پرش به محتوا

اتجاهات الفکر التربوى: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR19776J1.jpg | عنوان = اتجاهات الفکر التربوى | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = سعيد اسماعيل على (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = ‏‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏الف‎‏2 / 905 ‏LC‎‏ | موضوع = اسلام و آموزش و پرورش |ناشر |...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
'''اتجاهات الفکر التربوى'''، به قلم [[سعيد اسماعيل على]] نوشته شده است . از آن‌جا که مهمترين جريا‌نها و نحله‌ها در تاريخ انديشه تربيتى اسلام از آن فقيهان‌‌‌، کلاميان‌‌‌، فيلسوفان‌‌‌، صوفيان و دانشمندان علوم طبيعى و انسانى بوده است‌‌‌. در اين اثر‌‌‌، نخست برخى ويژگي هاى گوهرين انديشۀ تربيتى اسلام شرح مى‌شود آنگاه از رويکرد هاى گروه‌های پنجگانۀ ياد شده سخن مى‌رود‌‌‌.  
'''اتجاهات الفکر التربوى'''، به قلم [[سعيد اسماعيل على]] نوشته شده است . از آن‌جا که مهمترين جريا‌نها و نحله‌ها در تاريخ انديشه تربيتى اسلام از آن فقيهان‌‌‌، کلاميان‌‌‌، فيلسوفان‌‌‌، صوفيان و دانشمندان علوم طبيعى و انسانى بوده است‌‌‌. در اين اثر‌‌‌، نخست برخى ويژگي هاى گوهرين انديشۀ تربيتى اسلام شرح مى‌شود آنگاه از رويکرد هاى گروه‌های پنجگانۀ ياد شده سخن مى‌رود‌‌‌.  


فصل اول‌‌‌. ويژگي هاى اصلى انديشه تربيتى در اسلام: در اين فصل به شمارى از ويژگي هاى تربيت اسلامى و آبشخور قرآنى و نبوى آنها اشاره مى‌کند‌‌‌. از اين رهگذر‌‌‌، نخست به آموزش‌پذيرى انسان مى‌پردازد و با اشاره به پار هاى ديدگاه هاى مخالف آموزش‌پذيرى آدمى-مانند نحله شکاکان يونان-از وجود دليلهايى بر امکان تغيير رفتار‌‌‌، عادت‌‌‌، مهارت و رويکردها در قرآن‌‌‌، سنت و فرهنگ اسلامى ياد مى‌کند‌‌‌. از تشويق به آموزش در اسلام مى‌گويد و مى‌افزايد که در اسلام آموزش ويژۀ کودکى نيست‌‌‌، بل پديد هاى مادام العمر است‌‌‌. به تأثير تشويق به آموزش در گسترش دانش و فرهنگ در اسلام مى‌پردازد و نمودهايى از آن را مى‌آورد‌‌‌.  
فصل اول‌‌‌. ويژگي هاى اصلى انديشه تربيتى در اسلام: در اين فصل به شمارى از ويژگي هاى تربيت اسلامى و آبشخور قرآنى و نبوى آنها اشاره مى‌کند‌‌‌. از اين رهگذر‌‌‌، نخست به آموزش‌پذيرى انسان مى‌پردازد و با اشاره به پاره اى ديدگاه هاى مخالف آموزش‌پذيرى آدمى-مانند نحله شکاکان يونان-از وجود دليلهايى بر امکان تغيير رفتار‌‌‌، عادت‌‌‌، مهارت و رويکردها در قرآن‌‌‌، سنت و فرهنگ اسلامى ياد مى‌کند‌‌‌. از تشويق به آموزش در اسلام مى‌گويد و مى‌افزايد که در اسلام آموزش ويژۀ کودکى نيست‌‌‌، بل پديد هاى مادام العمر است‌‌‌. به تأثير تشويق به آموزش در گسترش دانش و فرهنگ در اسلام مى‌پردازد و نمودهايى از آن را مى‌آورد‌‌‌.  


