۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنا' به 'ابن ا') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن ادریس، محمد بن احمد' به 'ابن ادریس، محمد بن احمد') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
با تفحصى در اسناد ثبتشده در [[الفهرست (طوسی)|الفهرست طوسى]] و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] آشكار مىشود كه ابن جنيد در روايت آثار سلف امامیه اهتمام ویژهاى داشته است. متأسفانه به جهت تعمدى كه در ترك روايات ابن جنيد بوده، تعداد اندكى از این روايات در فهارس ثبت شده است. با اطلاعات قليل موجود، مىتوان از مشايخ روايى او حمید بن زياد واقفى، عبدالواحد بن عبدالله بن يونس موصلى، [[عاصمی، احمد بن محمد|احمد بن محمد عاصمى]]، محمد بن على بن معمر كوفى از امامیه، ابوالعباس محمد بن حسین بن احمد بن عبدالله [احتمالاً فرزند على بن حسن بن زيد بن على بن حسین(ع)] علوى از زيديه و ابوعثمان بن عثمان بن احمد [[ذهبى]] احتمالاً از اهل سنت را نام برد. | با تفحصى در اسناد ثبتشده در [[الفهرست (طوسی)|الفهرست طوسى]] و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] آشكار مىشود كه ابن جنيد در روايت آثار سلف امامیه اهتمام ویژهاى داشته است. متأسفانه به جهت تعمدى كه در ترك روايات ابن جنيد بوده، تعداد اندكى از این روايات در فهارس ثبت شده است. با اطلاعات قليل موجود، مىتوان از مشايخ روايى او حمید بن زياد واقفى، عبدالواحد بن عبدالله بن يونس موصلى، [[عاصمی، احمد بن محمد|احمد بن محمد عاصمى]]، محمد بن على بن معمر كوفى از امامیه، ابوالعباس محمد بن حسین بن احمد بن عبدالله [احتمالاً فرزند على بن حسن بن زيد بن على بن حسین(ع)] علوى از زيديه و ابوعثمان بن عثمان بن احمد [[ذهبى]] احتمالاً از اهل سنت را نام برد. | ||
از راویان وى نيز حسین بن عبيدالله غضايرى، [[شيخ مفيد]] و ابن عبدون را مىشناسیم. ظاهراً جمعى ديگر از مشايخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و طوسى نيز از وى روايت كردهاند. با اطلاعات موجود نمىتوان ابن جنيد را با قاطعيت از طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] يا تلعكبرى شمرد. آنچه احتمال دوم را تقویت مىكند، از طرفى روايت ابن جنيد از عبدالواحد بن عبدالله است كه خود در طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] قرار دارد و از طرفى روايت باواسطه او از على بن محمد بن رباح است كه رجال طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] چون ابن همام مستقيماً از او روايت مىكنند. از بغداديان، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، ابن جنيد را توثيق كرده، اما طوسى ضمن سكوت در این مورد در «الفهرست» و «رجال» و در «عدة الأصول» بهاشاره روايت او را متروك دانسته و در «تهذيب» و «الاستبصار» حديثى از او نياورده است. بااينهمه وى در «المبسوط» شهادت امثال ابن جنيد را نافذ دانسته است. از مكتب حلّه،[[ | از راویان وى نيز حسین بن عبيدالله غضايرى، [[شيخ مفيد]] و ابن عبدون را مىشناسیم. ظاهراً جمعى ديگر از مشايخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و طوسى نيز از وى روايت كردهاند. با اطلاعات موجود نمىتوان ابن جنيد را با قاطعيت از طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] يا تلعكبرى شمرد. آنچه احتمال دوم را تقویت مىكند، از طرفى روايت ابن جنيد از عبدالواحد بن عبدالله است كه خود در طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] قرار دارد و از طرفى روايت باواسطه او از على بن محمد بن رباح است كه رجال طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] چون ابن همام مستقيماً از او روايت مىكنند. از بغداديان، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، ابن جنيد را توثيق كرده، اما طوسى ضمن سكوت در این مورد در «الفهرست» و «رجال» و در «عدة الأصول» بهاشاره روايت او را متروك دانسته و در «تهذيب» و «الاستبصار» حديثى از او نياورده است. بااينهمه وى در «المبسوط» شهادت امثال ابن جنيد را نافذ دانسته است. از مكتب حلّه،[[ابن ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]]، او را مدح كرده، ابن داوود حلى او را در زمره ممدوحين آورده و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] او را توثيق كرده است. [[شهيد اول]] نه تنها او را ثقه دانسته، بلكه حديث مرسل او را در مرتبه مسند دانسته است. در میان متأخرين تنها كسى كه به تضعيف او میل كرده، شيخ محمد نواده [[شهيد ثانى]] است. | ||
ابن جنيد رواياتى را ثبت كرده كه در هيچیک از مصادر موجود حديث شيعه ديده نمىشود. ابن جنيد در مقام روايت در بيان نحوه نقل حديث از شيوخ خود الفاظ «حدثنا»، «حدثنى» و «اخبرنا» را به كار مىبرد و سند را بهطور كامل نقل مىكند، اما در مقام استناد به حديث در مسائل فقهى اغلب كل سند را حذف مىكند و در مواردى تنها طريق خود به اصل مورد استناد را ناديده مىگیرد. | ابن جنيد رواياتى را ثبت كرده كه در هيچیک از مصادر موجود حديث شيعه ديده نمىشود. ابن جنيد در مقام روايت در بيان نحوه نقل حديث از شيوخ خود الفاظ «حدثنا»، «حدثنى» و «اخبرنا» را به كار مىبرد و سند را بهطور كامل نقل مىكند، اما در مقام استناد به حديث در مسائل فقهى اغلب كل سند را حذف مىكند و در مواردى تنها طريق خود به اصل مورد استناد را ناديده مىگیرد. |