاد بود، لیکن فقه وی را نباید یک فقه تعبدی‌، بلکه باید یک فقه تعلیلى به شمار آورد. وی به پیروی از احادیث معتقد بود، احکام شرع، اغلب تابع مصالح بندگان هستند و این طرز فکر نه تنها در کتاب علل الشرائع به‌طور گسترده مطرح شده‌، بلکه حتى در کتاب فقهى من لایحضره الفقیه‌، جا به جا مطرح گشته است‌.
موارد دیگری نیز به چشم مى‌خورد که ابن بابویه حدیثى را در مقابل معارض آن، کنار گذارده‌، لیکن علت ترجیح را بیان نکرده و این احتمال مى‌رود که وی در این ترجیح بر رجال سند، تکیه داشته است. ابن بابویه گاه نه فروع فقهى‌، بلکه برخى اصول کلى را بر اخبار آحاد بنا کرده است‌. اگرچه اصل اطلاق، پیش از ورود نهى، که او مطرح کرده، پس از او نیز به عنوان یک اصل عقلایى توسط مکاتب دیگر فقه امامى پذیرفته شد. ابن بابویه اگرچه در فقه خود مخالف سرسخت قیاس و اجتهاد بود، لیکن فقه وی را نباید یک فقه تعبدی‌، بلکه باید یک فقه تعلیلى به شمار آورد. وی به پیروی از احادیث معتقد بود، احکام شرع، اغلب تابع مصالح بندگان هستند و این طرز فکر نه تنها در کتاب علل الشرائع به‌طور گسترده مطرح شده‌، بلکه حتى در کتاب فقهى [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]، جا به جا مطرح گشته است‌.
ابن بابویه برخى فتاوی شاذ فقهى دارد که موافقى در شیعه برای وی نمى‌شناسیم. گاه دیده مى‌شود که فتوای وی در طول زمان دچار تغییر شده است‌. به عنوان نمونه در این مسأله که آیا ماه رمضان همیشه 30 روز است یا مى‌تواند 29 روز هم باشد، نظر قدیم وی چنان‌که به‌صراحت در رساله «المقنع‌» آمده احتمال 29 و 30 مى‌باشد و ظاهراً در آن هنگام، پیرو نظریه رایج در مکتب اخباری قم بوده است، لیکن در آثار متأخر وی چون الخصال و رساله الرد على الجنیدیه، به صراحت به 30 روز بودن ماه رمضان فتوی داده است‌.
ابن بابویه برخى فتاوی شاذ فقهى دارد که موافقى در شیعه برای وی نمى‌شناسیم. گاه دیده مى‌شود که فتوای وی در طول زمان دچار تغییر شده است‌. به عنوان نمونه در این مسأله که آیا ماه رمضان همیشه 30 روز است یا مى‌تواند 29 روز هم باشد، نظر قدیم وی چنان‌که به‌صراحت در رساله «المقنع‌» آمده احتمال 29 و 30 مى‌باشد و ظاهراً در آن هنگام، پیرو نظریه رایج در مکتب اخباری قم بوده است، لیکن در آثار متأخر وی چون الخصال و رساله الرد على الجنیدیه، به صراحت به 30 روز بودن ماه رمضان فتوی داده است‌.
==ابن بابویه و علم حدیث‌==
==ابن بابویه و علم حدیث‌==
چنان‌که گذشت، وی در طلب حدیث بسیار سفر نمود از بسیاری مشایخ حدیث شنید و آثار فراوانى در حدیث از او باقى مانده است‌. قدیم‌ترین توثیقى که در مورد ابن بابویه در دست داریم توثیق ابن ادریس و پس از او ابن طاووس است‌. ابن طاووس، متذکر شده که در مورد عدالت وی اتفاق نظر وجود دارد. لقب «صدوق‌» بلیغ‌ترین کلمه در بیان امانت وی در روایت است‌. نخستین کسى که ابن بابویه را صدوق نامیده، ابن ادریس است‌، لیکن پس از وی تا زمان شهید اول، این لقب، شهرت نداشته است‌. برخى از علمای رجال متأخر مراسل وی را در حکم مسانید دانسته‌اند. ابن بابویه خود از ارباب‌جرح‌وتعدیل است‌. او در ضبط اسناد،اصطلاحات مربوط به نحوه تحمل حدیث (که در آثار وی هویداست‌)، تفکیک لفظ از معنى در مواردی که حدیث واحد با اسناد متعدد ذکر شده، روایت حدیث واحد با اسناد مختلف‌، مانند حدیث اثناعشر جابربن سمره از 19 طریق مختلف، بسیار دقیق است‌. اغلب آثار حدیثى ابن بابویه آمیخته‌ای از احادیث شیعه با احادیث برگزیده اهل سنت است‌.
