۱٬۵۹۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تفسیر قرآن'''، مجموعه مقالاتی است که به کوشش جمعی از مؤلفین در قالب یک جلد | '''تفسیر قرآن'''، مجموعه مقالاتی است که به کوشش جمعی از مؤلفین در قالب یک جلد به زبان فارسی ارائه شده است و موضوع آن به علوم قرآنی و تفسیر مربوط میشود. در این اثر تاریخچه، اصول، روشهای تفسیر از دو منظر تاریخى و موضوعى مورد بحث قرار میگیرند. همچنین در آن کوشش مىشود جنبههاى مهم تفسیر روشن گردد و رویکردهاى گوناگونى که در تفسیرنویسى پدید آمده است، معرفى شود. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب دارای پیشگفتار و محتوای مطالب در چهارده بخش است. منابع هر | کتاب دارای پیشگفتار و محتوای مطالب در چهارده بخش است. منابع هر بخش، در انتهای اثر بهصورت مجزا (برای هر بخش) در بخش منابع ذکر شده است؛ برخی از منابعی که در نگارش این اثر از آنها استفاده شده عبارتند از: فرهنگهای [[جوهری، اسماعیل بن حماد|جوهرى]]، [[ابن فارس، احمد بن فارس|ابن فارس]]، [[ابن منظور، محمد بن مکرم|ابن منظور]]، [[فیروزآبادی، محمد بن یعقوب|فیروزآبادى]]، [[مرتضی زبیدی، محمد|مرتضى زبیدى]]، [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]]، [[خلیل بن احمد|فراهیدى]]، [[ابن درید، محمد بن حسن|ابن درید]]، [[فیومی، احمد بن محمد|فیومی]] و...، کتابهای [[روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني|روح المعاني]] محمود بن عبداللّه آلوسى، مقدّمة في أصول التفسير ابن تیمیه، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، [[تاريخ ابن خلدون|تاريخ ابن خلدون المسمّى ديوان المبتدأ و الخبر]]، [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|الطبقات الكبير ابن سعد]]، [[الإحکام في أصول الأحکام|الإحکام في أصول الأحکام على بن محمد آمدى]]، [[أسد الغابة في معرفة الصحابة|أسد الغابة في معرفة الصحابة ابن اثیر]]، [[الجرح و التعديل|الجرح و التعديل ابن ابىحاتم]]، [[تفسير التحرير و التنوير المعروف بتفسير ابن عاشور|تفسیر التحرير و التنوير ابن عاشور]] (محمد طاهر بن محمد)، [[الإصابة في تمييز الصحابة|الإصابة في تمييز الصحابة ابن حجر عسقلانى]]، مکتب تفسیر اشارى از [[سلیمان آتش]] به ترجمه توفیق ه. سبحانى و... | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در پیشگفتار | در پیشگفتار ، درباره محتوای مطالب اثر چنین توضیح داده شده است: «تفسیر عبارت است از دانش شرح و تبیین آیات قرآن. این دانش از عهد نزول وحى، با پیامبر اکرم آغاز شده و پس از رحلت آن حضرت، بهتدریج بسط و تنوع یافته و گرایشها و روشهاى مختلف پیدا کرده است. علاوه بر فراهم آمدن آثار فراوان تفسیرى به عربى و فارسى و سایر زبانها، در طول چهارده قرن، مبانى و قواعد تفسیر نیز تدوین گردیده و به استقلال یا در مقدمه تفاسیر عرضه شده است. | ||
تفسیر قرآن: تاریخچه، اصول، روشها از دو منظر تاریخى و موضوعى به مبحث مىپردازد و در آن کوشش مىشود جنبههاى مهم آن روشن گردد و رویکردهاى گوناگونى که در تفسیرنویسى پدید آمده است معرفى شود. | تفسیر قرآن: تاریخچه، اصول، روشها از دو منظر تاریخى و موضوعى به مبحث مىپردازد و در آن کوشش مىشود جنبههاى مهم آن روشن گردد و رویکردهاى گوناگونى که در تفسیرنویسى پدید آمده است معرفى شود. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
