۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ مفيد' به 'شيخ مفيد') |
جز (جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
1. جعفريان اين نكته مهم را درباره «مواردپژوهى» يادآور شده است كه: مواردپژوهى وسيله ارزيابى آثار مكتوب است و يكى از راههاى بررسى آثار و متون به لحاظ علمى، بهويژه در برخى از رشتههاى علمى، اتكاى آنها به متون اصيل، رسمى و قابل اعتماد است. ... با بررسى در منابع يك اثر، مىتوان درصد علمى بودن آن اثر را به دست آورد. ... يكى از مهمترين اهداف كار مواردپژوهشى، جمعآورى قطعات نقل شده از يك اثر و گردآورى آنها در كنار يكديگر است؛ كارى كه مىتوان نام آن را بازسازى متون مفقوده ناميد. در واقع، بسيارى از متون گذشته، گرفتار انواع و اقسام دشوارىها شده و از دست رفته است، با اين حال، قطعاتى از آنها برجاى مانده كه بهم پيوستن آنها مىتواند ما را در جريان محتواى آن كتاب قرار داده و نقش آن اثر را در باور ساختن آثار پسين نشان دهد. بهعلاوه، در استفاده از آن اثر توسط محققان جديد، كار سادهتر شده و آنان مىتوانند با ارجاع به همين بازسازىشدهها، بر اتقان كار خويش بيفزايند و بهطور روشنترى مآخذ اصلى مطالب مورد استفاده خود را نشان دهند. به هر روى، در بازسازى متون مفقود، مىتوان برگى ديگر بر غناى فرهنگ مكتوب افزود. يكى از نتايج بازسازى متون را مىتوان، شناخت بهتر مؤلفانى دانست كه آثارشان از ميان رفته و پس از فراهم آمدن بخشهايى از اثر مفقودشان، مىتوان از آن طريق با افكار و انديشههاى آنان به صورت منظم آشنا گرديد <ref>درآمد، ص 1- 7</ref>. | 1. جعفريان اين نكته مهم را درباره «مواردپژوهى» يادآور شده است كه: مواردپژوهى وسيله ارزيابى آثار مكتوب است و يكى از راههاى بررسى آثار و متون به لحاظ علمى، بهويژه در برخى از رشتههاى علمى، اتكاى آنها به متون اصيل، رسمى و قابل اعتماد است. ... با بررسى در منابع يك اثر، مىتوان درصد علمى بودن آن اثر را به دست آورد. ... يكى از مهمترين اهداف كار مواردپژوهشى، جمعآورى قطعات نقل شده از يك اثر و گردآورى آنها در كنار يكديگر است؛ كارى كه مىتوان نام آن را بازسازى متون مفقوده ناميد. در واقع، بسيارى از متون گذشته، گرفتار انواع و اقسام دشوارىها شده و از دست رفته است، با اين حال، قطعاتى از آنها برجاى مانده كه بهم پيوستن آنها مىتواند ما را در جريان محتواى آن كتاب قرار داده و نقش آن اثر را در باور ساختن آثار پسين نشان دهد. بهعلاوه، در استفاده از آن اثر توسط محققان جديد، كار سادهتر شده و آنان مىتوانند با ارجاع به همين بازسازىشدهها، بر اتقان كار خويش بيفزايند و بهطور روشنترى مآخذ اصلى مطالب مورد استفاده خود را نشان دهند. به هر روى، در بازسازى متون مفقود، مىتوان برگى ديگر بر غناى فرهنگ مكتوب افزود. يكى از نتايج بازسازى متون را مىتوان، شناخت بهتر مؤلفانى دانست كه آثارشان از ميان رفته و پس از فراهم آمدن بخشهايى از اثر مفقودشان، مىتوان از آن طريق با افكار و انديشههاى آنان به صورت منظم آشنا گرديد <ref>درآمد، ص 1- 7</ref>. | ||