چنان‌که گذشت، وی در طلب حدیث بسیار سفر نمود از بسیاری مشایخ حدیث شنید و آثار فراوانى در حدیث از او باقى مانده است‌. قدیم‌ترین توثیقى که در مورد ابن بابویه در دست داریم توثیق [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]] و پس از او [[ابن طاووس، احمد بن موسی|ابن طاووس]] است‌. ابن طاووس، متذکر شده که در مورد عدالت وی اتفاق نظر وجود دارد. لقب «صدوق‌» بلیغ‌ترین کلمه در بیان امانت وی در روایت است‌. نخستین کسى که ابن بابویه را صدوق نامیده، ابن ادریس است‌، لیکن پس از وی تا زمان [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]، این لقب، شهرت نداشته است‌. برخى از علمای رجال متأخر مراسل وی را در حکم مسانید دانسته‌اند. ابن بابویه خود از ارباب‌ جرح‌ و تعدیل است‌. او در ضبط اسناد،اصطلاحات مربوط به نحوه تحمل حدیث (که در آثار وی هویداست‌)، تفکیک لفظ از معنى در مواردی که حدیث واحد با اسناد متعدد ذکر شده، روایت حدیث واحد با اسناد مختلف‌، مانند حدیث اثناعشر جابربن سمره از 19 طریق مختلف، بسیار دقیق است‌. اغلب آثار حدیثى ابن بابویه آمیخته‌ای از احادیث شیعه با احادیث برگزیده اهل سنت است‌.
ابن بابویه به عنوان یک محدث نه تنها میراث عظیمى رابه آیندگان انتقال داده و بخش قابل توجهى از احادیث موجود در کتب روایى مسند شیعه پس از سده 5ق چون آثار خزاز، مفید، طوسى‌، ابن رستم طبری و دیگران را به خود اختصاص داده‌، بلکه در مورد انتقال آثار گذشتگان به آیندگان نیز نقشى اساسى ایفا کرده است‌، به‌طوری که نوری، وی را یکى از 12 تنى دانسته که سلسله اجازات به ایشان منتهى مى‌شود.
ابن بابویه به عنوان یک محدث نه تنها میراث عظیمى رابه آیندگان انتقال داده و بخش قابل توجهى از احادیث موجود در کتب روایى مسند شیعه پس از سده 5ق چون آثار [[خزاز رازی، علی بن محمد|خزاز]]، [[مفید، محمد بن محمد|مفید]]، [[طوسی، محمد بن حسن|طوسى‌]]، [[طبری (کبیر)، محمد بن جریر|ابن رستم طبری]] و دیگران را به خود اختصاص داده‌، بلکه در مورد انتقال آثار گذشتگان به آیندگان نیز نقشى اساسى ایفا کرده است‌، به‌طوری که [[نوری، حسین بن محمدتقی|نوری]]، وی را یکى از 12 تنى دانسته که سلسله اجازات به ایشان منتهى مى‌شود.
ابن بابویه در عالم حدیث نه تنها به عنوان ناقل‌، بلکه چنان‌که طوسى، یادآور شده‌، به عنوان نقاد احادیث و آگاه به رجال مطرح است‌. کتاب معاني‌الأخبار وی دلیل قاطعى بر تبحر او در فقه الحدیث و غریب الحدیث است‌. نجاشى و طوسى، کتابى نیز در مورد غریب حدیث پیامبر(ص‌) و على‌(ع‌) برای او ذکر کرده‌اند. نقد اسناد برخى احادیث و حکم به غرابت سندی آن در مواضع مختلف از آثار وی دیده مى‌شود. در زمینه رجال نیز وی آثار متعددی داشته و برخى نظریات او در کتب رجالى منعکس شده است‌. در میان عناوین آثار ابن بابویه عناوینى چون التاریخ‌، مقتل الحسین(ع) و تفسیر القرآن دیده مى‌شود که با توجه به شیوه وی مى‌توان حدس زد که جنبه تاریخ و تفسیر روایى داشته‌اند نه درایى‌.