کتاب حاضر متشکل از چهارده بخش است. بخش یک به کلیات مبحث تفسیر مىپردازد و پس از توضیحات واژهشناختى، معناى اصطلاحى «تفسیر» را مىشناساند. در ادامه به موضوع تفسیر و تأویل و نسبت این دو مىپردازد و سپس ضرورت و اهمیت تفسیر قرآن را نشان مىدهد. شرایط و آداب تفسیر، تفسیر به رأى و مراحل و اقسام تفسیر، موضوعات دیگرى است که در بخش کلیات مطرح مىشود. در بخشهاى دو تا پنج، از منظرى تاریخى دوران اولیه تفسیر قرآن طرح مىشود و بهترتیب درباره تفسیر پیامبر، تفسیر اهلبیت، تفسیر صحابه و تفسیر تابعین سخن مىرود. بخشهاى شش تا یازده به معرفى رویکردهاى گوناگون در تفسیر قرآن اختصاص دارد و بهترتیب به این موضوعات مىپردازد: تفسیر مأثور، تفسیر ادبى، تفسیر فقهى، تفسیر عقلى - کلامى، تفسیر عرفانى، تفسیر علمى. روشن است که این موضوعات چه دامنه گستردهاى از مباحث تفسیرى را در بر مىگیرد. | کتاب حاضر متشکل از چهارده بخش است. بخش یک به کلیات مبحث تفسیر مىپردازد و پس از توضیحات واژهشناختى، معناى اصطلاحى «تفسیر» را مىشناساند. در ادامه به موضوع تفسیر و تأویل و نسبت این دو مىپردازد و سپس ضرورت و اهمیت تفسیر قرآن را نشان مىدهد. شرایط و آداب تفسیر، تفسیر به رأى و مراحل و اقسام تفسیر، موضوعات دیگرى است که در بخش کلیات مطرح مىشود. در بخشهاى دو تا پنج، از منظرى تاریخى دوران اولیه تفسیر قرآن طرح مىشود و بهترتیب درباره تفسیر پیامبر، تفسیر اهلبیت، تفسیر صحابه و تفسیر تابعین سخن مىرود. بخشهاى شش تا یازده به معرفى رویکردهاى گوناگون در تفسیر قرآن اختصاص دارد و بهترتیب به این موضوعات مىپردازد: تفسیر مأثور، تفسیر ادبى، تفسیر فقهى، تفسیر عقلى - کلامى، تفسیر عرفانى، تفسیر علمى. روشن است که این موضوعات چه دامنه گستردهاى از مباحث تفسیرى را در بر مىگیرد. | ||
«تفسیر و گرایشهاى تفسیرى جدید»، عنوان بخش دوازده است که به تفسیرنویسى مسلمانان در دوره جدید (دوره مواجهه جهان اسلام با جهان غرب) مىپردازد؛ آنچه این تفسیرنویسى را از تفسیرنویسى قدیم متمایز مىکند، اهداف و موضوعات و روشهاى آن است، که بهویژه در زمینه تجددخواهى جهان اسلام قابل درک است. بخش سیزده «پژوهشهاى تفسیرى در جهان اسلام» نام دارد؛ این بخش نه به خود تفسیر، بلکه به پژوهشهایى مىپردازد که محققان مسلمان درباره تفسیر انجام دادهاند، اعم از اصول و قواعد تفسیر، مفسران و تفاسیر آنان و تحلیل و نقد روشهاى تفسیرى و نهایتا بخش چهارده با عنوان «خاورشناسان و تفسیر» که آغاز مطالعات قرآنى | «تفسیر و گرایشهاى تفسیرى جدید»، عنوان بخش دوازده است که به تفسیرنویسى مسلمانان در دوره جدید (دوره مواجهه جهان اسلام با جهان غرب) مىپردازد؛ آنچه این تفسیرنویسى را از تفسیرنویسى قدیم متمایز مىکند، اهداف و موضوعات و روشهاى آن است، که بهویژه در زمینه تجددخواهى جهان اسلام قابل درک است. بخش سیزده «پژوهشهاى تفسیرى در جهان اسلام» نام دارد؛ این بخش نه به خود تفسیر، بلکه به پژوهشهایى مىپردازد که محققان مسلمان درباره تفسیر انجام دادهاند، اعم از اصول و قواعد تفسیر، مفسران و تفاسیر آنان و تحلیل و نقد روشهاى تفسیرى و نهایتا بخش چهارده با عنوان «خاورشناسان و تفسیر» که آغاز مطالعات قرآنى غربیان را به ردیهنویسى کشیشان مسیحى بر اسلام برمىگرداند (از اواخر قرن اول هجرى)، مراحل متفاوت تفسیرپژوهى خاورشناسان و موضوعات گوناگونى را که آنان در این زمینه پژوهیدهاند، معرفى مىکند»<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص3-4</ref>. | ||
