۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق' به 'امام صادق') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
ايشان، بهرهمندى از استاد را در سير و سولك لازم دانسته، مىافزايند كه هيچ ترديدى در اين نيست كه وجود استاد در هر علم و فن و در هر حركت و برنامهاى ضرورى است؛ بهويژه در سير و سلوك كه دربردارنده ظرايف و دقايق فراوان است و عدم تعادل در آن، اگر به قدر مويى به افراط و تفريط بينجامد، سببساز گمراهى خواهد شد. راز اين سخن، در آن نهفته كه علاوه بر آنكه بهرهگيرى از اخلاق بهعنوان يك علم، به استاد و رهنمودها و سفارشهاى كلّى و جزئى او نيازمند است. نفوذ استاد در جان مشتاقان، از امور غير قابل انكار است، زيرا شاگرد، خود را در برابر استاد، ضعيف و خُرد مىبيند و او را عظيم و نيرومند درمىيابد و از همين روى، ناخودآگاه از او اثر مىپذيرد. معنويت استاد، موجب تأثير در رفتار و گفتار مىگردد و حتّى استاد در حركات و نوع سخن گفتن شاگرد، اثر مىگذارد و افزون بر اين، قلب شاگرد از استاد تأثير مىپذيرد. | ايشان، بهرهمندى از استاد را در سير و سولك لازم دانسته، مىافزايند كه هيچ ترديدى در اين نيست كه وجود استاد در هر علم و فن و در هر حركت و برنامهاى ضرورى است؛ بهويژه در سير و سلوك كه دربردارنده ظرايف و دقايق فراوان است و عدم تعادل در آن، اگر به قدر مويى به افراط و تفريط بينجامد، سببساز گمراهى خواهد شد. راز اين سخن، در آن نهفته كه علاوه بر آنكه بهرهگيرى از اخلاق بهعنوان يك علم، به استاد و رهنمودها و سفارشهاى كلّى و جزئى او نيازمند است. نفوذ استاد در جان مشتاقان، از امور غير قابل انكار است، زيرا شاگرد، خود را در برابر استاد، ضعيف و خُرد مىبيند و او را عظيم و نيرومند درمىيابد و از همين روى، ناخودآگاه از او اثر مىپذيرد. معنويت استاد، موجب تأثير در رفتار و گفتار مىگردد و حتّى استاد در حركات و نوع سخن گفتن شاگرد، اثر مىگذارد و افزون بر اين، قلب شاگرد از استاد تأثير مىپذيرد. | ||
همچنين ايشان از غرور كاذبى كه از اعمال نيك و عبادات حاصل مىشود، پرهيز دادهاند و حديثى از امام صادق(ع) آوردهاند كه مىفرمايد: «دو نفر وارد مسجد شدند: يكى، فاسق و يكى، صدّيق، امّا وقتى از مسجد بيرون آمدند آن شخص فاسق، متّقى و صدّيق شده بود و آن شخص متّقى و صدّيق، فاسق». امام صادق(ع) در مورد علّت اين امر مىفرمايند: «وقتى آن فاسق وارد مسجد شد، شرمنده از گناه بود و از گناهش در خود مىپيچيد. همان حالت قصور و تقصير، همان حالت خجالتزدگى، او را صدّيق كرد، امّا آن متّقى و صدّيق به اعمالش مىباليد و اين غرور كاذب و شيطانى، او را فاسق كرد» <ref>كافى، ج 2، ص 314</ref>. | همچنين ايشان از غرور كاذبى كه از اعمال نيك و عبادات حاصل مىشود، پرهيز دادهاند و حديثى از [[امام صادق]](ع) آوردهاند كه مىفرمايد: «دو نفر وارد مسجد شدند: يكى، فاسق و يكى، صدّيق، امّا وقتى از مسجد بيرون آمدند آن شخص فاسق، متّقى و صدّيق شده بود و آن شخص متّقى و صدّيق، فاسق». [[امام صادق]](ع) در مورد علّت اين امر مىفرمايند: «وقتى آن فاسق وارد مسجد شد، شرمنده از گناه بود و از گناهش در خود مىپيچيد. همان حالت قصور و تقصير، همان حالت خجالتزدگى، او را صدّيق كرد، امّا آن متّقى و صدّيق به اعمالش مىباليد و اين غرور كاذب و شيطانى، او را فاسق كرد» <ref>كافى، ج 2، ص 314</ref>. | ||
فصل دوم كه در «بيدارى» است، دربرگيرنده شش بخش اصلى مىباشد. طبق نظر معظّمله، سالك بايد زمينه دريافت كشش الهى را در وجود خود فراهم كند و مقارن با توفيق و جذبهاى كه نصيب او مىگردد، با همّت خود قدم در راه نهد و با خروج از ورطه غفلت، به مقام توجه و بيدارى برسد. تفكّر، تذكّر و مراقبت نيز موجب دوام توجه در سالك مىشود و بيدارى را در وجود وى نهادينه مىسازد. | فصل دوم كه در «بيدارى» است، دربرگيرنده شش بخش اصلى مىباشد. طبق نظر معظّمله، سالك بايد زمينه دريافت كشش الهى را در وجود خود فراهم كند و مقارن با توفيق و جذبهاى كه نصيب او مىگردد، با همّت خود قدم در راه نهد و با خروج از ورطه غفلت، به مقام توجه و بيدارى برسد. تفكّر، تذكّر و مراقبت نيز موجب دوام توجه در سالك مىشود و بيدارى را در وجود وى نهادينه مىسازد. |
ویرایش