۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ طوسى' به 'شيخ طوسى') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ مفيد' به 'شيخ مفيد') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
4. محقق اثر خاطر نشان مىكند: يكى از آثار باارزش ابن أبىطى اثرى است كه در شرححال بزرگان مذهب اماميه نگاشته و معالاسف مفقود شده است. [[ذهبى]] [م 748ق] و ابن حجر [م 852ق] كه اصل كتاب را در دست داشته و بخشهايى از اين كتاب را در آثار خود آوردهاند، آن را با نامهاى مختلف ياد كردهاند. عناوينى چون رجال الشيعة، تاريخ الإمامية، طبقات الإمامية و مانند اينها در اين منابع، ياد شده است. ... بيشتر مواردى كه نقل شده، مواردى است كه به صراحت نقل از كتاب ابن أبىطى يا از شخص اوست. اما مواردى نيز وجود دارد تنها با حدس قوى و بدون آنكه [[ذهبى]] يا ابن حجر تصريح به نقل آن از ابن أبىطى كرده باشند، در اينجا آمده است. اين حدس بر مبناى نوع افرادى است كه عمدتاً از اواخر قرن پنجم يا قرن ششم هستند و نمىتواند از كتاب [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، يا كتاب [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] باشد؛ گرچه ممكن است از كتاب تاريخ بغداد ابن النجار باشد. در مواردى هم افرادى از شهر حلب هستند و به ظن قوى بايد منبع شرح حال آنان، همين كتاب ابن أبى طى باشد. اين موارد را با ستاره (*) مشخص شده است <ref>همان، ص 34- 35</ref>. | 4. محقق اثر خاطر نشان مىكند: يكى از آثار باارزش ابن أبىطى اثرى است كه در شرححال بزرگان مذهب اماميه نگاشته و معالاسف مفقود شده است. [[ذهبى]] [م 748ق] و ابن حجر [م 852ق] كه اصل كتاب را در دست داشته و بخشهايى از اين كتاب را در آثار خود آوردهاند، آن را با نامهاى مختلف ياد كردهاند. عناوينى چون رجال الشيعة، تاريخ الإمامية، طبقات الإمامية و مانند اينها در اين منابع، ياد شده است. ... بيشتر مواردى كه نقل شده، مواردى است كه به صراحت نقل از كتاب ابن أبىطى يا از شخص اوست. اما مواردى نيز وجود دارد تنها با حدس قوى و بدون آنكه [[ذهبى]] يا ابن حجر تصريح به نقل آن از ابن أبىطى كرده باشند، در اينجا آمده است. اين حدس بر مبناى نوع افرادى است كه عمدتاً از اواخر قرن پنجم يا قرن ششم هستند و نمىتواند از كتاب [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، يا كتاب [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] باشد؛ گرچه ممكن است از كتاب تاريخ بغداد ابن النجار باشد. در مواردى هم افرادى از شهر حلب هستند و به ظن قوى بايد منبع شرح حال آنان، همين كتاب ابن أبى طى باشد. اين موارد را با ستاره (*) مشخص شده است <ref>همان، ص 34- 35</ref>. | ||
5. نظر محقق كتاب درباره ارزش تاريخى كتاب طبقات الإمامية در تاريخ تشيع چنين است: يكى از جنبههاى سودمند اين اثر مفقود، اهميت آن در شناساندن تاريخ شيعه، بهويژه در منطقه شامات است. اطلاعات منحصربهفرد موجود در شرححالهاى برجاى مانده از اين اثر، مىتواند دامنه نفوذ تشيع را در حلب، طرابلس و نواحى شامات نشان دهد. شرحى كه وى درباره حسن بن زهره آورده و نقش عظيم اين فقيه بزرگ شيعه را در دولت مملوكى و اعتبار اجتماعى او ياد كرده، يكى از بهترين نشانههاى قدرتمندى شيعه در آن نواحى و ارزش و اعتبار علمى و اجتماعى و دينى شيعيان بهويژه خاندان ابن زهره است. البته اين مسأله تنها ويژه تشيع حلب نيست، آگاهىهاى ارائه شده توسط او درباره حسين بن روح نوبختى، شيخ مفيد و نيز ابن شهرآشوب مازندرانى، واقعاً بىنظير و منحصربهفرد و بسيار عالى است <ref>همان، ص 37</ref>. | 5. نظر محقق كتاب درباره ارزش تاريخى كتاب طبقات الإمامية در تاريخ تشيع چنين است: يكى از جنبههاى سودمند اين اثر مفقود، اهميت آن در شناساندن تاريخ شيعه، بهويژه در منطقه شامات است. اطلاعات منحصربهفرد موجود در شرححالهاى برجاى مانده از اين اثر، مىتواند دامنه نفوذ تشيع را در حلب، طرابلس و نواحى شامات نشان دهد. شرحى كه وى درباره حسن بن زهره آورده و نقش عظيم اين فقيه بزرگ شيعه را در دولت مملوكى و اعتبار اجتماعى او ياد كرده، يكى از بهترين نشانههاى قدرتمندى شيعه در آن نواحى و ارزش و اعتبار علمى و اجتماعى و دينى شيعيان بهويژه خاندان ابن زهره است. البته اين مسأله تنها ويژه تشيع حلب نيست، آگاهىهاى ارائه شده توسط او درباره حسين بن روح نوبختى، [[شيخ مفيد]] و نيز ابن شهرآشوب مازندرانى، واقعاً بىنظير و منحصربهفرد و بسيار عالى است <ref>همان، ص 37</ref>. | ||
6. همچنين محقق بحث مفصلى در مورد تشيّع در حلب نوشته و از جمله چنين آورده است كه: شواهد زيادى وجود دارد كه اكثريت مردمان حلب تا زمان ايوبىها بر مذهب تشيع امامى بوده و پس از آن تا اواخر دوره مماليك و حتى تا به امروز اقليتى از شيعه در اين شهر و برخى از روستاهاى اطراف باقى مانده است. ... ظهور تشيع در اين شهر، به قرن سوم و چهارم هجرى، بهويژه دوران حمدانيان و در رأس آنها سيف الدوله و سپس فضاى ايجاد شده توسط فاطميان بازمىگردد <ref>همان، ص 37- 38</ref>. | 6. همچنين محقق بحث مفصلى در مورد تشيّع در حلب نوشته و از جمله چنين آورده است كه: شواهد زيادى وجود دارد كه اكثريت مردمان حلب تا زمان ايوبىها بر مذهب تشيع امامى بوده و پس از آن تا اواخر دوره مماليك و حتى تا به امروز اقليتى از شيعه در اين شهر و برخى از روستاهاى اطراف باقى مانده است. ... ظهور تشيع در اين شهر، به قرن سوم و چهارم هجرى، بهويژه دوران حمدانيان و در رأس آنها سيف الدوله و سپس فضاى ايجاد شده توسط فاطميان بازمىگردد <ref>همان، ص 37- 38</ref>. |
ویرایش