۱۵٬۴۵۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
گفت براى نبرد خارج شدم، ولى شک نداشتم که تخلف از حکم ام المؤمنین عایشه کفر است و چون نزدیک خریبه (محل وقوع جنگ جمل) رسیدم، منادى مرا صدا زد و گفت: اى حسن! برگرد؛ چرا که قاتل و مقتول این جنگ هر دو در دوزخند! حضرت فرمود: راست گفته است. او برادرت ابلیس بوده است. قاتل و مقتول از آنان (اصحاب جمل) البته در آتشند». | گفت براى نبرد خارج شدم، ولى شک نداشتم که تخلف از حکم ام المؤمنین عایشه کفر است و چون نزدیک خریبه (محل وقوع جنگ جمل) رسیدم، منادى مرا صدا زد و گفت: اى حسن! برگرد؛ چرا که قاتل و مقتول این جنگ هر دو در دوزخند! حضرت فرمود: راست گفته است. او برادرت ابلیس بوده است. قاتل و مقتول از آنان (اصحاب جمل) البته در آتشند». | ||
همچنین قطب راوندى مرسلا نقل کرده است که: «امیرمؤمنان علیهالسّلام به حسن فرمود: اى لفتى! کامل وضو بگیر!<ref>«أسبغ طهورك يا لفتى»، بر وزن «قبطى». | همچنین قطب راوندى مرسلا نقل کرده است که: «امیرمؤمنان علیهالسّلام به حسن فرمود: اى لفتى! کامل وضو بگیر!<ref>«أسبغ طهورك يا لفتى»، بر وزن «قبطى». گفتهاند به زبان نبطى به معناى شيطان است.</ref>گفت: ولى تو دیروز مردانى را به قتل رساندى که وضوى کامل مىگرفتند! حضرت فرمود: و تو به خاطر آنان دلتنگ شدى؟ گفت: آرى، فرمود: خداوند دل تنگى تو را طولانى سازد و حزن تو را افزون کند. گفتهاند: پس از آن همیشه حسن را اندوهگین و گرفته مىدیدیم گویا از دفن عزیزى برگشته است یا خربندهاى را مىماند که الاغ خود را گم کرده است؛ و در این باره وقتى از خودش پرسیدند گفت: دعاى مرد صالح در من کارگر افتاد». | ||
ابن ابىالحدید حسن بصرى را در شمار کسانى که با امیرمؤمنان علیهالسّلام دشمن بودند آورده مىگوید: «حمّاد از حسن روایت کرده که گفت: اگر على در مدینه مىماند و خرماى خشک مىخورد از آن بهتر بود که در این امر- جنگ جمل- وارد شود. از او روایت کردهاند که او از کسانى بود که على را در جنگ یارى نکردند؛ و نیز از او روایت شده که گفت: على علیهالسّلام او را در حالى که وضو مىگرفت دید، حسن وسواس داشت و آب زیادى را بر اعضاى وضو مىریخت. حضرت به او گفتند: اى حسن آب زیادى ریختى! گفت: آنچه امیرالمؤمنین از خون مسلمانان ریخته بیش از این است؟ حضرت فرمود: گویا این کار ناراحتت کرده است؟ گفت: آرى. امام فرمود: پس همیشه هم چنان بمان! مىگویند: حسن پس از آن تا آخر عمر همواره عبوس، پژمرده و گرفته بود». | ابن ابىالحدید حسن بصرى را در شمار کسانى که با امیرمؤمنان علیهالسّلام دشمن بودند آورده مىگوید: «حمّاد از حسن روایت کرده که گفت: اگر على در مدینه مىماند و خرماى خشک مىخورد از آن بهتر بود که در این امر- جنگ جمل- وارد شود. از او روایت کردهاند که او از کسانى بود که على را در جنگ یارى نکردند؛ و نیز از او روایت شده که گفت: على علیهالسّلام او را در حالى که وضو مىگرفت دید، حسن وسواس داشت و آب زیادى را بر اعضاى وضو مىریخت. حضرت به او گفتند: اى حسن آب زیادى ریختى! گفت: آنچه امیرالمؤمنین از خون مسلمانان ریخته بیش از این است؟ حضرت فرمود: گویا این کار ناراحتت کرده است؟ گفت: آرى. امام فرمود: پس همیشه هم چنان بمان! مىگویند: حسن پس از آن تا آخر عمر همواره عبوس، پژمرده و گرفته بود». |