تشيع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏' به 'مى‌‏')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۳۴: خط ۳۴:
مترجم محترم نیز گاه توضیحاتی در پاورقی بر مطالب متن افزوده است: به‌عنوان‌مثال: چنین نوشته است: از جمله عده‏اى معتقد بودند كه امامت پس از امام عسكرى(ع) به برادرش جعفر مى‌‏رسيد، و بعضى اصلاً منكر وجود پسرى براى امام عسكرى(ع) برخى نيز با پذيرفتن امامت محمد بن حسن (عج) قائل شدند كه پس از وى نيز پسرش امام گرديد و اينان، سيزده امامى بودند، چند تن نيز قائل به مرگ امام دوازدهم و قطع سلسله امامت شدند.  (براى تفصيل در اين مورد رجوع كنيد به «خاندان نوبختى» نوشته مرحوم عباس اقبال صفحات 161- 5) <ref> همان، پاورقی ص 18</ref>.
مترجم محترم نیز گاه توضیحاتی در پاورقی بر مطالب متن افزوده است: به‌عنوان‌مثال: چنین نوشته است: از جمله عده‏اى معتقد بودند كه امامت پس از امام عسكرى(ع) به برادرش جعفر مى‌‏رسيد، و بعضى اصلاً منكر وجود پسرى براى امام عسكرى(ع) برخى نيز با پذيرفتن امامت محمد بن حسن (عج) قائل شدند كه پس از وى نيز پسرش امام گرديد و اينان، سيزده امامى بودند، چند تن نيز قائل به مرگ امام دوازدهم و قطع سلسله امامت شدند.  (براى تفصيل در اين مورد رجوع كنيد به «خاندان نوبختى» نوشته مرحوم عباس اقبال صفحات 161- 5) <ref> همان، پاورقی ص 18</ref>.


او همچنین نوشته است: از جمله فرزندان موسی‌بن‌جعفر(ع)، احمد بن موسى بنفسه دعوى امامت داشت و پيروان وى را احمديه مى‌‏گفتند؛ و ابراهيم بن موسى مردى مبارز و جنگاور بود و او را ابراهيم الحراب لقب دادند و بنا بر مشهور در خراسان كشته و مدفون شد؛ و زيد بر حكومت بصره دست‌یافت و خانه‏‌هاى عباسيان را مى‌‏سوزانيد - و او را بدين مناسبت زيد النار مى‌‏خواندند - و امام رضا(ع) ازين حركت برادر خشمگين مى‌‏بود. محمد بن موسى نيز به مخالفت آشكار با عباسيان برخاست. بدین‌گونه مأمون با نزديكى و اظهار صميميت به على بن موسی‌الرضا(ع) به‏عنوان معتدل‏ترين و برجسته‏ترين شخصيت علوى درواقع شيعيان را خلع سلاح مى‌‏كرد <ref> همان، پاورقی ص 40 و همچنین برای موارد دیگر از توضیحات مترجم ر. ک.: همان، پاورقی ص 26- 27 و پاورقی ص 58 و ... پاورقی ص 400- 401</ref>.
او همچنین نوشته است: از جمله فرزندان موسی‌بن‌جعفر(ع)، احمد بن موسى بنفسه دعوى امامت داشت و پيروان وى را احمديه مى‌‏گفتند؛ و ابراهيم بن موسى مردى مبارز و جنگاور بود و او را ابراهيم الحراب لقب دادند و بنا بر مشهور در خراسان كشته و مدفون شد؛ و زيد بر حكومت بصره دست‌یافت و خانه‏‌هاى عباسيان را مى‌‏سوزانيد - و او را بدين مناسبت زيد النار مى‌‏خواندند - و امام رضا(ع) ازين حركت برادر خشمگين مى‌‏بود. محمد بن موسى نيز به مخالفت آشكار با عباسيان برخاست. بدین‌گونه مأمون با نزديكى و اظهار صميميت به على بن موسی‌الرضا(ع) به‏عنوان معتدل‏ترين و برجسته‏ترين شخصيت علوى درواقع شيعيان را خلع سلاح مى‌‏كرد <ref> همان، پاورقی ص 40 و همچنین برای موارد دیگر از توضیحات مترجم ر. ک.: همان، پاورقی ص 26- 27 و پاورقی ص 58 و... پاورقی ص 400- 401</ref>.


