۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
کتاب [[بایزید بسطامی]] غیر از مقدّمه که بسیار مختصر و کوتاه است عناوین هجدهگانهای دارد که بدون زیرشاختهها در فهرست مطالب در ابتدای کتاب بدین شرح آمده است: 1- عرفان و تصوّف 2- خانواده، تعلیمات اوّلیّه و سرانجام دانشهای وی 3- معرفت و علم 4- شریعت، طریقت، حقیقت 5- سر و سلوک عرفانی 6- آفات سلوک 7- ریاضات و کشف و کرامات 8- عشق و محبّت 9- صحور و سکر؛ فنا و بقا 10- شظحیات 11- استاد و پیر 12- معاصران 13- بایزید در نگاه دیگران 14- گفتارهای بازید 15- حکایاتی چند از بایزید 16- مناجاتها و معراج بایزید 17- آرامگاه و سلسلهی بایزید 18- منابع شناخت بایزید و در انتهای کتاب نیز کتابنامه و نمایهی کتاب وجود دارد. | کتاب [[بایزید بسطامی]] غیر از مقدّمه که بسیار مختصر و کوتاه است عناوین هجدهگانهای دارد که بدون زیرشاختهها در فهرست مطالب در ابتدای کتاب بدین شرح آمده است: 1- عرفان و تصوّف 2- خانواده، تعلیمات اوّلیّه و سرانجام دانشهای وی 3- معرفت و علم 4- شریعت، طریقت، حقیقت 5- سر و سلوک عرفانی 6- آفات سلوک 7- ریاضات و کشف و کرامات 8- عشق و محبّت 9- صحور و سکر؛ فنا و بقا 10- شظحیات 11- استاد و پیر 12- معاصران 13- بایزید در نگاه دیگران 14- گفتارهای بازید 15- حکایاتی چند از بایزید 16- مناجاتها و معراج بایزید 17- آرامگاه و سلسلهی بایزید 18- منابع شناخت بایزید و در انتهای کتاب نیز کتابنامه و نمایهی کتاب وجود دارد. | ||
نویسندهی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمهی کوتاه بیان میکند از آنجا که از بایزید کتابی مستقیم باقی نمانده و نمیتوان از روی آن موقعیّت او را تشخیص داد حدس و گمانها در خصوص وی چندان بوده که وی را به افسانه و اسطوره تبدیل کرده است. کتاب حاضر از این بابت نوشته شده تا ابهامات از سویی به کنار برود و افسانهها و خیالات و | نویسندهی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمهی کوتاه بیان میکند از آنجا که از بایزید کتابی مستقیم باقی نمانده و نمیتوان از روی آن موقعیّت او را تشخیص داد حدس و گمانها در خصوص وی چندان بوده که وی را به افسانه و اسطوره تبدیل کرده است. کتاب حاضر از این بابت نوشته شده تا ابهامات از سویی به کنار برود و افسانهها و خیالات و ساختههای توهّمیاز ساحت او پاک شود و چنانکه در تاریخ وجود داشته بدون این پیرایهها مورد بررسی و شناخت قرار بگیرد. هر چند کتاب در سال 1380 به چاپ رسیده است ولی از مقدّمه چنین مفهوم میشود که متن کتاب خیلی پیش از آن آمادهی چاپ شده بود زیرا امضای مقدّمه تاریخ 28 آبان 1378 را نشان میدهد. | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
کتاب بایزید بسطامی، اثری نقدی ـ تحلیلی است که به شرح و تفسیر زندگی، سلوک و آراء عرفانی یکی از بزرگترین عارفان جهان اسلام را گزارش و بررسی میکند. مسلّماً در جایی که متنی متقن و اثری صائب در خصوص اینگونه افراد وجود نداشته باشد تدوین و تحلیل آنچه که هست بسیار دشوار خواهد بود. در تاریخ دوازه قرنی که از وجود این عارف میگذرد جز پاره ای اطلاعات پراکنده و نامشخّص چیزی از وی در دست نبوده است همین مسئله کار پژوهش را بسیار دشوار و البتّه در صورت صحّت بسیار ارجمند میسازد. با تحقیقاتی که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص بایزید ارائه داده است هر چه که باشد برای اهل تحقیق و مشتاقان عرفان بسیار غنیمت و ارزنده است زیرا با گذشت بیش از بیست سال از انتشار این اثر هنوز هم کاری برجسته تر و بهتر صورت نگرفته است، گر چه پیش از آن نیز کاری که ارزش علمیداشته باشد در تاریخ تصوّف دیده نشده است و این اثر همچنان از بابت پژوهش و از بابت بکر بودن در حالت نخستین و بهترین در نظر گرفته میشود. | کتاب بایزید بسطامی، اثری نقدی ـ تحلیلی است که به شرح و تفسیر زندگی، سلوک و آراء عرفانی یکی از بزرگترین عارفان جهان اسلام را گزارش و بررسی میکند. مسلّماً در جایی که متنی متقن و اثری صائب در خصوص اینگونه افراد وجود نداشته باشد تدوین و تحلیل آنچه که هست بسیار دشوار خواهد بود. در تاریخ دوازه قرنی که از وجود این عارف میگذرد جز پاره