۱۴۶٬۹۷۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هاش' به 'هاش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
مترجم محترم گاه انتقادهای عالمانهای نیز مطرح کرده است که به طور مثال چند مورد یادآوری میشود: | مترجم محترم گاه انتقادهای عالمانهای نیز مطرح کرده است که به طور مثال چند مورد یادآوری میشود: | ||
یک- او منتقدانه چنین نوشته است: مؤلف... كوشيده است كه باتکیهبر دينشناسى تطبيقى، سابقهاى براى عزاداری امام حسين بيابد، كه البته بيشتر به جامعه و تاريخ عراق نظر داشته؛ در اين مورد سابقه سوگ سياوش را نيز يكى از نويسندگان معاصر ايران به نحوى به عزادارى امام حسين ربط داده كه تفصيل آن خواندنى است: (رجوع كنيد به «سوگ سياوش» نوشته شاهرخ مسكوب ص 83- 100). به عقيده مترجم، هرچند توجيهات بالا از نظرگاه روانشناسی تاريخى، پر بيراه نيست و ليكن همچنان که مؤلف در صفحات بعد تشريح كرده، بزرگداشت سالروز شهادت امام حسين - كه در نظر همه مسلمانان يك پيشواى بحق بود و خونش را بهناحق ريختند يك موضوع اسلامى و انسانى بوده و تأثير عظيم قيام امام، بهزودی يك رنگ اسطورهاى به عاشورا داده كه | یک- او منتقدانه چنین نوشته است: مؤلف... كوشيده است كه باتکیهبر دينشناسى تطبيقى، سابقهاى براى عزاداری امام حسين بيابد، كه البته بيشتر به جامعه و تاريخ عراق نظر داشته؛ در اين مورد سابقه سوگ سياوش را نيز يكى از نويسندگان معاصر ايران به نحوى به عزادارى امام حسين ربط داده كه تفصيل آن خواندنى است: (رجوع كنيد به «سوگ سياوش» نوشته شاهرخ مسكوب ص 83- 100). به عقيده مترجم، هرچند توجيهات بالا از نظرگاه روانشناسی تاريخى، پر بيراه نيست و ليكن همچنان که مؤلف در صفحات بعد تشريح كرده، بزرگداشت سالروز شهادت امام حسين - كه در نظر همه مسلمانان يك پيشواى بحق بود و خونش را بهناحق ريختند يك موضوع اسلامى و انسانى بوده و تأثير عظيم قيام امام، بهزودی يك رنگ اسطورهاى به عاشورا داده كه نمونهاش روايات منقول در متن است، و لزومى ندارد عزادارى عاشورا را به اسطورهاى قديم ربط دهيم <ref> همان، پاورقی ص 46- 47</ref>. | ||
دو- همچنین مترجم نوشته است: لازم به يادآورى است كه در آن ايام، فلسفه، علاوه بر منطق و متافيزيك، شامل طب و نجوم و رياضيات و معدنشناسی و مانند آن نيز مىشد، كه كاربرد عملى داشت. براى نمونه از رصدخانهاى كه خواجهنصیر به فرمان هلاكو، بنياد نهاد، مىتوان نام برد. علوم غريبه نيز در آن روزگار از ابواب فلسفه به شمار مىآمد. براى اطلاع بيشتر در اين دو مورد رجوع كنيد به «نفائس الفنون» تأليف محمد بن محمود آملى (متوفى 753) <ref> همان، پاورقی ص 89</ref>. | دو- همچنین مترجم نوشته است: لازم به يادآورى است كه در آن ايام، فلسفه، علاوه بر منطق و متافيزيك، شامل طب و نجوم و رياضيات و معدنشناسی و مانند آن نيز مىشد، كه كاربرد عملى داشت. براى نمونه از رصدخانهاى كه خواجهنصیر به فرمان هلاكو، بنياد نهاد، مىتوان نام برد. علوم غريبه نيز در آن روزگار از ابواب فلسفه به شمار مىآمد. براى اطلاع بيشتر در اين دو مورد رجوع كنيد به «نفائس الفنون» تأليف محمد بن محمود آملى (متوفى 753) <ref> همان، پاورقی ص 89</ref>. | ||