ابن بابویه در عالم حدیث نه تنها به عنوان ناقل‌، بلکه چنان‌که طوسى، یادآور شده‌، به عنوان نقاد احادیث و آگاه به رجال مطرح است‌. کتاب [[معاني الأخبار|معاني‌الأخبار]] وی دلیل قاطعى بر تبحر او در فقه‌الحدیث و غریب‌الحدیث است‌. نجاشى و طوسى، کتابى نیز در مورد غریب حدیث پیامبر(ص‌) و على‌(ع‌) برای او ذکر کرده‌اند. نقد اسناد برخى احادیث و حکم به غرابت سندی آن در مواضع مختلف از آثار وی دیده مى‌شود. در زمینه رجال نیز وی آثار متعددی داشته و برخى نظریات او در کتب رجالى منعکس شده است‌. در میان عناوین آثار ابن بابویه عناوینى چون التاریخ‌، [[مقتل الحسين(ع) به روایت شیخ صدوق (قده)|مقتل الحسین(ع)]] و تفسیر القرآن دیده مى‌شود که با توجه به شیوه وی مى‌توان حدس زد که جنبه تاریخ و تفسیر روایى داشته‌اند نه درایى‌.
==مشایخ==
==مشایخ==
ابن بابویه در قم، در خاندانى اهل دانش پرورش یافت و در خردسالى از محضر مشایخ آن شهر استفاده کرد. دیری نپایید که استعداد او در فراگیری علم، زبان‌زد محافل علمى قم گردید.
ابن بابویه در قم، در خاندانى اهل دانش پرورش یافت و در خردسالى از محضر مشایخ آن شهر استفاده کرد. دیری نپایید که استعداد او در فراگیری علم، زبان‌زد محافل علمى قم گردید.
خط ۱۰۴: خط ۹۹:
ابن بابویه کثیر التألیف بوده‌، چنان‌که مثلاً هنگام حضور در ایلاق‌، حدود سال 368ق به گفته خودش بالغ بر 245 تألیف داشته است.
ابن بابویه کثیر التألیف بوده‌، چنان‌که مثلاً هنگام حضور در ایلاق‌، حدود سال 368ق به گفته خودش بالغ بر 245 تألیف داشته است.
===آثار چاپى‌===  
===آثار چاپى‌===  
الاعتقادات‌؛ الأمالي؛ التوحید؛ ثواب‌الأعمال و عقاب‌الأعمال‌؛ الخصال‌؛ علل الشرائع‌؛ عیون أخبار الرضا(ع‌)؛ کمال‌الدین و تمام النعمة؛ معاني‌الأخبار؛ «المقنع‌»؛ من لایحضره الفقیه‌؛ «الهدایة»؛ فضائل الأشهرالثلاثة.  
[[الاعتقادات (ط. مؤسسه امام هادی)|الاعتقادات‌]]؛ الأمالي؛ التوحید؛ [[ثواب الأعمال و عقاب الأعمال|ثواب‌الأعمال و عقاب‌الأعمال‌]]؛ [[الخصال]]؛ [[علل الشرایع|علل‌الشرائع‌]]؛ [[متن و ترجمه عیون أخبار الرضا علیه‌السلام|عیون أخبار الرضا]](ع‌)؛ [[كمال‌الدين و تمام النعمة (انتشارات اسلامیه)|کمال‌الدین و تمام‌النعمة]]؛ معاني‌الأخبار؛ «[[المقنع]]»؛ [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]؛ «[[الهداية (في الأصول و الفروع)|الهدایة]]»؛ [[فضائل الأشهر الثلاثة|فضائل الأشهرالثلاثة]].  


همچنین دو کتاب دیگر وی با عنوان‌های صفات الشیعة و فضائل الشیعة، یک‌بار در نجف و یک‌بار با ترجمه فارسى در تهران‌، 1381ق‌، منتشر شده است‌.
همچنین دو کتاب دیگر وی با عنوان‌های [[صفات الشیعة]] و [[فضائل الشيعة (ترجمه اعلمی)|فضائل الشیعة]]، یک‌بار در نجف و یک‌بار با ترجمه فارسى در تهران‌، 1381ق‌، منتشر شده است‌.


بجز این آثار، کتاب مصادقة الإخوان که در 1325ش در تهران و در 1976م در بغداد به کوشش دکتر حسین على محفوظ به چاپ رسیده‌، هم به او، هم به پدرش نسبت داده شده است و ظاهر روایت مؤلف کتاب، از محمد بن یحیى عطار با لفظ «حدثنا» انتساب آن به پدر را تقویت مى‌کند.  
بجز این آثار، کتاب مصادقة الإخوان که در 1325ش در تهران و در 1976م در بغداد به کوشش دکتر حسین على محفوظ به چاپ رسیده‌، هم به او، هم به پدرش نسبت داده شده است و ظاهر روایت مؤلف کتاب، از محمد بن یحیى عطار با لفظ «حدثنا» انتساب آن به پدر را تقویت مى‌کند.  
۱٬۱۲۴

ویرایش