۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ إرشاد الحيران إلي توجیهات القرآن را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به إرشاد الحيران إلی توجیهات القرآن منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''إرشاد الحيران إلی توجيهات القرآن'''، نوشته احمد عبدالسلام ابومُزَیریق است. این کتاب، در زمره تفسیرهای اهل سنت در قرن پانزدهم هجری است که در آن، همه سورههای قرآنی تفسیر شده و در دوازده جلد در کشور لیبی چاپ و عرضه گردیده است. | '''إرشاد الحيران إلی توجيهات القرآن'''، نوشته [[ابو مزیریق، احمد عبد السلام|احمد عبدالسلام ابومُزَیریق]] است. این کتاب، در زمره تفسیرهای اهل سنت در قرن پانزدهم هجری است که در آن، همه سورههای قرآنی تفسیر شده و در دوازده جلد در کشور لیبی چاپ و عرضه گردیده است. | ||
مفسر در نگارش کتاب خود، فقط از منبعهای تفسیری اهل سنت، بهویژه «التحرير و التنوير» و «في ظلال القرآن» بهره جسته است. روش تفسیری او بر پایه تفسیر ادبی از قرآن میباشد؛ بهگونهای که مباحث مفردات، اعراب و بلاغت در سرتاسر مجلدهای دوازدهگانه و در ذیل تمام سورهها دیده میشود؛ البته، روشهای دیگری مانند تفسیر قرآن به قرآن و گرایشهای علمی و اجتماعی را نیز میتوان در آن یافت<ref>ر.ک: کدخدا، راضیه</ref>. | مفسر در نگارش کتاب خود، فقط از منبعهای تفسیری اهل سنت، بهویژه «التحرير و التنوير» و «في ظلال القرآن» بهره جسته است. روش تفسیری او بر پایه تفسیر ادبی از قرآن میباشد؛ بهگونهای که مباحث مفردات، اعراب و بلاغت در سرتاسر مجلدهای دوازدهگانه و در ذیل تمام سورهها دیده میشود؛ البته، روشهای دیگری مانند تفسیر قرآن به قرآن و گرایشهای علمی و اجتماعی را نیز میتوان در آن یافت<ref>ر.ک: کدخدا، راضیه</ref>. | ||
مُزیریق مجموعاً از این عالمان تفسیر بهره جسته است: محمد بن جریر طبری (که بهره فراوانی از تفسیر او، | [[ابو مزیریق، احمد عبد السلام|مُزیریق]] مجموعاً از این عالمان تفسیر بهره جسته است: [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|محمد بن جریر طبری]] (که بهره فراوانی از تفسیر او، «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان عن تأويل القرآن]]» برده است)، [[نیشابوری، محمود بن ابوالحسن|نیشابوری]] و آرای تفسیری او، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] و روش تفسیری قرآن به قرآن او، [[نسفی، عبدالله بن احمد|نسفی]] و آرای استوار او در توجیه آیهها، رازی و آرای کمنظیر او در ربط میان آیات، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] و دانش نحو او در اعراب آیهها در «[[روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني|روح المعاني]]»، [[محمد رشید رضا|رشید رضا]] و تفسیر «[[تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار|المنار]]» او، [[سید قطب]] و تعبیرها، توجیههای قرآنی و تصویر فنی که از آیات در «[[في ظلال القرآن]]» ارائه میدهد و [[ابن عاشور، محمدطاهر|ابن عاشور]] و تفسیر «[[تفسير التحرير و التنوير المعروف بتفسير ابن عاشور|التحرير و التنوير]]» او<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ج1، ص21-20</ref>. | ||
این، نخستین تفسیری است که نویسندهاش آن را بر مبنای قرائتی که «قالون» از «نافع مدنی» کرده، بدون اینکه از آن بهسوی قرائتهای دیگر بیرون رود، تحریر نموده است. همچنانکه او مذهب فقهی اهل مدینه را مبنایی برای تحلیل مسئلههای فقهی قرار داده است. | این، نخستین تفسیری است که نویسندهاش آن را بر مبنای قرائتی که «قالون» از «نافع مدنی» کرده، بدون اینکه از آن بهسوی قرائتهای دیگر بیرون رود، تحریر نموده است. همچنانکه او مذهب فقهی اهل مدینه را مبنایی برای تحلیل مسئلههای فقهی قرار داده است. | ||