در بخشی از کتاب، که درباره خاورشناسان و تفسیر توضیح داده میشود میخوانیم: «تفسیرپژوهى خاورشناسان، بر اساس نحوه مطالعات و آشنایى | در بخشی از کتاب، که درباره خاورشناسان و تفسیر توضیح داده میشود میخوانیم: «تفسیرپژوهى خاورشناسان، بر اساس نحوه مطالعات و آشنایى آنها با اسلام، به چند دوره تقسیم مىشود. آغاز مطالعات قرآنى، ردیهنویسى کشیشان مسیحى بر ضد اسلام است. این دوره از اواخر قرن اول هجرى آغاز شد و مشخصا به فعالیتهاى یوحناى دمشقى (ح 35-132/ ح 655-750) در این زمینه مىتوان اشاره کرد. وى ردیهاى بر اسلام نوشت و در آن مطالبى درباره قرآن آورد. وى ظاهرا با عربى آشنایى داشته و از متن اصلى قرآن استفاده مىکرده است. در چندین سده بعد، تنها آگاهى غربیان از قرآن، ردیههاى کشیشانى بود که اطلاعات خود را عموما از منابع دست دوم و ردیههاى دیگر گرفته بودند. نقطه عطف این دوره، ترجمه کامل قرآن به لاتینى به دستور پطرس مکرم (485-551/1092-1156) در حدود 537-1143/538 بود. این ترجمه همراه با چند متن دیگر، از جمله دو ردیه پطرس مکرم و نوشتههایى از پطرس آلفونسى (متوفى 1140/534)، نخستین اثر جامع درباره قرآن و اسلام بود و نقش مهمى در شکل دادن ذهنیت اروپاییان در باب اسلام داشت. | ||
مطالعات قرآنى با چاپ تاریخ قرآن نولدکه در 1276-1277/1860، وارد مرحله جدیدى شد. این کتاب، به سبب جامعیت طرح مباحث قرآنى آن، در پرداختن محققان غربى به مطالعات قرآنى بسیار مؤثر بوده است. سنّت قرآنپژوهى آلمان متأثر از مباحث فقه اللغه و مطالعات انجیلى بود. نخست گوستاو فلوگل (1218-1287/1802-1870) متن قرآن را در 1834/1250 منتشر کرد و در 1258/ 1842، «معجم قرآن» را براى آن فراهم آورد. قرآنپژوهان پس از نولدکه، همچون اوتو پرتسل ( | مطالعات قرآنى با چاپ تاریخ قرآن نولدکه در 1276-1277/1860، وارد مرحله جدیدى شد. این کتاب، به سبب جامعیت طرح مباحث قرآنى آن، در پرداختن محققان غربى به مطالعات قرآنى بسیار مؤثر بوده است. سنّت قرآنپژوهى آلمان متأثر از مباحث فقه اللغه و مطالعات انجیلى بود. نخست گوستاو فلوگل (1218-1287/1802-1870) متن قرآن را در 1834/1250 منتشر کرد و در 1258/ 1842، «معجم قرآن» را براى آن فراهم آورد. قرآنپژوهان پس از نولدکه، همچون اوتو پرتسل (1311-1893/1360-1941) و گوتهلف برگشترسر (1303-1886/1352-1933)، از شاگردان نولدکه و متأثر از پژوهشهاى وى بودند. بحثهاى مربوط به فقه اللغه و تفسیر در آثار رودى پارت (1319-1901/1403-1983) و رژیس بلاشر (1318-1900/1393-1973) مطرح شده است. رودى پارت در ترجمه قرآن به مطالعات تطبیقى کاربرد کلمات در قرآن توجه کرد و گزارشى از تحقیقات خود را در کتاب «فهرست و شرح مباحث همموضوع قرآن» به چاپ رساند. بلاشر در ترجمه قرآن و توضیح عبارات مبهم آن از اشعار عربى دوره جاهلیت و متون ادبى بهره برد. از دیگر قرآنپژوهان این دوره، آرتور جفرى (-1964/1384)، ریچارد بل (1293-1876/1371-1952)، آلفونس مینگانا و چارلز کاتلر تورى بودند. براى قرآنپژوهان این دوره، مسئله تبیین و شناخت منابع قرآن در نقل مطالب عهدینى و دیگر کتابهاى مقدس اهمیت ویژهاى داشت. | ||
پرسش قرآنپژوهان این بود که در قرآن تا چه اندازه از منابع یهودى و مسیحى استفاده شده است. نخستین بار آبراهام گایگر در کتاب «آنچه محمد از یهود اخذ کرده» این موضوع را مطرح کرد. | پرسش قرآنپژوهان این بود که در قرآن تا چه اندازه از منابع یهودى و مسیحى استفاده شده است. نخستین بار آبراهام گایگر در کتاب «آنچه محمد از یهود اخذ کرده» این موضوع را مطرح کرد. |