۱۴۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''اتجاهات الفکر التربوى'''، به قلم [[سعيد اسماعيل على]] نوشته شده است . از آنجا که مهمترين | '''اتجاهات الفکر التربوى'''، به قلم [[سعيد اسماعيل على]] نوشته شده است . از آنجا که مهمترين جريانها و نحلهها در تاريخ انديشه تربيتى اسلام از آن فقيهان، کلاميان، فيلسوفان، صوفيان و دانشمندان علوم طبيعى و انسانى بوده است. در اين اثر، نخست برخى ويژگي هاى گوهرين انديشۀ تربيتى اسلام شرح مىشود آنگاه از رويکرد هاى گروههای پنجگانۀ ياد شده سخن مىرود. | ||
فصل اول. ويژگي هاى اصلى انديشه تربيتى در اسلام: در اين فصل به شمارى از | فصل اول. ويژگي هاى اصلى انديشه تربيتى در اسلام: در اين فصل به شمارى از ويژگیهاى تربيت اسلامى و آبشخور قرآنى و نبوى آنها اشاره مىکند. از اين رهگذر، نخست به آموزشپذيرى انسان مىپردازد و با اشاره به پاره اى ديدگاه هاى مخالف آموزشپذيرى آدمى-مانند نحله شکاکان يونان-از وجود دليلهايى بر امکان تغيير رفتار، عادت، مهارت و رويکردها در قرآن، سنت و فرهنگ اسلامى ياد مىکند. از تشويق به آموزش در اسلام مىگويد و مىافزايد که در اسلام آموزش ويژۀ کودکى نيست، بل پديد هاى مادام العمر است. به تأثير تشويق به آموزش در گسترش دانش و فرهنگ در اسلام مىپردازد و نمودهايى از آن را مىآورد. | ||
سپس از هدف هاى تربيتى مىگويد و پرستندگى را هدف عام تربيت اسلامى مىخواند که بسيارى از هدف هاى جزوى از آن ريشه مىگيرد. به مفهوم عبادت در اسلام اشاره مىکند از تزکيه نفس و اخلاق مطلوب ياد مىکند و به رويکرد فردى و اجتماعى اخلاق اسلامى مىپردازد. آنگاه به ابزار و منابع آموزش روى مىکند و يادآور مىشود که آدمى چون زاده شود ذهنش به صفحۀ سفيد و نانوشته مىماند و از هر معرفتى تهى است؛ اما استعدادهايى دارد که از راه حواس و يارى عقل مىتوان آنها را بار آورد. خداوند در قرآن به تلويح چشم و گوش و دل را ابزار شناخت و آموختن خوانده است اين ابزار معارف را از طبيعت برمىگيرند و عقل آنها را مىپرورد؛ بنابراين طبيعت منبع آموختن ماست و هر چه آموختنى است سرانجام به طبيعت بازمىگردد. پس از اين به زمينهها و موضوعات آموزش در اسلام مىرسد و از پار هاى موضوعات چون: نفس انسان، حيوان، گياه، آسمان، زمين، کشت و زرع، جغرافى، اخلاق و مقايسه اديان ياد مىکند. ويژگى ديگرى که از آن ياد مىکند روش هاى تربيتى است در شرح اين ويژگى، از پيوند هدف و محتوى با روش مىگويد و روش گفتگو، قدوۀ حسنه، تربيت از راه عمل، داستان، مثال و تشبيه، پاداش و تنبيه را توضيح مىدهد و از آداب و اصول آموزگارى و فراگيرى مىگويد. فراز فرجامين اين فصل دربارۀ شغل معلمى است که در توضيح آن نخست به سه واژۀ تعليم، تربيت و تأديب مىپردازد و آنها را با هم مىسنجد و به کار رفت قرآنى آنها اشاره مىکند و از توجه مسلمانان به آموزش از راه آموزگار(در مقابل خودآموزى يا آموزش از راه کتاب)و ارزش و اهميت تعليم و معلمى مىگويد. | سپس از هدف هاى تربيتى مىگويد و پرستندگى را هدف عام تربيت اسلامى مىخواند که بسيارى از هدف هاى جزوى از آن ريشه مىگيرد. به مفهوم عبادت در اسلام اشاره مىکند از تزکيه نفس و اخلاق مطلوب ياد مىکند و به رويکرد فردى و اجتماعى اخلاق اسلامى مىپردازد. آنگاه به ابزار و منابع آموزش روى مىکند و يادآور مىشود که آدمى چون زاده شود ذهنش به صفحۀ سفيد و نانوشته مىماند و از هر معرفتى تهى است؛ اما استعدادهايى دارد که از راه حواس و يارى عقل مىتوان آنها را بار آورد. خداوند در قرآن به تلويح چشم و گوش و دل را ابزار شناخت و آموختن خوانده است اين ابزار معارف را از طبيعت برمىگيرند و عقل آنها را مىپرورد؛ بنابراين طبيعت منبع آموختن ماست و هر چه آموختنى است سرانجام به طبيعت بازمىگردد. پس از اين به زمينهها و موضوعات آموزش در اسلام مىرسد و از پار هاى موضوعات چون: نفس انسان، حيوان، گياه، آسمان، زمين، کشت و زرع، جغرافى، اخلاق و مقايسه اديان ياد مىکند. ويژگى ديگرى که از آن ياد مىکند روش هاى تربيتى است در شرح اين ويژگى، از پيوند هدف و محتوى با روش مىگويد و روش گفتگو، قدوۀ حسنه، تربيت از راه عمل، داستان، مثال و تشبيه، پاداش و تنبيه را توضيح مىدهد و از آداب و اصول آموزگارى و فراگيرى مىگويد. فراز فرجامين اين فصل دربارۀ شغل معلمى است که در توضيح آن نخست به سه واژۀ تعليم، تربيت و تأديب مىپردازد و آنها را با هم مىسنجد و به کار رفت قرآنى آنها اشاره مىکند و از توجه مسلمانان به آموزش از راه آموزگار(در مقابل خودآموزى يا آموزش از راه کتاب)و ارزش و اهميت تعليم و معلمى مىگويد. |
ویرایش