۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى') |
جز (جایگزینی متن - 'تاريخ بغداد' به 'تاريخ بغداد') |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
شهرت و محبوبيت سلمى و آثار او،كه تقريبا از زمان حيات او آغاز گرديد،بيشتر به واسطۀ شاگردان او بوده است كه سخنان استاد و اخبارى را كه از وى شنيده بودند در كتابهاى خود نقل كردهاند.معروفترين شاگرد او ابو القاسم قشيرى(متوفى 465)است كه سخنان فراوانى از قول استاد خود در رسالۀ قشيريه نقل كرده است. | شهرت و محبوبيت سلمى و آثار او،كه تقريبا از زمان حيات او آغاز گرديد،بيشتر به واسطۀ شاگردان او بوده است كه سخنان استاد و اخبارى را كه از وى شنيده بودند در كتابهاى خود نقل كردهاند.معروفترين شاگرد او ابو القاسم قشيرى(متوفى 465)است كه سخنان فراوانى از قول استاد خود در رسالۀ قشيريه نقل كرده است. | ||
ابو نعيم اصفهانى(متوفى 430)نيز،كه سفرى به نيشابور كرده و به ملاقات با سلمى نايل شده بود،به اهميت مقام سلمى به عنوان مورخ و راوى بزرگ صوفيه اشاره كرده است. [[خطيب بغدادى]](متوفى 463)نيز اخبار فراوانى از قول سلمى در تاريخ بغداد نقل كرده است. | ابو نعيم اصفهانى(متوفى 430)نيز،كه سفرى به نيشابور كرده و به ملاقات با سلمى نايل شده بود،به اهميت مقام سلمى به عنوان مورخ و راوى بزرگ صوفيه اشاره كرده است. [[خطيب بغدادى]](متوفى 463)نيز اخبار فراوانى از قول سلمى در [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] نقل كرده است. | ||
==جايگاه علمى== | ==جايگاه علمى== | ||
سلمى بيش از هر چيز مورخ و گرد آورندۀ سخنان مشايخ پيشين و اخبار ايشان است،و از قديم نيز نويسندگان از او به همين عنوان ياد كردهاند،چنانكه مثلا [[خطيب بغدادى]] در تاريخ بغداد مىنويسد:«و كان ذا عناية باخبار الصوفيه»،و ابو المظفر اسفراينى(متوفى 471)در التبصير فى الدين او را يكى از مشايخ صوفيه و جمع آورندۀ اشارات و احاديث مشايخ معرفى كرده است.هجويرى نيز در كشف المحجوب او را«نقال طريقت و كلام مشايخ»ناميده است.نويسندۀ تاريخ نيشابور(منتخب كتاب السياق)نيز با اين عبارت از او ياد كرده است:«شيخ الطريقة فى وقته،الموفق فى جمع علوم الحقايق و معرفة طريق التصوف،و صاحب التصانيف المشهورة فى علوم القوم»،و سپس افزوده است كه«جمع من الكتب ما لم يسبق الى ترتيبه فى غيره حتى بلغ فهرست تصانيفة المأة او اكثر». | سلمى بيش از هر چيز مورخ و گرد آورندۀ سخنان مشايخ پيشين و اخبار ايشان است،و از قديم نيز نويسندگان از او به همين عنوان ياد كردهاند،چنانكه مثلا [[خطيب بغدادى]] در [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] مىنويسد:«و كان ذا عناية باخبار الصوفيه»،و ابو المظفر اسفراينى(متوفى 471)در التبصير فى الدين او را يكى از مشايخ صوفيه و جمع آورندۀ اشارات و احاديث مشايخ معرفى كرده است.هجويرى نيز در كشف المحجوب او را«نقال طريقت و كلام مشايخ»ناميده است.نويسندۀ تاريخ نيشابور(منتخب كتاب السياق)نيز با اين عبارت از او ياد كرده است:«شيخ الطريقة فى وقته،الموفق فى جمع علوم الحقايق و معرفة طريق التصوف،و صاحب التصانيف المشهورة فى علوم القوم»،و سپس افزوده است كه«جمع من الكتب ما لم يسبق الى ترتيبه فى غيره حتى بلغ فهرست تصانيفة المأة او اكثر». | ||
حاكم نيشابورى گفت:اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد،پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد. | حاكم نيشابورى گفت:اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد،پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد. | ||
| خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
اما از اهل ظاهر كه بگذريم، بسيارى از عالمان دين و بويژه عارفان و صوفيان،آن را پسنديده،و براى مطالب آن محمل تراشيدهاند.مثلا سبكى گفته است«ابو عبد الرحمن به ذكر تأويلات صوفيّه بسنده كرده.و قرآن حامل وجوه بسيار است،و سلمى راوى بوده،و نقل كنندۀ كفر،كافر نباشد». و نيز بر خلاف اين مخالفتها،اين تفسير در زمان خود مؤلّف از اقبال بزرگان و مردم برخوردار بوده،چنانكه ابو حامد اسفراينى آن را استماع كرده است.و امير نصر بن سبكتگين آن را پسنديده،و ابو نعيم اصفهانى و ابو عبد اللّه حاكم(وفات،405 ه.ق.)هر دو سلمى را بسيار ستودهاند،و حتّى حاكم گفته است«اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد، پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد.» | اما از اهل ظاهر كه بگذريم، بسيارى از عالمان دين و بويژه عارفان و صوفيان،آن را پسنديده،و براى مطالب آن محمل تراشيدهاند.مثلا سبكى گفته است«ابو عبد الرحمن به ذكر تأويلات صوفيّه بسنده كرده.و قرآن حامل وجوه بسيار است،و سلمى راوى بوده،و نقل كنندۀ كفر،كافر نباشد». و نيز بر خلاف اين مخالفتها،اين تفسير در زمان خود مؤلّف از اقبال بزرگان و مردم برخوردار بوده،چنانكه ابو حامد اسفراينى آن را استماع كرده است.و امير نصر بن سبكتگين آن را پسنديده،و ابو نعيم اصفهانى و ابو عبد اللّه حاكم(وفات،405 ه.ق.)هر دو سلمى را بسيار ستودهاند،و حتّى حاكم گفته است«اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد، پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد.» | ||
يكى ديگر از آثار مهم او طبقات الصوفيّه است.در اين راه سلمى نخستين مؤلف نبود چه پيش از او مثلا ابو سعيد ابن الاعرابى(وفات،341 ه.ق.)كتاب طبقات النّساك،و ابو بكر محمد بن داوود نيشابورى(وفات،342 ه.ق.)از شيوخ سلمى اخبار الصوفية و الزهاد را تأليف كرده بودند.اما از زمانى كه سلمى كتاب خود را نوشته،نوشتۀ او مرجع بسيارى از مؤرّخان و ترجمه نويسان قرار گرفته است.مثلا ابو نعيم اصفهانى(-حليه، 42/10)و خطيب در تاريخ | يكى ديگر از آثار مهم او طبقات الصوفيّه است.در اين راه سلمى نخستين مؤلف نبود چه پيش از او مثلا ابو سعيد ابن الاعرابى(وفات،341 ه.ق.)كتاب طبقات النّساك،و ابو بكر محمد بن داوود نيشابورى(وفات،342 ه.ق.)از شيوخ سلمى اخبار الصوفية و الزهاد را تأليف كرده بودند.اما از زمانى كه سلمى كتاب خود را نوشته،نوشتۀ او مرجع بسيارى از مؤرّخان و ترجمه نويسان قرار گرفته است.مثلا ابو نعيم اصفهانى(-حليه، 42/10)و خطيب در [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]]،و ابو القاسم در رساله و عطّار در تذكرة الاولياء(هر چند نامى از سلمى نبرده)و جامى در نفحات الانس از كتاب سلمى استفاده كردهاند و غالبا به تصريح يا تلويح از او نام بردهاند. | ||
مؤلّف در اين كتاب،از صوفيّه پنج طبقه،و از هر طبقه بيست تن از بزرگان اين جماعت را ياد مىكند و از هر يك بيست حكايت-يا بيشتر و كمتر-روايت مىكند.با اين شرط كه آن حكايات را در آثار ديگر خود ياد نكرده باشد.و اين نكته را هم در مقدّمه و هم در مؤخّرۀ كتاب خود قيد كرده است. | مؤلّف در اين كتاب،از صوفيّه پنج طبقه،و از هر طبقه بيست تن از بزرگان اين جماعت را ياد مىكند و از هر يك بيست حكايت-يا بيشتر و كمتر-روايت مىكند.با اين شرط كه آن حكايات را در آثار ديگر خود ياد نكرده باشد.و اين نكته را هم در مقدّمه و هم در مؤخّرۀ كتاب خود قيد كرده است. | ||
ویرایش