پرش به محتوا

آموزه‌های بنیادین علم اخلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references/>↵==منابع مقاله==↵' به '<references/> ==منابع مقاله== ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''آموزه‌های بنیادین علم اخلاق (2)'''، نوشته محمد فتحعلی‌خانی، درس‌نامه‌‌ای است که ارتباط انسان با خودش و با محیط پیرامونش را از نظر اخلاقی تحلیل می‌کند.
'''آموزه‌های بنیادین علم اخلاق (2)'''، نوشته [[فتحعلی‌خانی، محمد|محمد فتحعلی‌خانی]]، درس‌نامه‌‌ای است که ارتباط انسان با خودش و با محیط پیرامونش را از نظر اخلاقی تحلیل می‌کند.
 
این کتاب، جلد دوم اثری 2 جلدی است که 4 بخش دارد؛ به این ترتیب:
این کتاب، جلد دوم اثری 2 جلدی است که 4 بخش دارد؛ به این ترتیب:
جلد اول (بخش 1: مباحث کلی - تعریف، قلمرو، مبادی و پیش‌فرض‌های علم اخلاق -‌ بخش 2: رابطه انسان با خدا)؛
جلد اول (بخش 1: مباحث کلی - تعریف، قلمرو، مبادی و پیش‌فرض‌های علم اخلاق -‌ بخش 2: رابطه انسان با خدا)؛
جلد دوم (بخش 3: رابطه انسان با خود، بخش 4: رابطه انسان با محیط).
جلد دوم (بخش 3: رابطه انسان با خود، بخش 4: رابطه انسان با محیط).
در متن حاضر، مسائلی مهمی مانند هدف و ارزش خودشناسی، غریزه، فطرت، حقیقت‌جویی، غفلت، گرایش‌های غریزی، گرایش‌های اخلاقی، اراده، ارتباط انسان و جهان مادی، قناعت، زهد، کارکردهای خانواده، تربیت فرزند، نیکی به پدر و مادر، صله رحم، خوش‌گمانی و امر به معروف بررسی شده است.
در متن حاضر، مسائلی مهمی مانند هدف و ارزش خودشناسی، غریزه، فطرت، حقیقت‌جویی، غفلت، گرایش‌های غریزی، گرایش‌های اخلاقی، اراده، ارتباط انسان و جهان مادی، قناعت، زهد، کارکردهای خانواده، تربیت فرزند، نیکی به پدر و مادر، صله رحم، خوش‌گمانی و امر به معروف بررسی شده است.
محمد فتحعلی‌خانی نوشته است: «غفلت حالتی است که بر قوای ادراکی انسان عارض می‌شود و کارایی آنها را مختلّ می‌سازد. معمولاً هر غفلت ناشی از یک توجه است؛ یعنی هرگاه قوای ادراکی انسان به‌شدت متوجه یک امر باشند؛ از امور دیگر غافل می‌شوند... غفلت از حقیقت هستی و مسیر واقعی حیات، در هر شرایط فردی و محیطی ممکن است رخ دهد... البته نباید از این نکنه غافل بود که محیط و جامعه الهی زمینه مساعدی برای دوری از غفلت و بیداری دل فراهم می‌سازد و اجتماع غافل زمینه غفلت مردم را مهیّاتر می‌کند، اما بااین‌حال راه برای هیچ‌کس مسدود نیست» <ref>ر.ک: متن کتاب، ص73-‌77</ref>.
 
[[محمد فتحعلی‌خانی]] نوشته است: «غفلت حالتی است که بر قوای ادراکی انسان عارض می‌شود و کارایی آنها را مختلّ می‌سازد. معمولاً هر غفلت ناشی از یک توجه است؛ یعنی هرگاه قوای ادراکی انسان به‌شدت متوجه یک امر باشند؛ از امور دیگر غافل می‌شوند... غفلت از حقیقت هستی و مسیر واقعی حیات، در هر شرایط فردی و محیطی ممکن است رخ دهد... البته نباید از این نکنه غافل بود که محیط و جامعه الهی زمینه مساعدی برای دوری از غفلت و بیداری دل فراهم می‌سازد و اجتماع غافل زمینه غفلت مردم را مهیّاتر می‌کند، اما بااین‌حال راه برای هیچ‌کس مسدود نیست» <ref>ر.ک: متن کتاب، ص73-‌77</ref>.
 
نویسنده با یادآوری اینکه: انسان در هر شرایطی باید به تکالیف اخلاقی در همه روابط خود عمل کند و بکوشد افعال خود را با ضوابط اخلاقی هماهنگ سازد و ملکات نفسانی خویش را نیکو نماید و بدون شک گرایش و عمل به تکالیف اخلاقی در جامعه سالم و ایمانی آسان‌تر و بیشتر است، افزوده است: علنی شدن انکار و مخالفت با منکر نیز مطلوب است؛ زیرا اوّلاً در نابودی منکر مؤثر است و ثانیا مخالفان آن یکدیگر را می‌یابند و احساس غربت نخواهند کرد؛ به‌عبارت‌دیگر اظهار منکر در آلودن چهره اجتماع و نامناسب ساختن محیط مؤثر است؛ برای جبران این اثر سوء باید مخالفت با آن نیز اظهار شود <ref>ر.ک: همان، ص279-‌281</ref>.
نویسنده با یادآوری اینکه: انسان در هر شرایطی باید به تکالیف اخلاقی در همه روابط خود عمل کند و بکوشد افعال خود را با ضوابط اخلاقی هماهنگ سازد و ملکات نفسانی خویش را نیکو نماید و بدون شک گرایش و عمل به تکالیف اخلاقی در جامعه سالم و ایمانی آسان‌تر و بیشتر است، افزوده است: علنی شدن انکار و مخالفت با منکر نیز مطلوب است؛ زیرا اوّلاً در نابودی منکر مؤثر است و ثانیا مخالفان آن یکدیگر را می‌یابند و احساس غربت نخواهند کرد؛ به‌عبارت‌دیگر اظهار منکر در آلودن چهره اجتماع و نامناسب ساختن محیط مؤثر است؛ برای جبران این اثر سوء باید مخالفت با آن نیز اظهار شود <ref>ر.ک: همان، ص279-‌281</ref>.
نویسنده برای نگارش این اثر، افزون بر قرآن کریم و نهج‌ البلاغه، از 21 منبع فارسی و عربی استفاده کرده است <ref>ر.ک: همان، ص287-‌288</ref>.
نویسنده برای نگارش این اثر، افزون بر قرآن کریم و [[نهج‌‌البلاغة (صبحی صالح)|نهج‌ البلاغه]]، از 21 منبع فارسی و عربی استفاده کرده است <ref>ر.ک: همان، ص287-‌288</ref>.


==پانویس==
==پانویس==