2. بر طبق پژوهش محقق اثر: پس از تتبع و جستجو آشكار مىشود كه كتاب طبقات الشيعة يا الحاوي نوشته ابن ابىطىّ حلبى، در اختيار [[ذهبى]] (م 748ق) بوده، در ادامه به دست ابن حجر (م 852ق) افتاده و در ميانه عصر اين دو به احتمال در اختيار برخى ديگر از شرححالنويسان مانند صفدى نيز بوده است <ref>همان، ص 8</ref>. | 2. بر طبق پژوهش محقق اثر: پس از تتبع و جستجو آشكار مىشود كه كتاب طبقات الشيعة يا الحاوي نوشته ابن ابىطىّ حلبى، در اختيار [[ذهبى]] (م 748ق) بوده، در ادامه به دست ابن حجر (م 852ق) افتاده و در ميانه عصر اين دو به احتمال در اختيار برخى ديگر از شرححالنويسان مانند [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز بوده است <ref>همان، ص 8</ref>. | ||
3. محقق همچنين در مورد ابن ابىطىّ حلبى نوشته است كه او يكى از مورخان برجسته شيعه مذهب و از مردمان شهر حلب است كه جز تاريخ، در بسيارى از عرصههاى ديگر علم و دانش، آثار بزرگى را پديد آورده است. متأسفانه، پس از آنكه تشيع در نواحى شامات مورد بىمهرى و تنگناى سلاطين نورى و ايوبى و مملوكى قرار گرفت، آثار اين بزرگمرد عالم تشيع نيز از ميان رفت. فهرست بلند آثار وى، كه هر كدام در چندين مجلد بوده و نقلهايى از آنها در آثار مورخان بعدى شامات برجاىمانده، نشان از مرتبت والاى علمى او دارد. درواقع، وى در ادامه كاروان بزرگى از عالمان شيعه قرار دارد كه از اواخر قرن سوم تا قرن ششم و هفتم، در اين شهر بزرگ، رهبرى شيعيان آن ناحيه را كه اكثريت جمعيت حلب را تشكيل مىدادند، عهدهدار بوده است. شايد نكته بديعى كه بتواند موقعيت او را به عنوان يك عالم بزرگ و روحانى مردمى در اين شهر نشان دهد، آن باشد كه به نوشته ابن شداد (م 684ق) در ميان مساجد حلب، مسجدى به نام مسجد منتجب الدين يحيى بن أبىطىّ معروف به ابن النجار وجود داشته است. تشيع امامى ابن أبىطى بيش از هر چيز روشن و درخشان است، بهويژه كه در محضر عالم برجسته شيعى، ابن شهرآشوب، كه شوهر دختر عمه او بوده، تربيت يافته است. <ref>مقدمه محقق، ص 17- 18</ref>. | 3. محقق همچنين در مورد ابن ابىطىّ حلبى نوشته است كه او يكى از مورخان برجسته شيعه مذهب و از مردمان شهر حلب است كه جز تاريخ، در بسيارى از عرصههاى ديگر علم و دانش، آثار بزرگى را پديد آورده است. متأسفانه، پس از آنكه تشيع در نواحى شامات مورد بىمهرى و تنگناى سلاطين نورى و ايوبى و مملوكى قرار گرفت، آثار اين بزرگمرد عالم تشيع نيز از ميان رفت. فهرست بلند آثار وى، كه هر كدام در چندين مجلد بوده و نقلهايى از آنها در آثار مورخان بعدى شامات برجاىمانده، نشان از مرتبت والاى علمى او دارد. درواقع، وى در ادامه كاروان بزرگى از عالمان شيعه قرار دارد كه از اواخر قرن سوم تا قرن ششم و هفتم، در اين شهر بزرگ، رهبرى شيعيان آن ناحيه را كه اكثريت جمعيت حلب را تشكيل مىدادند، عهدهدار بوده است. شايد نكته بديعى كه بتواند موقعيت او را به عنوان يك عالم بزرگ و روحانى مردمى در اين شهر نشان دهد، آن باشد كه به نوشته ابن شداد (م 684ق) در ميان مساجد حلب، مسجدى به نام مسجد منتجب الدين يحيى بن أبىطىّ معروف به ابن النجار وجود داشته است. تشيع امامى ابن أبىطى بيش از هر چيز روشن و درخشان است، بهويژه كه در محضر عالم برجسته شيعى، ابن شهرآشوب، كه شوهر دختر عمه او بوده، تربيت يافته است. <ref>مقدمه محقق، ص 17- 18</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
