۱۱۸٬۶۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''پیدایش و سیر تصوف''' نوشته رینولد الین نیکلسون (1868-1945م( خاورشناس و اسلامشناس انگلیسی، شارح و مترجم آثار عرفانی فارسی و اسلامی به زبان انگلیسی و مصحّح و مفسر بزرگ مثنوی معنوی است. این اثر چهار مقاله در باب تصوف اسلامی است. | '''پیدایش و سیر تصوف''' نوشته [[نیکلسون، رینولد الین|رینولد الین نیکلسون]] (1868-1945م (خاورشناس و اسلامشناس انگلیسی، شارح و مترجم آثار عرفانی فارسی و اسلامی به زبان انگلیسی و مصحّح و مفسر بزرگ مثنوی معنوی است. این اثر چهار مقاله در باب تصوف اسلامی است. | ||
نیکلسون در چهار گفتار به موضوعهای تاریخ تصوف، زهد اسلامی و صوفیانه، صوفیان و هدف تصوف اسلامی پرداخته است. ترجمۀ متن این اثر را محمدباقر معین از روی ترجمۀ عربی | [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]] در چهار گفتار به موضوعهای تاریخ تصوف، زهد اسلامی و صوفیانه، صوفیان و هدف تصوف اسلامی پرداخته است. ترجمۀ متن این اثر را [[معین، محمدباقر|محمدباقر معین]] از روی ترجمۀ عربی «[[عفیفی، ابوالعلاء|ابوالعلاء عفیفی]]»، تصوفشناس بزرگ عرب انجام داده است. [[عفیفی، ابوالعلاء|عفیفی]] شاگرد و همکار «[[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]]» بوده است. ترجمۀ حاشیهها، تعلیقهها و مرجعهای بحث را یکی از دوستان مترجم انجام داده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم فارسی، ص 8-7</ref> | ||
عفیفی در مقدمۀ این مقالهها به کارهای خاورشناسانی همچون | [[عفیفی، ابوالعلاء|عفیفی]] در مقدمۀ این مقالهها به کارهای خاورشناسانی همچون [[ثولاک]]، دُزی،[[ماسینیون، لویی|ماسینیون]]، [[گلدزیهر، ایگناس|گلدتسیهر]] و [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] در موضوع «تصوف اسلامی» اشاره کرده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم عربی، ص 12و14و15</ref>سپس، نگاه ویژهای به [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]] و کار او در این موضوع افکنده است؛ او پژوهش [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]] را در «مفهوم شخصیت در تصوف»، از باریکترین و دشوارترین و مهمترین مبحثهای پژوهشی وی میداند<ref>ر.ک: همان، ص 29</ref>[[عفیفی، ابوالعلاء|عفیفی]] به تحقیقهای [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]] در باره منصور حلاج، محمد غزالی و مولوی نیز اشارهای کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 35-33</ref> | ||
نیکلسون در گفتار نخست، نگرش تاریخی در بنیاد و سیر تصوف دارد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 41</ref>گفتار دوم در موضوع «زهد در اسلام» است که در پنج بخش تنظیم شده است: «مقدمه: تعالیم پیامبر، محمد (ص)»، «زهد در صدر اسلام و زهد صوفیانه»، «سیر زهد در قرون میانه: (نظام خلوتنشینی و زاویهها و رباطها...)، (شیوههای زهد)»، «زهد فلسفی» و «شیوههای صوفیه (دراویش)».<ref> ر.ک: همان، ص 102-101</ref> | [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]] در گفتار نخست، نگرش تاریخی در بنیاد و سیر تصوف دارد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 41</ref>گفتار دوم در موضوع «زهد در اسلام» است که در پنج بخش تنظیم شده است: «مقدمه: تعالیم پیامبر، محمد (ص)»، «زهد در صدر اسلام و زهد صوفیانه»، «سیر زهد در قرون میانه: (نظام خلوتنشینی و زاویهها و رباطها...)، (شیوههای زهد)»، «زهد فلسفی» و «شیوههای صوفیه (دراویش)».<ref> ر.ک: همان، ص 102-101</ref> | ||
گفتار سوم دربارۀ «متصوفان اسلامی» با مباحث «اشتقاق و معنی واژۀ صوفی»، «پیدایش و سیر نخستین تصوف»، «شریعت، طریقت و حقیقت»، «خدا، انسان و جهان» و «شعر صوفیانه» است.<ref>ر.ک: همان، ص 143و157و170و175</ref> | گفتار سوم دربارۀ «متصوفان اسلامی» با مباحث «اشتقاق و معنی واژۀ صوفی»، «پیدایش و سیر نخستین تصوف»، «شریعت، طریقت و حقیقت»، «خدا، انسان و جهان» و «شعر صوفیانه» است.<ref>ر.ک: همان، ص 143و157و170و175</ref> | ||
گفتار چهارم در باره «هدف تصوف اسلامی» است.<ref>ر.ک: همان، ص 195</ref> نیکلسون خواسته است پارهای از اصطلاحهایی (مانند فنا و بقا) را که صوفیان بر سبیل مجاز، برای دلالت بر حالت «اتصال به خدا» به کار میبرند، شرح دهد.<ref>ر.ک: همان، ص199- 198</ref>عفیفی (مترجم عربی) هشتاد سطر از این گفتار را ترجمه نکرده است؛ چراکه به گمان او، نیکلسون اصطلاحهایی را در برابر فنا و بقا به کار برده و توضیح داده است که زیادی بودهاند. <ref>ر.ک: همان، ص 212</ref> | گفتار چهارم در باره «هدف تصوف اسلامی» است.<ref>ر.ک: همان، ص 195</ref> [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]] خواسته است پارهای از اصطلاحهایی (مانند فنا و بقا) را که صوفیان بر سبیل مجاز، برای دلالت بر حالت «اتصال به خدا» به کار میبرند، شرح دهد.<ref>ر.ک: همان، ص199- 198</ref>عفیفی (مترجم عربی) هشتاد سطر از این گفتار را ترجمه نکرده است؛ چراکه به گمان او، [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسون]] اصطلاحهایی را در برابر فنا و بقا به کار برده و توضیح داده است که زیادی بودهاند. <ref>ر.ک: همان، ص 212</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |