۱۰۶٬۳۴۲
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
مترجم در مقدمه کتاب با عنوان نظری بر زندگانی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به بررسی زندگی، افکار و آثار [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] پرداخته است. او [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را یگانه فیلسوفی دانسته که در فقه نیز چیرهدست بوده و کتاب المقدمات را در فقه مالکی و یا بدایة المجتهد را به رشته تحریر درآورده است<ref>ر.ک: یادداشت مترجم، ص10</ref>. سپس نوشتههای فلسفی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را به دو دسته تقسیم کرده است: | مترجم در مقدمه کتاب با عنوان نظری بر زندگانی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به بررسی زندگی، افکار و آثار [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] پرداخته است. او [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را یگانه فیلسوفی دانسته که در فقه نیز چیرهدست بوده و کتاب المقدمات را در فقه مالکی و یا بدایة المجتهد را به رشته تحریر درآورده است<ref>ر.ک: یادداشت مترجم، ص10</ref>. سپس نوشتههای فلسفی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را به دو دسته تقسیم کرده است: | ||
# آثار مربوط به شرح و معرفی دقیق آثار [[ارسطو]] که عنوان «شارح» را به ارمغان آوردهاند؛ | # آثار مربوط به شرح و معرفی دقیق آثار [[ارسطو]] که عنوان «شارح» را به ارمغان آوردهاند؛ | ||
# نوشتههایی که در آنها به بررسی رابطه میان دین و فلسفه میپردازد و درصدد تلفیق میان این دو برمیآید<ref>ر.ک: همان</ref>؛ البته تهافت التهافت را متعلق به هر دو قسم میداند؛ چراکه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در این اثر ازیکطرف به مخالفت با [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] میپردازد و از اتصال دین و حکمت دفاع میکند و از طرف دیگر برداشت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] (متوفی 339ق) و | # نوشتههایی که در آنها به بررسی رابطه میان دین و فلسفه میپردازد و درصدد تلفیق میان این دو برمیآید<ref>ر.ک: همان</ref>؛ البته تهافت التهافت را متعلق به هر دو قسم میداند؛ چراکه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در این اثر ازیکطرف به مخالفت با [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] میپردازد و از اتصال دین و حکمت دفاع میکند و از طرف دیگر برداشت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] (متوفی 339ق) و ابن سینا (متوفی 428ق) را از فلسفه [[ارسطو]] به باد انتقاد میگیرد و خودش به معرفی منظور واقعی ارسطو میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
از جمله نکات شایان توجه در کتاب تهافت التهافت این است که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] میگوید مسائلی را که به اصول ادیان مربوط میشود اساساً نباید مورد بحث و بررسی قرار داد. وقتی هر علمی یک عده اصول موضوعه را بیچونوچرا بپذیرد، صناعت عملی شریعت نیز حتماً باید چنین اصولی داشته باشد. از اینجاست که او در مسئله هفدهم، بررسی عقلانی معجزه را ناروا میشمارد. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، همانطور که سلیقه و عملکرد کلامی و فلسفی غزالی را نمیپسندد، سلیقه و عملکرد فقهی او در باب تکفیر فیلسوفان را نیز زشت میشمارد و پس از اشارهای مختصر به آشفتگی سخنان او در اینخصوص میگوید: تردیدی نیست که این مرد در شریعت نیز، مانند حکمت دچار خطا شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | از جمله نکات شایان توجه در کتاب تهافت التهافت این است که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] میگوید مسائلی را که به اصول ادیان مربوط میشود اساساً نباید مورد بحث و بررسی قرار داد. وقتی هر علمی یک عده اصول موضوعه را بیچونوچرا بپذیرد، صناعت عملی شریعت نیز حتماً باید چنین اصولی داشته باشد. از اینجاست که او در مسئله هفدهم، بررسی عقلانی معجزه را ناروا میشمارد. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، همانطور که سلیقه و عملکرد کلامی و فلسفی غزالی را نمیپسندد، سلیقه و عملکرد فقهی او در باب تکفیر فیلسوفان را نیز زشت میشمارد و پس از اشارهای مختصر به آشفتگی سخنان او در اینخصوص میگوید: تردیدی نیست که این مرد در شریعت نیز، مانند حکمت دچار خطا شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. |