۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
حکایاتی در خصوص ارتباط عاطفی بایزید با مادر در اغلب منابع قید شده است با این حال مادر بایزید از فهمیبالنده و درایتی ستودنی برخوردار بوده و کودک خود را وقف سلوک الی الله کرده است <ref>متن، ص 37</ref>. بایزید نیز در کمال سلوک بر این است که بخشی از این کمالات خود را مدیون مادر و فداکاری و دعاهای او میداند<ref>متن، ص 38</ref>. در معرفت و علم بایزید سخنهای فراوان وجود دارد، کمتر کسی را همپا و همتای او درمعرفت توحید میدانند، با این حال فهم سخنان او بسیار دشوار است، خاصّه که بخشی از مهمترین سخنان او در حالت جذبه و بی خودی تحت عنوان «شطحیات» بیان شده است که در صورت ظاهر با دین مغایر مینماید، هر چند که در واقع چنین نیست. عباراتی که در صفحات 48 و 49 از بایزید در خصوص علم و معرفت بیان شده است نشانی از همین معرفت خاص و بالندهی او میتواند باشد. عبارتی از وی در این کتاب نقل شده که وی سه گروه را از خداوند در حجاب میداند، یکی زاهدی که به زهدش بنگرد، یکی عابدی که ناظر به عبادتش باشد و سه دیگر عالمیکه فریفتهی علمش شود<ref>متن، صص 54-53</ref>. | حکایاتی در خصوص ارتباط عاطفی بایزید با مادر در اغلب منابع قید شده است با این حال مادر بایزید از فهمیبالنده و درایتی ستودنی برخوردار بوده و کودک خود را وقف سلوک الی الله کرده است <ref>متن، ص 37</ref>. بایزید نیز در کمال سلوک بر این است که بخشی از این کمالات خود را مدیون مادر و فداکاری و دعاهای او میداند<ref>متن، ص 38</ref>. در معرفت و علم بایزید سخنهای فراوان وجود دارد، کمتر کسی را همپا و همتای او درمعرفت توحید میدانند، با این حال فهم سخنان او بسیار دشوار است، خاصّه که بخشی از مهمترین سخنان او در حالت جذبه و بی خودی تحت عنوان «شطحیات» بیان شده است که در صورت ظاهر با دین مغایر مینماید، هر چند که در واقع چنین نیست. عباراتی که در صفحات 48 و 49 از بایزید در خصوص علم و معرفت بیان شده است نشانی از همین معرفت خاص و بالندهی او میتواند باشد. عبارتی از وی در این کتاب نقل شده که وی سه گروه را از خداوند در حجاب میداند، یکی زاهدی که به زهدش بنگرد، یکی عابدی که ناظر به عبادتش باشد و سه دیگر عالمیکه فریفتهی علمش شود<ref>متن، صص 54-53</ref>. | ||
در بحث شریعت و طریقت و حقیقت سخنان و تحلیلهای نابی در این باره وجود دارد و تعادل بایزید را در این باره به خوبی نشانه رفته است و با وجود اسناد و مدارکی که این سه مفهوم را در مصادیق بیرونی مورد نقد قرار میدهد بهترین صورت را برای خواننده باقی میگذارد. در این نقد، شریعت را لازمهی سلوک و در درجهی نخست قرار میدهد، و طریقت را نیز برای حرکت بهتر الزام میکند، امّا نه در شریع نفی طریقت را میبیند و نه با طریقت حذف شریعت را لحاظ میکند و چنین مینگرد که حقیقت باید از دل این هر دو بیرون بیاید، و بدون این هر دو خبری از حقیقت نخواهد بود، هر چند که این هر دو خود وسیله ای بیش نیستند و مراد اصلی حقیقت است که نه در آن و نه در این است. از این رو گراییدن به قید اطلاق به هر کدام میتواند مانع کمال فرد در دین و حقیقت بشود. اوج ارادت بایزید را به صاحب عظیم شریعت، یعنی حضرت رسول خدا (ص) در این کتاب میتوان دید که وی را قطب عالم وجود دانسته و سهمیکه در حقیقتِ نبوّت و ذاتِ حقیقت برای او قائل چنان است که با هیچ ک از سلسلهی انبیاء نمیتوان مقایسه کرد<ref>متن، ص 74</ref>. | در بحث شریعت و طریقت و حقیقت سخنان