پرش به محتوا

ابن میمون، علی بن میمون: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۴: خط ۶۴:
ابن‌ میمون در بیان غربه‌الاسلام که یک سال پیش از مرگ تألیف کرده، گوید که به مصر نرفته است. از این‌رو اشارۀ طاش کوپری‌زاده در مورد ورود وی به قاهره درست می‌نماید. ابن ‌میمون در آغاز سده 10ق به بیروت رفت و در این سفر بود که محمد بن ‌عراق با وی آشنا شد و بعدها در زمرۀ مریدان او درآمد. وی پس از سفر حج موقتاً در سرزمین شام اقامت گزید و به ارشاد مردم همت گماشت. سپس به سفر در سرزمینهای اروپایی آل‌عثمان چون قسطنطنیه، ادرنه و بروسا پرداخت و به‌ویژه در بروسا اقامتی طولانی اختیار کرد. بنا به گفته غزی مسافرت او به آسیای صغیر 5 سال طول کشید و در این مدت وی به ارشاد مردم مشغول بود. سپس دوباره به شام بازگشت و از این زمان است که به گفته محمد بن ‌عراق در کشورهای عربی به عنوان عالم، مرشد و شیخ مشهور شد. ابن ‌حنبلی به نقل از علوان حموی، یکی دیگر از مریدان ابن ‌میمون، بازگشت وی را به شهر حلب در 910ق ذکر کرده است. او در 911ق وارد حماه سوریه شد و بنا به روایت ابن ‌طولون در اواخر 912ق به صالحیه دمشق رفت و مردم جهت تیمن و تبرک به سوی او شتافتند. وی در آنجا به تعلیم و تربیت مردم در هر مذهبی از مذاهب اربعه پرداخت و گروهی از اشخاص معروف همچون عبدالنبی مفتی و شیخ مالکیان، شمس‌الدین محمد بن ‌رمضان مفتی و شیخ‌ حنفیان در دمشق، شیخ شهاب‌ بن ‌مفلح از حنبلیان و عبدالرحمن حموی مفتی شافعیان از جمله مریدان وی شدند. بدین‌سان ابن ‌میمون شهرت فراوان کسب کرد و ابن ‌طولون که به مجالس او رفت و آمدهایی داشته، از علو مقام و بزرگی شأن وی یاد کرده است.  
ابن‌ میمون در بیان غربه‌الاسلام که یک سال پیش از مرگ تألیف کرده، گوید که به مصر نرفته است. از این‌رو اشارۀ طاش کوپری‌زاده در مورد ورود وی به قاهره درست می‌نماید. ابن ‌میمون در آغاز سده 10ق به بیروت رفت و در این سفر بود که محمد بن ‌عراق با وی آشنا شد و بعدها در زمرۀ مریدان او درآمد. وی پس از سفر حج موقتاً در سرزمین شام اقامت گزید و به ارشاد مردم همت گماشت. سپس به سفر در سرزمینهای اروپایی آل‌عثمان چون قسطنطنیه، ادرنه و بروسا پرداخت و به‌ویژه در بروسا اقامتی طولانی اختیار کرد. بنا به گفته غزی مسافرت او به آسیای صغیر 5 سال طول کشید و در این مدت وی به ارشاد مردم مشغول بود. سپس دوباره به شام بازگشت و از این زمان است که به گفته محمد بن ‌عراق در کشورهای عربی به عنوان عالم، مرشد و شیخ مشهور شد. ابن ‌حنبلی به نقل از علوان حموی، یکی دیگر از مریدان ابن ‌میمون، بازگشت وی را به شهر حلب در 910ق ذکر کرده است. او در 911ق وارد حماه سوریه شد و بنا به روایت ابن ‌طولون در اواخر 912ق به صالحیه دمشق رفت و مردم جهت تیمن و تبرک به سوی او شتافتند. وی در آنجا به تعلیم و تربیت مردم در هر مذهبی از مذاهب اربعه پرداخت و گروهی از اشخاص معروف همچون عبدالنبی مفتی و شیخ مالکیان، شمس‌الدین محمد بن ‌رمضان مفتی و شیخ‌ حنفیان در دمشق، شیخ شهاب‌ بن ‌مفلح از حنبلیان و عبدالرحمن حموی مفتی شافعیان از جمله مریدان وی شدند. بدین‌سان ابن ‌میمون شهرت فراوان کسب کرد و ابن ‌طولون که به مجالس او رفت و آمدهایی داشته، از علو مقام و بزرگی شأن وی یاد کرده است.  
==خصوصیات اخلاقی==
==خصوصیات اخلاقی==
ابن‌ میمون در حفظ احکام شرع بسیار سختگیر و متعصب بود. از او نقل کرده‌اند که گفته است: اگر سلطان ابو یزید بن ‌عثمان نیز پیش من آید، با او هم جز براساس سنت رفتار نخواهم کرد. وی مستمری نمی‌گرفت و هدایای فرماندهان و پادشاهان را قبول نمی‌کرد. حقیقت را می‌گفت و از سرزنش ملامتگران پروایی نداشت. اگر در رفتار مریدان خود لغزشی می‌دید، بسیار خشمگین می‌شد و آنان را به سختی مؤاخذه می‌کرد. با اینهمه مردی محجوب و مهربان بود و روزانه 20 تن از مریدان خود را طعام می‌کرد. گرچه ابن ‌میمون دوستدار علم بود و عالمان را احترام می‌کرد ، اشاراتش نسبت به بعضی از علمای عصر خود خالی از طعن و کنایه نبود، چنانکه گفته‌اند وی قضاه را قصاه (واماندگان)، مشایخ را مسایخ (فرومایگان) و فقیه را فقیع (فاسد) می‌نامید. او اصحاب و مریدان خود را از مداخله در امور عوام و نزدیک شدن به حکام بازمی‌داشت، زیرا حکام در نظر وی مفسدان روی زمین بودند.  
ابن‌ میمون در حفظ احکام شرع بسیار سختگیر و متعصب بود. از او نقل کرده‌اند که گفته است: اگر سلطان ابو یزید بن ‌عثمان نیز پیش من آید، با او هم جز براساس سنت رفتار نخواهم کرد. وی مستمری نمی‌گرفت و هدایای فرماندهان و پادشاهان را قبول نمی‌کرد. حقیقت را می‌گفت و از سرزنش ملامتگران پروایی نداشت. اگر در رفتار مریدان خود لغزشی می‌دید، بسیار خشمگین می‌شد و آنان را به سختی مؤاخذه می‌کرد. با اینهمه مردی محجوب و مهربان بود و روزانه 20 تن از مریدان خود را طعام می‌کرد. گرچه ابن ‌میمون دوستدار علم بود و عالمان را احترام می‌کرد، اشاراتش نسبت به بعضی از علمای عصر خود خالی از طعن و کنایه نبود، چنانکه گفته‌اند وی قضاه را قصاه (واماندگان)، مشایخ را مسایخ (فرومایگان) و فقیه را فقیع (فاسد) می‌نامید. او اصحاب و مریدان خود را از مداخله در امور عوام و نزدیک شدن به حکام بازمی‌داشت، زیرا حکام در نظر وی مفسدان روی زمین بودند.  