ابومزیریق با هدف دوری از اسرائیلیات، جایگاهی برای روایتها (حتی روایات اهل سنت) در تفسیرش نگذاشته است. این تفسیر از بحثهای علوم قرآنی تُهی نیست و مفسر به فراخور حال، به برخی از این مبحثها مانند تناسب، اعجاز، نَسخ، حروف مقطعه، سبب نزول و دیگر موارد پرداخته است. مفسر در ذیل برخی از آیهها دیدگاههای تفسیری تازهای را بیان نموده است. | [[ابو مزیریق، احمد عبد السلام|ابومزیریق]] با هدف دوری از اسرائیلیات، جایگاهی برای روایتها (حتی روایات اهل سنت) در تفسیرش نگذاشته است. این تفسیر از بحثهای علوم قرآنی تُهی نیست و مفسر به فراخور حال، به برخی از این مبحثها مانند تناسب، اعجاز، نَسخ، حروف مقطعه، سبب نزول و دیگر موارد پرداخته است. مفسر در ذیل برخی از آیهها دیدگاههای تفسیری تازهای را بیان نموده است. | ||
او در مبحث مفردات لغت، واژهها را بدون درازگویی، معنا کرده است و در مبحث «اِعراب» از اختلافهای نحوی و تعدد وجههای مختلف اِعراب واژهها دوریجسته و به یک وجه اِعرابی بسنده نموده است. او در مبحث شیوههای بلاغی، از فنون و زیباییهای آن در نص قرآنی بهاعتبار اینکه آن فنون، یکی از وجوه اعجاز قرآن است، بهرهگرفته، سپس خلاصهای از معنا و آنچه از توجیهات و احکام واژهها و عبارتها را در بر دارد، ارائه داده است<ref>ر.ک: کدخدا، راضیه</ref>. | او در مبحث مفردات لغت، واژهها را بدون درازگویی، معنا کرده است و در مبحث «اِعراب» از اختلافهای نحوی و تعدد وجههای مختلف اِعراب واژهها دوریجسته و به یک وجه اِعرابی بسنده نموده است. او در مبحث شیوههای بلاغی، از فنون و زیباییهای آن در نص قرآنی بهاعتبار اینکه آن فنون، یکی از وجوه اعجاز قرآن است، بهرهگرفته، سپس خلاصهای از معنا و آنچه از توجیهات و احکام واژهها و عبارتها را در بر دارد، ارائه داده است<ref>ر.ک: کدخدا، راضیه</ref>. | ||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
إرشاد الحيران بهلحاظ پرباری، گردآوری نیکو، اعتدال و دوری از تعصب و غلو و دربرداشتن چکیده مطالب کتابهای تفسیری از آغاز تاکنون ممتاز گردیده و خواننده را از تفسیرهای پیشین و کنونی بینیاز میکند. این تفسیر از گفتارهای خرافی و چرند، دیدگاههای سست، روایتهای بیپایه، اسرائیلیات ساختگی و آرای بیدلیل دور است و کلام را به اندازه آورده، مگر در جایی که نیاز به حاشیههایی بوده است. | إرشاد الحيران بهلحاظ پرباری، گردآوری نیکو، اعتدال و دوری از تعصب و غلو و دربرداشتن چکیده مطالب کتابهای تفسیری از آغاز تاکنون ممتاز گردیده و خواننده را از تفسیرهای پیشین و کنونی بینیاز میکند. این تفسیر از گفتارهای خرافی و چرند، دیدگاههای سست، روایتهای بیپایه، اسرائیلیات ساختگی و آرای بیدلیل دور است و کلام را به اندازه آورده، مگر در جایی که نیاز به حاشیههایی بوده است. | ||
ابومُزیریق تعبیرها و دریافتهای تازهای را در تفسیرش بهکار برده است؛ نوآوریهایی مانند آوردن مصداقهای تازه برای واژه «دابه» در پایان سوره نمل که از آن به خودرو (ماشین) و قطار تعبیر میکند؛ چراکه، این دو نیز بهنوعی، از زمین برآمده و مصنوع گشتهاند و... | [[ابو مزیریق، احمد عبد السلام|ابومُزیریق]] تعبیرها و دریافتهای تازهای را در تفسیرش بهکار برده است؛ نوآوریهایی مانند آوردن مصداقهای تازه برای واژه «دابه» در پایان سوره نمل که از آن به خودرو (ماشین) و قطار تعبیر میکند؛ چراکه، این دو نیز بهنوعی، از زمین برآمده و مصنوع گشتهاند و... | ||
یا مثلاً، «ظهور» را در آیه '''وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِيتَهُمْ'''، به بیرون آمدن و حرکت آدمی بهسوی زندگی معنا کرده است. پس ظهور را مصدر این حرکت دانسته و «مِن» که پیش از آن آمده، نشانگر آغاز حرکت است. بنابراین، معنای آیه چنین میشود: خداوند از هنگام پیدایش پدران و توانشان بر ازدواج، به ایجاد فرزندان آغازید. | یا مثلاً، «ظهور» را در آیه '''وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِيتَهُمْ'''، به بیرون آمدن و حرکت آدمی بهسوی زندگی معنا کرده است. پس ظهور را مصدر این حرکت دانسته و «مِن» که پیش از آن آمده، نشانگر آغاز حرکت است. بنابراین، معنای آیه چنین میشود: خداوند از هنگام پیدایش پدران و توانشان بر ازدواج، به ایجاد فرزندان آغازید. | ||