6. همچنين محقق بحث مفصلى در مورد تشيّع در حلب نوشته و از جمله چنين آورده است كه: شواهد زيادى وجود دارد كه اكثريت مردمان حلب تا زمان ايوبىها بر مذهب تشيع امامى بوده و پس از آن تا اواخر دوره مماليك و حتى تا به امروز اقليتى از شيعه در اين شهر و برخى از روستاهاى اطراف باقى مانده است. ... ظهور تشيع در اين شهر، به قرن سوم و چهارم هجرى، بهويژه دوران حمدانيان و در رأس آنها سيف الدوله و سپس فضاى ايجاد شده توسط فاطميان بازمىگردد <ref>همان، ص 37- 38</ref>. | 6. همچنين محقق بحث مفصلى در مورد تشيّع در حلب نوشته و از جمله چنين آورده است كه: شواهد زيادى وجود دارد كه اكثريت مردمان حلب تا زمان ايوبىها بر مذهب تشيع امامى بوده و پس از آن تا اواخر دوره مماليك و حتى تا به امروز اقليتى از شيعه در اين شهر و برخى از روستاهاى اطراف باقى مانده است. ... ظهور تشيع در اين شهر، به قرن سوم و چهارم هجرى، بهويژه دوران حمدانيان و در رأس آنها سيف الدوله و سپس فضاى ايجاد شده توسط فاطميان بازمىگردد <ref>همان، ص 37- 38</ref>. | ||
7. جناب جعفريان تأكيد كرده است كه در لابلاى شرححالهايى كه از ابن أبىطى درباره برخى از عالمان حلب نقل شده، مىتوان نمونههاى ديگرى از همراهى برخى از ادباى شيعه با سلاطين ايوبى را يافت. به جز آنها، براى نمونه مىتوان به احمد بن على بن زنبور (م 613ق) اشاره كرد كه [[ذهبى]] از وى با عنوان الإمام الأديب ياد كرده، او را از غلاة الرافضة دانسته و نوشته است كه سلطان صلاح الدين را در حلب با يك قصيده بلند ستايش كرد. نمونه ديگر كه شرح حال وى را ابن النجار در ذيل تاريخ بغداد آورده و صفدى نيز مطالب وى را نقل كرده، شاعر برجسته على بن على معروف به ابننماء حلى است كه يك شيعه تمامعيار بوده و از شاهان شام نيز ستايش مىكرد. سرشناسترين خاندان شيعى اين شهر، سادات بنى زهره هستند كه طى چند صد سال، رهبرى شيعه را در حلب و برخى ديگر از شهرهاى شام بر عهده داشتهاند <ref>همان، ص 48</ref>. | 7. جناب جعفريان تأكيد كرده است كه در لابلاى شرححالهايى كه از ابن أبىطى درباره برخى از عالمان حلب نقل شده، مىتوان نمونههاى ديگرى از همراهى برخى از ادباى شيعه با سلاطين ايوبى را يافت. به جز آنها، براى نمونه مىتوان به احمد بن على بن زنبور (م 613ق) اشاره كرد كه [[ذهبى]] از وى با عنوان الإمام الأديب ياد كرده، او را از غلاة الرافضة دانسته و نوشته است كه سلطان صلاح الدين را در حلب با يك قصيده بلند ستايش كرد. نمونه ديگر كه شرح حال وى را ابن النجار در ذيل تاريخ بغداد آورده و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز مطالب وى را نقل كرده، شاعر برجسته على بن على معروف به ابننماء حلى است كه يك شيعه تمامعيار بوده و از شاهان شام نيز ستايش مىكرد. سرشناسترين خاندان شيعى اين شهر، سادات بنى زهره هستند كه طى چند صد سال، رهبرى شيعه را در حلب و برخى ديگر از شهرهاى شام بر عهده داشتهاند <ref>همان، ص 48</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش