۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فی ادلة النحو''' تألیف عفاف حسانین (معاصر)، در بررسی ادله نحو و اقسام آن و قائلین به حجیت هر یک است. مباحث کتاب به زبانی روان با استنادات و شواهد متعدد مطرح شده است. | '''فی ادلة النحو''' تألیف [[حسانین، عفاف|عفاف حسانین]] (معاصر)، در بررسی ادله نحو و اقسام آن و قائلین به حجیت هر یک است. مباحث کتاب به زبانی روان با استنادات و شواهد متعدد مطرح شده است. | ||
نویسنده در مقدمه از اهمیت ادله نحو و مبتنی بودن موضوعات، قواعد و اصول نحو بر ادله آن سخن گفته است. بدینجهت تصمیم به بررسی کامل و فراگیری از این شاخه از علم نحو میگیرد بهگونهای که مطلب جدیدی به این شاخه از دانش اضافه کند.<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref> | نویسنده در مقدمه از اهمیت ادله نحو و مبتنی بودن موضوعات، قواعد و اصول نحو بر ادله آن سخن گفته است. بدینجهت تصمیم به بررسی کامل و فراگیری از این شاخه از علم نحو میگیرد بهگونهای که مطلب جدیدی به این شاخه از دانش اضافه کند.<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref> | ||
در نگارش این کتاب علاوه بر استفاده از کتب شواهد چون «شواهد المغنی» سیوطی و | در نگارش این کتاب علاوه بر استفاده از کتب شواهد چون «شواهد المغنی» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] و «[[خزانة الأدب و لب لباب لسان العرب|خزانة الادب]]» [[بغدادی، عبدالقادر بن عمر|بغدادی]]، از کتب قراءات مانند «القراءات العشر» [[جزری، محمد بن ابراهیم|ابن جزری]] و «[[الإتقان في علوم القرآن|الاتقان فی علوم القرآن]]» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] و کتب حدیث چون «[[مقدمة ابن الصلاح (ابهام زدایی)|مقدمة ابن الصلاح]]» و نیز از مطالعات جدید چون «[[المدارس النحوية|المدارس النحویة]]» [[ضیف، شوقی|شوقی ضیف]] و آثار فراوان دیگری بهره است.<ref>ر.ک: همان، ص8</ref> | ||
مباحث کتاب مشتمل بر مقدمه و چهار بخش (قسم) است. در مقدمه، اقسام ادله نحو ذکر شده است. ابن جنی در فصولی از کتاب الخصائص از ادله نحو بحث کرده که از دیدگاه او عبارت از نقل و اجماع و قیاس است. اما ابن انباری استصحاب حال را به ادله نحو افزوده و اجماع را حذف کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> | مباحث کتاب مشتمل بر مقدمه و چهار بخش (قسم) است. در مقدمه، اقسام ادله نحو ذکر شده است. ابن جنی در فصولی از کتاب الخصائص از ادله نحو بحث کرده که از دیدگاه او عبارت از نقل و اجماع و قیاس است. اما ابن انباری استصحاب حال را به ادله نحو افزوده و اجماع را حذف کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> | ||
در بخش اول، نقل به عنوان اولین دلیل نحوی که اعتبار آن مورد اجماع نحویون مطرح شده است. نقل از دیدگاه ابن انباری عبارت از کلام عربی فصیحی است که به نقل صحیح از قلت خارج و به کثرت رسیده است. بنابراین موارد شاذ از کلام غیر عرب از مولدین و... و نیز کلام شاذ عرب خارج میشود. کلام عربی فصیح در اعلی مراتبش عبارت از قرآن کریم و حدیث شریف و پس از آن شعر و نثر عرب است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref> | در بخش اول، نقل به عنوان اولین دلیل نحوی که اعتبار آن مورد اجماع نحویون مطرح شده است. نقل از دیدگاه [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انباری]] عبارت از کلام عربی فصیحی است که به نقل صحیح از قلت خارج و به کثرت رسیده است. بنابراین موارد شاذ از کلام غیر عرب از مولدین و... و نیز کلام شاذ عرب خارج میشود. کلام عربی فصیح در اعلی مراتبش عبارت از قرآن کریم و حدیث شریف و پس از آن شعر و نثر عرب است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref> | ||
در بخش دوم، قیاس در لغت، تقدیر و در اصطلاح، تقدیر فرع به حکم اصل معنا شده است. ابن انباری به اعتبار قیاس به عنوان دلیلی از ادله نحو و طریقی از طرق آن بسنده نکرده بلکه از آن فراتر رفته و میگوید: «نحو همان قیاس است».<ref>ر.ک: همان، ص144-143</ref> | در بخش دوم، قیاس در لغت، تقدیر و در اصطلاح، تقدیر فرع به حکم اصل معنا شده است. ابن انباری به اعتبار قیاس به عنوان دلیلی از ادله نحو و طریقی از طرق آن بسنده نکرده بلکه از آن فراتر رفته و میگوید: «نحو همان قیاس است».<ref>ر.ک: همان، ص144-143</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در بخش سوم چنین آمده که منظور از اجماع، اجماع اهل بلدین بصره و کوفه است.<ref>ر.ک: همان، ص213</ref> نویسنده پس از بحث و بررسی دلیل اجماع چنین مینویسد: از آنچه درباره اجماع نقل کردیم ملاحظه میکنیم که میتوان گفت که اجماع دلیل مستقلی نیست که در کنار نقل و قیاس بیاید؛ مؤید این سخن آن است که ابن انباری آن را تحت دلیل قیاس آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص226</ref> | در بخش سوم چنین آمده که منظور از اجماع، اجماع اهل بلدین بصره و کوفه است.<ref>ر.ک: همان، ص213</ref> نویسنده پس از بحث و بررسی دلیل اجماع چنین مینویسد: از آنچه درباره اجماع نقل کردیم ملاحظه میکنیم که میتوان گفت که اجماع دلیل مستقلی نیست که در کنار نقل و قیاس بیاید؛ مؤید این سخن آن است که ابن انباری آن را تحت دلیل قیاس آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص226</ref> | ||
استصحاب حال آخرین دلیلی است که تنها ابن انباری آن را معتبر دانسته و چنین تعریف کرده که ابقاء حال لفظ به همان حالی که در اصل مستحق آن بوده است؛ البته در صورتی که دلیلی بر نقل از اصل نداشته باشیم.<ref>ر.ک: همان، ص229</ref> | استصحاب حال آخرین دلیلی است که تنها [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انباری]] آن را معتبر دانسته و چنین تعریف کرده که ابقاء حال لفظ به همان حالی که در اصل مستحق آن بوده است؛ البته در صورتی که دلیلی بر نقل از اصل نداشته باشیم.<ref>ر.ک: همان، ص229</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |