پرش به محتوا

منتهی المقال في الدراية و الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ طوسى' به 'شيخ طوسى'
جز (جایگزینی متن - 'شيخ صدوق' به 'شيخ صدوق')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ طوسى' به 'شيخ طوسى')
خط ۵۷: خط ۵۷:
«تحمل حديث» از جمله عناوين علم درايه است. معناى اين اصطلاح اين است كه راوى، حديث را از ديگرى - كه در اصطلاح به او شيخ مى‌گويند - به يكى از طرق معتبر در تحمل حديث فرامى‌گيرد. راوى در تحمل حديث بايد اهليت داشته باشد؛ بدين معنا كه راوى بايد عقل و قوه تميز داشته باشد و تحمل حديث از مجنون و صبى صحيح نيست، اما اسلام و بلوغ شرط نيست (ر.ك: همان، ص111).
«تحمل حديث» از جمله عناوين علم درايه است. معناى اين اصطلاح اين است كه راوى، حديث را از ديگرى - كه در اصطلاح به او شيخ مى‌گويند - به يكى از طرق معتبر در تحمل حديث فرامى‌گيرد. راوى در تحمل حديث بايد اهليت داشته باشد؛ بدين معنا كه راوى بايد عقل و قوه تميز داشته باشد و تحمل حديث از مجنون و صبى صحيح نيست، اما اسلام و بلوغ شرط نيست (ر.ك: همان، ص111).


آخرين مبحث از فصل پنجم به بيان اصطلاحات علم درايه اختصاص دارد. صحابى، تابعى، مخضرم، مولى، مسند، معجم، اصل و مشيخه از جمله اين اصطلاحات هستند. نويسنده، مباحث حديث و درايه را با اين عبارت درباره اصطلاح مشيخه به پايان مى‌برد: «مشيخه بر عده‌اى از شيوخ صاحب كتاب كه احاديث از آنها روايت مى‌شود اطلاق مى‌شود؛ مانند مشيخه شيخ و كسانى كه شيخ طوسى از آنها روايت مى‌كند و نام آنها را در خاتمه كتاب‌هاى تهذيب و استبصار و الفهرست ذكر مى‌كند» (همان، ص130).
آخرين مبحث از فصل پنجم به بيان اصطلاحات علم درايه اختصاص دارد. صحابى، تابعى، مخضرم، مولى، مسند، معجم، اصل و مشيخه از جمله اين اصطلاحات هستند. نويسنده، مباحث حديث و درايه را با اين عبارت درباره اصطلاح مشيخه به پايان مى‌برد: «مشيخه بر عده‌اى از شيوخ صاحب كتاب كه احاديث از آنها روايت مى‌شود اطلاق مى‌شود؛ مانند مشيخه شيخ و كسانى كه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از آنها روايت مى‌كند و نام آنها را در خاتمه كتاب‌هاى تهذيب و استبصار و الفهرست ذكر مى‌كند» (همان، ص130).


جزء دوم نيز به شيوه رايج علوم با تعريف علم رجال و بيان موضوع و غايت آن آغاز شده است. پس از آن نويسنده به ديدگاه گروهى كه رجوع به اين علم را جايز نمى‌دانند اشاره كرده است. اين عده چنين استدلال مى‌كنند كه علم رجال مشتمل بر جرح و ذمّ است، پس اگر راست باشد غيبت محرم است و اگر اشتباه باشد بهتان است؛ چه برسد به اينكه كشف ستر، هتك حرمت و اشاعه فحشا در آن باشد كه از اكبر كبائر است (ر.ك: همان، ص139).
جزء دوم نيز به شيوه رايج علوم با تعريف علم رجال و بيان موضوع و غايت آن آغاز شده است. پس از آن نويسنده به ديدگاه گروهى كه رجوع به اين علم را جايز نمى‌دانند اشاره كرده است. اين عده چنين استدلال مى‌كنند كه علم رجال مشتمل بر جرح و ذمّ است، پس اگر راست باشد غيبت محرم است و اگر اشتباه باشد بهتان است؛ چه برسد به اينكه كشف ستر، هتك حرمت و اشاعه فحشا در آن باشد كه از اكبر كبائر است (ر.ك: همان، ص139).
خط ۶۹: خط ۶۹:
سومين فصل از كتاب به بررسى برخى منابع و تعدادى از روات اختصاص يافته است. بررسى «جعفريات»، «تحف العقول»، «مكارم الأخلاق» و «جامع» بزنطى از جمله منابع و معلى بن خنيس، سهل بن زياد، محمد برقى و ابوبصير از جمله روات مطرح‌شده در اين فصل هستند؛ به‌عنوان مثال ابوبصير، مردد بين چهار شخصيت است كه برخى از آنها ثقه هستند (ر.ك: همان، ص248).
سومين فصل از كتاب به بررسى برخى منابع و تعدادى از روات اختصاص يافته است. بررسى «جعفريات»، «تحف العقول»، «مكارم الأخلاق» و «جامع» بزنطى از جمله منابع و معلى بن خنيس، سهل بن زياد، محمد برقى و ابوبصير از جمله روات مطرح‌شده در اين فصل هستند؛ به‌عنوان مثال ابوبصير، مردد بين چهار شخصيت است كه برخى از آنها ثقه هستند (ر.ك: همان، ص248).


در آخرين فصل كتاب به مبحث مشيخه پرداخته شده است. محدّثان بزرگ در جمع‌آورى احاديث، مسلك‌ها و روش‌هاى متفاوتى داشته‌اند؛ براى نمونه روش مرحوم كلينى در «كافى» با روش [[شيخ صدوق]] در «من‌لايحضره‌الفقيه» متفاوت است. نويسنده در ابتدا به اين نكته اشاره مى‌كند كه اختلاف كلينى با ديگر محدثان در اين است كه اسانيد را حذف نكرده و در ابتداى هر حديثى، سند آن را به‌طور كامل بيان كرده است؛ اما روش و منهج [[شيخ صدوق]] در «من‌لايحضره‌الفقيه» و روش شيخ طوسى در دو كتاب «تهذيب الأحكام» و «الاستبصار» اين‌گونه نيست. [[شيخ صدوق]] در كتاب خود روايات را بدون سند ذكر كرده است. شيخ طوسى نيز در دو كتاب تهذيب و استبصار خود تقريباً اين‌گونه عمل كرده است (ر.ك: همان، ص260-259).
در آخرين فصل كتاب به مبحث مشيخه پرداخته شده است. محدّثان بزرگ در جمع‌آورى احاديث، مسلك‌ها و روش‌هاى متفاوتى داشته‌اند؛ براى نمونه روش مرحوم كلينى در «كافى» با روش [[شيخ صدوق]] در «من‌لايحضره‌الفقيه» متفاوت است. نويسنده در ابتدا به اين نكته اشاره مى‌كند كه اختلاف كلينى با ديگر محدثان در اين است كه اسانيد را حذف نكرده و در ابتداى هر حديثى، سند آن را به‌طور كامل بيان كرده است؛ اما روش و منهج [[شيخ صدوق]] در «من‌لايحضره‌الفقيه» و روش [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در دو كتاب «تهذيب الأحكام» و «الاستبصار» اين‌گونه نيست. [[شيخ صدوق]] در كتاب خود روايات را بدون سند ذكر كرده است. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] نيز در دو كتاب تهذيب و استبصار خود تقريباً اين‌گونه عمل كرده است (ر.ك: همان، ص260-259).


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش