۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ طوسى' به 'شيخ طوسى') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن طاووس' به 'ابن طاووس') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
جزء اول كتاب در علم حديث و درايه نوشته شده است؛ چراكه علم حديث از متممات علم رجال و مكمل آن است. اين جزء با بيان معنا، موضوع، غايت و تفاوت علم درايه و رجال آغاز شده است. اولين مطلبى كه در اين جزء آمده معناى درايه است. «مصباح المنير» درايه را «علم» معنا كرده است. نويسنده فرق بين اين دو را در اين مىداند كه درايه مسبوق به شك است برخلاف علم كه مسبوقيت به شك در آن شرط نيست؛ به همين دليل نمىگويند «الله درى»؛ چراكه مستلزم عروض شك بر خداوند متعال است، بلكه گفته مىشود «الله علم». شيخ بهائى نيز درايه را علمى دانسته كه از سند حديث و متن آن و كيفيت تحمل و آداب نقل آن بحث مىكند (ر.ك: تمهيد، ص11). | جزء اول كتاب در علم حديث و درايه نوشته شده است؛ چراكه علم حديث از متممات علم رجال و مكمل آن است. اين جزء با بيان معنا، موضوع، غايت و تفاوت علم درايه و رجال آغاز شده است. اولين مطلبى كه در اين جزء آمده معناى درايه است. «مصباح المنير» درايه را «علم» معنا كرده است. نويسنده فرق بين اين دو را در اين مىداند كه درايه مسبوق به شك است برخلاف علم كه مسبوقيت به شك در آن شرط نيست؛ به همين دليل نمىگويند «الله درى»؛ چراكه مستلزم عروض شك بر خداوند متعال است، بلكه گفته مىشود «الله علم». شيخ بهائى نيز درايه را علمى دانسته كه از سند حديث و متن آن و كيفيت تحمل و آداب نقل آن بحث مىكند (ر.ك: تمهيد، ص11). | ||
در فصل دوم از اين جزء، خبر به اعتبار روات به چهار قسم: صحيح، حسن، موثق و ضعيف تقسيم و اصول حديث ناميده شده است. اين تقسيمبندى نزد قدما به اين شكل صريح نبوده است و ابن طاووس اولين كسى بود كه آن را تفصيل داد و تبيين كرد. نويسنده سپس اشكال برخى از اخباريين كه اين تقسيم را بدعت و ضلالت دانستهاند، بىمعنا دانسته است؛ چراكه آنها قائل به صحت تمامى اخبار وارده در كتب اربعه هستند و ضعف اين كلام واضح است؛ زيرا علماى پيشين، احاديث صحيح را مىپذيرفتند و از احاديث ضعيف اعراض مىكردند (ر.ك: متن كتاب، ص35). | در فصل دوم از اين جزء، خبر به اعتبار روات به چهار قسم: صحيح، حسن، موثق و ضعيف تقسيم و اصول حديث ناميده شده است. اين تقسيمبندى نزد قدما به اين شكل صريح نبوده است و [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] اولين كسى بود كه آن را تفصيل داد و تبيين كرد. نويسنده سپس اشكال برخى از اخباريين كه اين تقسيم را بدعت و ضلالت دانستهاند، بىمعنا دانسته است؛ چراكه آنها قائل به صحت تمامى اخبار وارده در كتب اربعه هستند و ضعف اين كلام واضح است؛ زيرا علماى پيشين، احاديث صحيح را مىپذيرفتند و از احاديث ضعيف اعراض مىكردند (ر.ك: متن كتاب، ص35). | ||
«تحمل حديث» از جمله عناوين علم درايه است. معناى اين اصطلاح اين است كه راوى، حديث را از ديگرى - كه در اصطلاح به او شيخ مىگويند - به يكى از طرق معتبر در تحمل حديث فرامىگيرد. راوى در تحمل حديث بايد اهليت داشته باشد؛ بدين معنا كه راوى بايد عقل و قوه تميز داشته باشد و تحمل حديث از مجنون و صبى صحيح نيست، اما اسلام و بلوغ شرط نيست (ر.ك: همان، ص111). | «تحمل حديث» از جمله عناوين علم درايه است. معناى اين اصطلاح اين است كه راوى، حديث را از ديگرى - كه در اصطلاح به او شيخ مىگويند - به يكى از طرق معتبر در تحمل حديث فرامىگيرد. راوى در تحمل حديث بايد اهليت داشته باشد؛ بدين معنا كه راوى بايد عقل و قوه تميز داشته باشد و تحمل حديث از مجنون و صبى صحيح نيست، اما اسلام و بلوغ شرط نيست (ر.ك: همان، ص111). |
ویرایش