پرش به محتوا

سلمی، محمد بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى'
جز (جایگزینی متن - 'خطيب بغدادى' به 'خطيب بغدادى')
جز (جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى')
خط ۶۲: خط ۶۲:




از آثار مهم او نخست بايد از حقايق التفسير نام برد كه با نوشتن آن از همان زمان حيات مخالفان و موافقان بسيارى پيدا كرد.ابن جوزى و ابن تيميّه و واحدى و ذهبى و سيوطى بر او حمله كرده‌اند.اتّهام مخالفان او از دو جهت بود:(1)سلمى حقايق التفسير را براى صوفيان تأليف كرده؛(2)احاديثى براى صوفيان وضع كرده است.واحدى مى‌گفت«اگر آنچه را كه سلمى در اين كتاب گرد آورده تفسير بداند،كافر شده است». ذهبى مى‌گفت«در حقايق التفسير مطالبى هست كه اصلا درست نمى‌نمايد،برخى از پيشوايان آنها را از جملۀ زندقۀ باطنيّه،و برخى عرفان و حقيقت مى‌شمارند،به خدا پناه مى‌بريم از ضلالت و از سخن گفتن به هواى نفس و جهالت» .و سيوطى(وفات،911 ه‍.ق.)آن را تفسيرى«ناپسنديده»قلمداد كرده است.
از آثار مهم او نخست بايد از حقايق التفسير نام برد كه با نوشتن آن از همان زمان حيات مخالفان و موافقان بسيارى پيدا كرد.ابن جوزى و ابن تيميّه و واحدى و [[ذهبى]] و سيوطى بر او حمله كرده‌اند.اتّهام مخالفان او از دو جهت بود:(1)سلمى حقايق التفسير را براى صوفيان تأليف كرده؛(2)احاديثى براى صوفيان وضع كرده است.واحدى مى‌گفت«اگر آنچه را كه سلمى در اين كتاب گرد آورده تفسير بداند،كافر شده است». [[ذهبى]] مى‌گفت«در حقايق التفسير مطالبى هست كه اصلا درست نمى‌نمايد،برخى از پيشوايان آنها را از جملۀ زندقۀ باطنيّه،و برخى عرفان و حقيقت مى‌شمارند،به خدا پناه مى‌بريم از ضلالت و از سخن گفتن به هواى نفس و جهالت» .و سيوطى(وفات،911 ه‍.ق.)آن را تفسيرى«ناپسنديده»قلمداد كرده است.


اما از اهل ظاهر كه بگذريم، بسيارى از عالمان دين و بويژه عارفان و صوفيان،آن را پسنديده،و براى مطالب آن محمل تراشيده‌اند.مثلا سبكى گفته است«ابو عبد الرحمن به ذكر تأويلات صوفيّه بسنده كرده.و قرآن حامل وجوه بسيار است،و سلمى راوى بوده،و نقل كنندۀ كفر،كافر نباشد». و نيز بر خلاف اين مخالفت‌ها،اين تفسير در زمان خود مؤلّف از اقبال بزرگان و مردم برخوردار بوده،چنانكه ابو حامد اسفراينى آن را استماع كرده است.و امير نصر بن سبكتگين آن را پسنديده،و ابو نعيم اصفهانى و ابو عبد اللّه حاكم(وفات،405 ه‍.ق.)هر دو سلمى را بسيار ستوده‌اند،و حتّى حاكم گفته است«اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد، پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد.»
اما از اهل ظاهر كه بگذريم، بسيارى از عالمان دين و بويژه عارفان و صوفيان،آن را پسنديده،و براى مطالب آن محمل تراشيده‌اند.مثلا سبكى گفته است«ابو عبد الرحمن به ذكر تأويلات صوفيّه بسنده كرده.و قرآن حامل وجوه بسيار است،و سلمى راوى بوده،و نقل كنندۀ كفر،كافر نباشد». و نيز بر خلاف اين مخالفت‌ها،اين تفسير در زمان خود مؤلّف از اقبال بزرگان و مردم برخوردار بوده،چنانكه ابو حامد اسفراينى آن را استماع كرده است.و امير نصر بن سبكتگين آن را پسنديده،و ابو نعيم اصفهانى و ابو عبد اللّه حاكم(وفات،405 ه‍.ق.)هر دو سلمى را بسيار ستوده‌اند،و حتّى حاكم گفته است«اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد، پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد.»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش