۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
جز (جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
از آنجا كه در كتب تاريخ و تراجم، گزارش قابل توجهاى از زندگىنامه و سيره وى ارائه نشده است، از اوايل دوران حيات و زندگانى علمى او، اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از خلال مباحث کتاب وى با عنوان «نضرة الاغريض فى نضرة القريض» كه پيرامون شعر و فضائل آن نوشته شده است، چنين برمىآيد كه شيخ ابا محمد بن ابى البركات و ابن البقال المقرىء، از اساتيد او بوده و مظفر در سال 603ق، از ايشان، روايت كرده است (نظرة الاغريض،ص 458). همچنين مىتوان به اين نكته پىبرد كه پدرش سهم به سزايى در تعليم و تربيت وى داشته و مظفر از او نيز روايت نقل كرده است (نظرة الاغريض، ص 347). | از آنجا كه در كتب تاريخ و تراجم، گزارش قابل توجهاى از زندگىنامه و سيره وى ارائه نشده است، از اوايل دوران حيات و زندگانى علمى او، اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از خلال مباحث کتاب وى با عنوان «نضرة الاغريض فى نضرة القريض» كه پيرامون شعر و فضائل آن نوشته شده است، چنين برمىآيد كه شيخ ابا محمد بن ابى البركات و ابن البقال المقرىء، از اساتيد او بوده و مظفر در سال 603ق، از ايشان، روايت كرده است (نظرة الاغريض،ص 458). همچنين مىتوان به اين نكته پىبرد كه پدرش سهم به سزايى در تعليم و تربيت وى داشته و مظفر از او نيز روايت نقل كرده است (نظرة الاغريض، ص 347). | ||
عموى مادر بزرگ پدرى وى، محمد بن محمد بن عبد الله علوى حسينى، كه به شيخ الشرف معروف بود، عالم به علم انساب بوده و تصانيف زيادى به وى منسوب شده است. وى حدود صد سال در موصل و بغداد زندگى كرده و عدهاى احتمال دادهاند كه مظفر، از محضر وى نيز استفاده كرده باشد (نهى عارف حسن، مقدمه نظره الاغريض). | عموى مادر بزرگ پدرى وى، محمد بن محمد بن عبد الله علوى حسينى، كه به شيخ الشرف معروف بود، عالم به علم انساب بوده و تصانيف زيادى به وى منسوب شده است. وى حدود صد سال در موصل و بغداد زندگى كرده و عدهاى احتمال دادهاند كه مظفر، از محضر وى نيز استفاده كرده باشد (نهى عارف حسن، مقدمه نظره الاغريض).[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، در کتاب معروف خود با عنوان «الوافى»، ضمن ارائه شرح حال مختصرى از وى و ذكر ابياتى كه منسوب به او مىباشند، به اين نكته اشاره كرده است كه او، آشنا به فن شعر نيز بوده است. | ||
از ديگر نكاتى كه در زندگى اين نويسنده جلب توجه مىنمايد، صله دادن ابن علقمى، وزير معتصم بالله، آخرين خليفه عباسى، به وى مىباشد و از آنجا كه ابن علقمى، به علما و ادبا احترام ويژهاى قائل بود، مظفر نيز، از مقربين وى به شمار مىآمد و چنين معروف است كه در مجلسى از مجالس ابن علقمى، مظفر را به نوشتن کتابى در بيان حدود و فضليت شعر تشويق نموده و او نيز امر وى را اجابت كرد و پس از نوشتن کتاب «نضره الاغريض» آن را به وى تقديم نمود. | از ديگر نكاتى كه در زندگى اين نويسنده جلب توجه مىنمايد، صله دادن ابن علقمى، وزير معتصم بالله، آخرين خليفه عباسى، به وى مىباشد و از آنجا كه ابن علقمى، به علما و ادبا احترام ويژهاى قائل بود، مظفر نيز، از مقربين وى به شمار مىآمد و چنين معروف است كه در مجلسى از مجالس ابن علقمى، مظفر را به نوشتن کتابى در بيان حدود و فضليت شعر تشويق نموده و او نيز امر وى را اجابت كرد و پس از نوشتن کتاب «نضره الاغريض» آن را به وى تقديم نمود. |
ویرایش