مترجم محترم گاه انتقادهای عالمانه‌ای نیز مطرح کرده است که به طور مثال چند مورد یادآوری می‌شود:
مترجم محترم گاه انتقادهای عالمانه‌ای نیز مطرح کرده است که به طور مثال چند مورد یادآوری می‌شود:


یک- او منتقدانه چنین نوشته است: مؤلف ... كوشيده است كه باتکیه‌بر دين‏شناسى تطبيقى، سابقه‏اى براى عزاداری امام حسين بيابد، كه البته بيشتر به جامعه و تاريخ عراق نظر داشته؛ در اين مورد سابقه سوگ سياوش را نيز يكى از نويسندگان معاصر ايران به نحوى به عزادارى امام حسين ربط داده كه تفصيل آن خواندنى است: (رجوع كنيد به «سوگ سياوش» نوشته شاهرخ مسكوب ص 83- 100). به عقيده مترجم، هرچند توجيهات بالا از نظرگاه روان‌شناسی تاريخى، پر بيراه نيست و ليكن همچنان که مؤلف در صفحات بعد تشريح كرده، بزرگداشت سالروز شهادت امام حسين - كه در نظر همه مسلمانان يك پيشواى بحق بود و خونش را به‌ناحق ريختند يك موضوع اسلامى و انسانى بوده و تأثير عظيم قيام امام، به‌زودی يك رنگ اسطوره‏اى به عاشورا داده كه نمونه‏اش روايات منقول در متن است، و لزومى ندارد عزادارى عاشورا را به اسطوره‏اى قديم ربط دهيم <ref> همان، پاورقی ص 46- 47</ref>.
یک- او منتقدانه چنین نوشته است: مؤلف... كوشيده است كه باتکیه‌بر دين‏شناسى تطبيقى، سابقه‏اى براى عزاداری امام حسين بيابد، كه البته بيشتر به جامعه و تاريخ عراق نظر داشته؛ در اين مورد سابقه سوگ سياوش را نيز يكى از نويسندگان معاصر ايران به نحوى به عزادارى امام حسين ربط داده كه تفصيل آن خواندنى است: (رجوع كنيد به «سوگ سياوش» نوشته شاهرخ مسكوب ص 83- 100). به عقيده مترجم، هرچند توجيهات بالا از نظرگاه روان‌شناسی تاريخى، پر بيراه نيست و ليكن همچنان که مؤلف در صفحات بعد تشريح كرده، بزرگداشت سالروز شهادت امام حسين - كه در نظر همه مسلمانان يك پيشواى بحق بود و خونش را به‌ناحق ريختند يك موضوع اسلامى و انسانى بوده و تأثير عظيم قيام امام، به‌زودی يك رنگ اسطوره‏اى به عاشورا داده كه نمونه‏اش روايات منقول در متن است، و لزومى ندارد عزادارى عاشورا را به اسطوره‏اى قديم ربط دهيم <ref> همان، پاورقی ص 46- 47</ref>.


دو- همچنین مترجم نوشته است: لازم به يادآورى است كه در آن ايام، فلسفه، علاوه بر منطق و متافيزيك، شامل طب و نجوم و رياضيات و معدن‌شناسی و مانند آن نيز مى‌‏شد، كه كاربرد عملى داشت. براى نمونه از رصدخانه‏اى كه خواجه‌نصیر به فرمان هلاكو، بنياد نهاد، مى‌‏توان نام برد. علوم غريبه نيز در آن روزگار از ابواب فلسفه به شمار مى‌‏آمد. براى اطلاع بيشتر در اين دو مورد رجوع كنيد به «نفائس الفنون» تأليف محمد بن محمود آملى (متوفى 753) <ref> همان، پاورقی ص 89</ref>.
دو- همچنین مترجم نوشته است: لازم به يادآورى است كه در آن ايام، فلسفه، علاوه بر منطق و متافيزيك، شامل طب و نجوم و رياضيات و معدن‌شناسی و مانند آن نيز مى‌‏شد، كه كاربرد عملى داشت. براى نمونه از رصدخانه‏اى كه خواجه‌نصیر به فرمان هلاكو، بنياد نهاد، مى‌‏توان نام برد. علوم غريبه نيز در آن روزگار از ابواب فلسفه به شمار مى‌‏آمد. براى اطلاع بيشتر در اين دو مورد رجوع كنيد به «نفائس الفنون» تأليف محمد بن محمود آملى (متوفى 753) <ref> همان، پاورقی ص 89</ref>.