ای اطلاعات پراکنده و نامشخّص چیزی از وی در دست نبوده است همین مسئله کار پژوهش را بسیار دشوار و البتّه در صورت صحّت بسیار ارجمند میسازد. با تحقیقاتی که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص بایزید ارائه داده است هر چه که باشد برای اهل تحقیق و مشتاقان عرفان بسیار غنیمت و ارزنده است زیرا با گذشت بیش از بیست سال از انتشار این اثر هنوز هم کاری برجسته تر و بهتر صورت نگرفته است، گر چه پیش از آن نیز کاری که ارزش علمیداشته باشد در تاریخ تصوّف دیده نشده است و این اثر همچنان از بابت پژوهش و از بابت بکر بودن در حالت نخستین و بهترین در نظر گرفته میشود. | ||
آخرین بخش کتاب که منابع شناخت بایزید را مرور میکند در واقع اسناد و مدارک دست اوّل را در اختیار دیگران برای مطالعهی بیشتر بایزید قرار میدهد، گر چه از روی آنها کمتر میتوان تجمیعی مطلوب و نقدی درست به دست داد، مگر آنکه تسلّط و تخصّصی در طریقت و سلوک، و در عرفان و تصوّف وجود داشته باشد. در این بخش نهایی به | آخرین بخش کتاب که منابع شناخت بایزید را مرور میکند در واقع اسناد و مدارک دست اوّل را در اختیار دیگران برای مطالعهی بیشتر بایزید قرار میدهد، گر چه از روی آنها کمتر میتوان تجمیعی مطلوب و نقدی درست به دست داد، مگر آنکه تسلّط و تخصّصی در طریقت و سلوک، و در عرفان و تصوّف وجود داشته باشد. در این بخش نهایی به نوشتههای [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]] و شیخ [[سهلکی]] اشاره میدهد، خاصه به کتاب [[النّور فی کلمات ابیطیفور]]. [[نور العلوم]] منسوب به [[ابوالحسن خرقانی]] و [[أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي سعيد|اسرار التّوحید]] [[محمد بن منور|محمّد بن منوّر]] از نسل شیخ [[ابوسعید ابوالخیر]] هر یک نکته ای از بایزید را در خود دارد. در دورانهای بعد در برخی تذکرهها به مانند آثار متنوّع [[عطار نیشابوری]] اعم از نثر و نظم و آثار نظم [[حکیم سنایی]] و کتاب [[عوارف المعارف]] سهروردی نیز چیزهایی از این بابت وجود دارد. قبل از آنها هم در آثار [[عبدالرحمن سلمی]] و هم [[خواجه عبدالله انصاری]] میتوان عبارات و اقوال و یا حکایاتی از او را یافت. | ||
در فصل عرفان و تصوّف تعاریف متعدّدی از آن را از قول مشایخ بزرگ سلوک در منابع اصلی و اصیل عرفان و تصوّف را شاهد هستیم. تحلیل تاریخ و اصول تصوّف و احیاناً فراز و فرودهای آن در بستر تاریخ را در این تحلیل میتوانیم شاهد باشیم و نقدهایی که از انحرافات تصوّف در طول زمان صورت گرفته و از اصل خود خارج شده است. در انتهای این فصل دو سه سخن هم از قول بایزید روایت شده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در فصل بعد که از خانواده و آغاز فعالیتهای بایزید سخن میگوید به استناد برخی منابع به مانند: [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] جد بایزید رااز مجوس دانسته است و برای وی از دو برادر نیز سخن گفته که هر دو عالم و عابد و زاهد بودند، یکی را آدم و یکی را علی نام نهاده اند، بایزید نیز خود طیفور نامیده شده است. این مطلب در دیگر آثار به مانند [[رساله قشیریه]] و [[تذکرة الأولیاء]] هم روایت شده است. | در فصل عرفان و تصوّف تعاریف متعدّدی از آن را از قول مشایخ بزرگ سلوک در منابع اصلی و اصیل عرفان و تصوّف را شاهد هستیم. تحلیل تاریخ و اصول تصوّف و احیاناً فراز و فرودهای آن در بستر تاریخ را در این تحلیل میتوانیم شاهد باشیم و نقدهایی که از انحرافات تصوّف در طول زمان صورت گرفته و از اصل خود خارج شده است. در انتهای این فصل دو سه سخن هم از قول بایزید روایت شده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در فصل بعد که از خانواده و آغاز فعالیتهای بایزید سخن میگوید به استناد برخی منابع به مانند: [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] جد بایزید رااز مجوس دانسته است و برای وی از دو برادر نیز سخن گفته که هر دو عالم و عابد و زاهد بودند، یکی را آدم و یکی را علی نام نهاده اند، بایزید نیز خود طیفور نامیده شده است. این مطلب در دیگر آثار به مانند [[رساله قشیریه]] و [[تذکرة الأولیاء]] هم روایت شده است. |