و تحلیلهای نابی در این باره وجود دارد و تعادل بایزید را در این باره به خوبی نشانه رفته است و با وجود اسناد و مدارکی که این سه مفهوم را در مصادیق بیرونی مورد نقد قرار میدهد بهترین صورت را برای خواننده باقی میگذارد. در این نقد، شریعت را لازمهی سلوک و در درجهی نخست قرار میدهد، و طریقت را نیز برای حرکت بهتر الزام میکند، امّا نه در شریع نفی طریقت را میبیند و نه با طریقت حذف شریعت را لحاظ میکند و چنین مینگرد که حقیقت باید از دل این هر دو بیرون بیاید، و بدون این هر دو خبری از حقیقت نخواهد بود، هر چند که این هر دو خود وسیله ای بیش نیستند و مراد اصلی حقیقت است که نه در آن و نه در این است. از این رو گراییدن به قید اطلاق به هر کدام میتواند مانع کمال فرد در دین و حقیقت بشود. اوج ارادت بایزید را به صاحب عظیم شریعت، یعنی حضرت رسول خدا(ص) در این کتاب میتوان دید که وی را قطب عالم وجود دانسته و سهمیکه در حقیقتِ نبوّت و ذاتِ حقیقت برای او قائل چنان است که با هیچ ک از سلسلهی انبیاء نمیتوان مقایسه کرد<ref>متن، ص 74</ref>. | ||
از ریاضات و مجاهدات، از طاعات و عبادات بایزید، از نماز و حضور در مسجد و تهجدات وی آنقدر در منابع اصیل سخن وجود دارد که وی را میتوان در هاله ای از نورانیت و قدسیّت ملاحظه کرد. و در تسلّط که از این ریاضتها بر نفس حاصل کرده نه تنها به معارفی دست یافته بلکه چنان حلم و صبری یافته که با خلق خدا در اوج مدارا قرار گرفته است. داستانی از بوستان سعدی در خصوص احوال بایزید و تسلّط بر نفس روایت شده که به راستی از کمتر کسی آن قدرت و طاقت قابل توجّه است<ref>متن، صص 107-106</ref>. و این که با تمام کراماتی که از وی نقل و روایت کرده اند آنچه که وی به آن بهایی نمیداد توجّه به کرامت بود که آن را مانع سلوک و سدّ راه معرفت قلمداد میکرد. عبارتی ناب از این بابت از او نقل شده که شیخ [[علاءالدوله سمنانی]] در [[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی|مصنّفات]] خود از بایزید بدین مضمون نقل کرده است: اگر دیدید که مردی سجّاده بر آب گسترده و در هوا مربّع نشسته تا اعمال او را در اوامر و نواهی ندیدید فریب وی را نخورید<ref>متن، ص 110</ref>. و این عالیترین عبارتی است که در این خصوص میتوان بدان متمسّک بود. | از ریاضات و مجاهدات، از طاعات و عبادات بایزید، از نماز و حضور در مسجد و تهجدات وی آنقدر در منابع اصیل سخن وجود دارد که وی را میتوان در هاله ای از نورانیت و قدسیّت ملاحظه کرد. و در تسلّط که از این ریاضتها بر نفس حاصل کرده نه تنها به معارفی دست یافته بلکه چنان حلم و صبری یافته که با خلق خدا در اوج مدارا قرار گرفته است. داستانی از بوستان سعدی در خصوص احوال بایزید و تسلّط بر نفس روایت شده که به راستی از کمتر کسی آن قدرت و طاقت قابل توجّه است<ref>متن، صص 107-106</ref>. و این که با تمام کراماتی که از وی نقل و روایت کرده اند آنچه که وی به آن بهایی نمیداد توجّه به کرامت بود که آن را مانع سلوک و سدّ راه معرفت قلمداد میکرد. عبارتی ناب از این بابت از او نقل شده که شیخ [[علاءالدوله سمنانی]] در [[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی|مصنّفات]] خود از بایزید بدین مضمون نقل کرده است: اگر دیدید که مردی سجّاده بر آب گسترده و در هوا مربّع نشسته تا اعمال او را در اوامر و نواهی ندیدید فریب وی را نخورید<ref>متن، ص 110</ref>. و این عالیترین عبارتی است که در این خصوص میتوان بدان متمسّک بود. |
ویرایش