==باورها==
==باورها==
خط ۷۸: خط ۷۸:
# الرسالة المیمونیة فی توحید الجرمیة. ابن ‌میمون این کتاب را در 915ق نوشته است و آن شرحی است عرفانی بر الآجرومیۀ ابن ‌آجروم. وی در این شرح موضوعات نحوی را تأویل عرفانی کرده و اصطلاحات آن را رموزی برای معرفت علم توحید قرار داده است.
# الرسالة المیمونیة فی توحید الجرمیة. ابن ‌میمون این کتاب را در 915ق نوشته است و آن شرحی است عرفانی بر الآجرومیۀ ابن ‌آجروم. وی در این شرح موضوعات نحوی را تأویل عرفانی کرده و اصطلاحات آن را رموزی برای معرفت علم توحید قرار داده است.
# مبادئ السالکین الی مقامات العارفین، رساله‌ای در کیفیت سلوک و تربیت آن. # بیان فضل خیارالناس والکشف عن مکر الوسواس.
# مبادئ السالکین الی مقامات العارفین، رساله‌ای در کیفیت سلوک و تربیت آن. # بیان فضل خیارالناس والکشف عن مکر الوسواس.
# تنزیه الصدیق عن وصف الزندیق، که در 909ق/1503م به رشته تحریر درآمده است. بنا به گفته غزی ، هنگامی که ابن ‌میمون در 894ق/1489م وارد دمشق شد، با انتقادات و خرده‌گیریهای شدیدی که بر آراء محیی‌الدین ابن ‌عربی وارد می‌شد، مواجه گردید و او این کتاب را در دفاع از ابن عربی تألیف کرد و در آن اعتقاد کامل خود را به عقاید وی اظهار نمود. ظاهراً کتاب مذکور با آنچه در کتابخانه برلین با عنوان کتاب الرّد فی منکری الشیخ الاکبر محفوظ است و نیز با آنچه حاجی خلیفه با نام تنبیه الغبی فی تنزیه ابن ‌عربی ضبط کرده، یکی است.  
# تنزیه الصدیق عن وصف الزندیق، که در 909ق/1503م به رشته تحریر درآمده است. بنا به گفته غزی، هنگامی که ابن ‌میمون در 894ق/1489م وارد دمشق شد، با انتقادات و خرده‌گیریهای شدیدی که بر آراء محیی‌الدین ابن ‌عربی وارد می‌شد، مواجه گردید و او این کتاب را در دفاع از ابن عربی تألیف کرد و در آن اعتقاد کامل خود را به عقاید وی اظهار نمود. ظاهراً کتاب مذکور با آنچه در کتابخانه برلین با عنوان کتاب الرّد فی منکری الشیخ الاکبر محفوظ است و نیز با آنچه حاجی خلیفه با نام تنبیه الغبی فی تنزیه ابن ‌عربی ضبط کرده، یکی است.  


===آثار یافت نشده===
===آثار یافت نشده===
خط ۸۹: خط ۸۹:


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
مصلی‌پور، عباس ، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.
مصلی‌پور، عباس، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==