۱۱۸٬۷۳۶
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنخ' به 'ابن خ') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در مقدمه تحقيقى ابتداى كتاب شرح حالى از مؤلف و شيوه تحقيق كتاب بيان شده است. | در مقدمه تحقيقى ابتداى كتاب شرح حالى از مؤلف و شيوه تحقيق كتاب بيان شده است. | ||
نویسنده در مقدمه اول به مسائل بيستگانهاى اشاره كرده است كه بر مطالعه عقلانى قدرت سياسى (مُلك) تاكيد دارد. ابنازرق در مسأله اول، به تبع حكما، انسان را مدنى بالطبع دانسته است و در موافقت با | نویسنده در مقدمه اول به مسائل بيستگانهاى اشاره كرده است كه بر مطالعه عقلانى قدرت سياسى (مُلك) تاكيد دارد. ابنازرق در مسأله اول، به تبع حكما، انسان را مدنى بالطبع دانسته است و در موافقت با ابن خلدون بيان مىكند كه اجتماع بشرى يعنى عمران جهان ضرورى است. در مسأله دوم، از عوارض اجتماعى، سياسى و اقتصادى پنجگانه ابن خلدون در تحليل جامعه بحث مىكند كه عبارتند از: جامعه بدوى؛ ثغلب كه بر مبناى عصبيت به سلطنت (مُلك) تبديل مىشود؛ جامعه شهرى (عمران حضرى)؛ معاش كه بنا به تعريف به گذران و تهيه رزق و كسب مربوط مىشود، و بالاخره كسب علوم. | ||
بيشتر مسائل مقدمه اول مربوط به مباحثى است كه | بيشتر مسائل مقدمه اول مربوط به مباحثى است كه ابن خلدون در تمايز ميان عمران بدوى و عمران حضرى و در خلقيات افراد آورده است. ابنازرق در اين مقدمه به تنظيم مطالب متشتت مقدمه ابن خلدون پرداخته است و شيوه بيان او بيشتر جنبه تعليمى دارد. | ||
وى در دومين مقدمه به تأسيس اصول مربوط به بحثى شرعى در باب قدرت سياسى پرداخته و آن را در بيست فاتحه بيان مىكند. در نخستين فاتحه، ضرورت وجود مرجعى را متذكر مىشود كه به تبع | وى در دومين مقدمه به تأسيس اصول مربوط به بحثى شرعى در باب قدرت سياسى پرداخته و آن را در بيست فاتحه بيان مىكند. در نخستين فاتحه، ضرورت وجود مرجعى را متذكر مىشود كه به تبع ابن خلدون آن را وازِع (بازدارنده، حاكم، شهريار) مىنامد. در فاتحه دوم، اين مسأله را طرح مىكند كه وازع مىتواند از قدرت خود سوء استفاده كند، اما اين تجاوز از حق در مقايسه با شرّى كه ممكن است در فقدان وازع ناشى شود، بسيار ناچيز است. در فاتحه چهارم، ابنازرق يادآور مىشود كه مطابق نظر اهل سنت وجود امام شرعاً ضرورى است و اجماع فقها نيز بر اين ضرورت جارى شده است. در فاتحه پنجم، نظريه ابن خلدون در تمايز ميان ملك و خلافت و اشكال سهگانه سياسات - يعنى خلافت، سلطنت طبيعى و سلطنت سياسى- را خلاصه مىكند و اظهار مىدارد كه فقط خلافت مىتواند سعادت دنيا و آخرت را تأمين نمايد. نویسنده همين طور در هر فاتحه مطلبى را بيان مىدارد تاب اينكه در فاتحه بيستم، صلاح و فساد سلطان را مايه صلاح و فساد رعيت مىداند. | ||
كتاب اول: | كتاب اول: |