سپس از هدف هاى تربيتى مى‌گويد و پرستندگى را هدف عام تربيت اسلامى مى‌خواند که بسيارى از هدف هاى جزوى از آن ريشه مى‌گيرد‌‌‌. به مفهوم عبادت در اسلام اشاره مى‌کند از تزکيه نفس و اخلاق مطلوب ياد مى‌کند و به رويکرد فردى و اجتماعى اخلاق اسلامى مى‌پردازد‌‌‌. آنگاه به ابزار و منابع آموزش روى مى‌کند و يادآور مى‌شود که آدمى چون زاده شود ذهنش به صفحۀ سفيد و نانوشته مى‌ماند و از هر معرفتى تهى است‌‌‌؛ اما استعدادهايى دارد که از راه حواس و يارى عقل مى‌توان آنها را بار آورد‌‌‌. خداوند در قرآن به تلويح چشم و گوش و دل را ابزار شناخت و آموختن خوانده است اين ابزار معارف را از طبيعت برمى‌گيرند و عقل آنها را مى‌پرورد‌‌‌؛ بنابراين طبيعت منبع آموختن ماست و هر چه آموختنى است سرانجام به طبيعت بازمى‌گردد‌‌‌. پس از اين به زمينه‌ها و موضوعات آموزش در اسلام مى‌رسد و از پار هاى موضوعات چون: نفس انسان‌‌‌، حيوان‌‌‌، گياه‌‌‌، آسمان‌‌‌، زمين‌‌‌، کشت و زرع‌‌‌، جغرافى‌‌‌، اخلاق و مقايسه اديان ياد مى‌کند‌‌‌. ويژگى ديگرى که از آن ياد مى‌کند روش هاى تربيتى است در شرح اين ويژگى‌‌‌، از پيوند هدف و محتوى با روش مى‌گويد و روش گفتگو‌‌‌، قدوۀ حسنه‌‌‌، تربيت از راه عمل‌‌‌، داستان‌‌‌، مثال و تشبيه‌‌‌، پاداش و تنبيه را توضيح مى‌دهد و از آداب و اصول آموزگارى و فراگيرى مى‌گويد‌‌‌. فراز فرجامين اين فصل دربارۀ شغل معلمى است که در توضيح آن نخست به سه واژۀ تعليم‌‌‌، تربيت و تأديب مى‌پردازد و آنها را با هم مى‌سنجد و به کار رفت قرآنى آنها اشاره مى‌کند و از توجه مسلمانان به آموزش از راه آموزگار(در مقابل خودآموزى يا آموزش از راه کتاب)و ارزش و اهميت تعليم و معلمى مى‌گويد‌‌‌.  
سپس از هدف هاى تربيتى مى‌گويد و پرستندگى را هدف عام تربيت اسلامى مى‌خواند که بسيارى از هدف هاى جزوى از آن ريشه مى‌گيرد‌‌‌. به مفهوم عبادت در اسلام اشاره مى‌کند از تزکيه نفس و اخلاق مطلوب ياد مى‌کند و به رويکرد فردى و اجتماعى اخلاق اسلامى مى‌پردازد‌‌‌. آنگاه به ابزار و منابع آموزش روى مى‌کند و يادآور مى‌شود که آدمى چون زاده شود ذهنش به صفحۀ سفيد و نانوشته مى‌ماند و از هر معرفتى تهى است‌‌‌؛ اما استعدادهايى دارد که از راه حواس و يارى عقل مى‌توان آنها را بار آورد‌‌‌. خداوند در قرآن به تلويح چشم و گوش و دل را ابزار شناخت و آموختن خوانده است اين ابزار معارف را از طبيعت برمى‌گيرند و عقل آنها را مى‌پرورد‌‌‌؛ بنابراين طبيعت منبع آموختن ماست و هر چه آموختنى است سرانجام به طبيعت بازمى‌گردد‌‌‌. پس از اين به زمينه‌ها و موضوعات آموزش در اسلام مى‌رسد و از پار هاى موضوعات چون: نفس انسان‌‌‌، حيوان‌‌‌، گياه‌‌‌، آسمان‌‌‌، زمين‌‌‌، کشت و زرع‌‌‌، جغرافى‌‌‌، اخلاق و مقايسه اديان ياد مى‌کند‌‌‌. ويژگى ديگرى که از آن ياد مى‌کند روش هاى تربيتى است در شرح اين ويژگى‌‌‌، از پيوند هدف و محتوى با روش مى‌گويد و روش گفتگو‌‌‌، قدوۀ حسنه‌‌‌، تربيت از راه عمل‌‌‌، داستان‌‌‌، مثال و تشبيه‌‌‌، پاداش و تنبيه را توضيح مى‌دهد و از آداب و اصول آموزگارى و فراگيرى مى‌گويد‌‌‌. فراز فرجامين اين فصل دربارۀ شغل معلمى است که در توضيح آن نخست به سه واژۀ تعليم‌‌‌، تربيت و تأديب مى‌پردازد و آنها را با هم مى‌سنجد و به کار رفت قرآنى آنها اشاره مى‌کند و از توجه مسلمانان به آموزش از راه آموزگار(در مقابل خودآموزى يا آموزش از راه کتاب)و ارزش و اهميت تعليم و معلمى مى‌گويد‌‌‌.  
۱۴۳

ویرایش