۱۱۲٬۱۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''اصول النحو (1)''' کتابی آموزشی تألیف جامعة المدنیة العالمیة، پیرامون اصول یا ادله علم نحو است. بیشتر مباحث کتاب پیرامون سه اصل اجماع، قیاس و استصحاب است. این کتاب در 21 درس و هر درس در چند عنصر تألیف شده است. | '''اصول النحو (1)''' کتابی آموزشی تألیف جامعة المدنیة العالمیة، پیرامون اصول یا ادله علم نحو است. بیشتر مباحث کتاب پیرامون سه اصل اجماع، قیاس و استصحاب است. این کتاب در 21 درس و هر درس در چند عنصر تألیف شده است. | ||
اصول نحو عبارت از ادله نحو که از آن فروع و اصول نحو منشعب میشود. سیوطی (متوفی 911ق) در کتابش الاقتراح این تعریف را تفصیل داده است: «اصول نحو علمی است که در آن از ادله اجمالی از حیث ادله آن و کیفیت استدلال به آن و حال مستدل است».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref> | اصول نحو عبارت از ادله نحو که از آن فروع و اصول نحو منشعب میشود. [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] (متوفی 911ق) در کتابش الاقتراح این تعریف را تفصیل داده است: «اصول نحو علمی است که در آن از ادله اجمالی از حیث ادله آن و کیفیت استدلال به آن و حال مستدل است».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref> | ||
ابن جنی اصول نحو را همانند سیوطی عبارت از سماع، اجماع و قیاس دانسته است. به عنوان مثال مراد از اجماع یا اجماع نحویون است یا اجماع عرب. البته غالباً منظور اجماع نحویون بر یک حکم است. بنابراین تعریف اجماع در اصطلاح علم نحو: اتفاق نحویون دو شهر بصره و کوفه بر یک حکم نحوی یا بر موضوعی مرتبط با علم نحو است.<ref>ر.ک: همان، ص165</ref> | [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنی]] اصول نحو را همانند [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] عبارت از سماع، اجماع و قیاس دانسته است. به عنوان مثال مراد از اجماع یا اجماع نحویون است یا اجماع عرب. البته غالباً منظور اجماع نحویون بر یک حکم است. بنابراین تعریف اجماع در اصطلاح علم نحو: اتفاق نحویون دو شهر بصره و کوفه بر یک حکم نحوی یا بر موضوعی مرتبط با علم نحو است.<ref>ر.ک: همان، ص165</ref> | ||
قیاس در اصطلاح علمای نحو عبارت از تقدیر و محاسبه فرع به حکم اصل یا اجرای حکم اصل بر فرع است. سیوطی در ذکر جایگاه قیاس و اهمیتش نسبت به بقیه ادله نحو مینویسد: قیاس از مهمترین ادله نحو است و در بیشتر مسائل نحو بر آن تکیه میشود؛ همچنانکه گفته شده: «انما النحو قیاس یتبع».<ref>ر.ک: همان، ص183</ref> | قیاس در اصطلاح علمای نحو عبارت از تقدیر و محاسبه فرع به حکم اصل یا اجرای حکم اصل بر فرع است. [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] در ذکر جایگاه قیاس و اهمیتش نسبت به بقیه ادله نحو مینویسد: قیاس از مهمترین ادله نحو است و در بیشتر مسائل نحو بر آن تکیه میشود؛ همچنانکه گفته شده: «انما النحو قیاس یتبع».<ref>ر.ک: همان، ص183</ref> | ||
اصطلاح استصحاب توسط ابن ابی برکات انباری از اصول فقه به اصول نحو منتقل شد و استصحاب را یکی از اصول نحو قرار داد. او در «لمع الادلة فی اصول النحو» مینویسد: اقسام ادله نحو سه تاست: نقل و قیاس و استصحاب حال. تعریف استصحاب نزد اصولیین با تعریف آن نزد نحویون تفاوتی ندارد و معنا یکی است. در علم نحو نیز استصحاب به معنای ابقای حکم پیشین است و تغییر آن در صورتی خواهد بود که دلیلی بر تغییر حکم اقامه شود.<ref>ر.ک: همان، ص265</ref> | اصطلاح استصحاب توسط ابن ابی برکات انباری از اصول فقه به اصول نحو منتقل شد و استصحاب را یکی از اصول نحو قرار داد. او در «لمع الادلة فی اصول النحو» مینویسد: اقسام ادله نحو سه تاست: نقل و قیاس و استصحاب حال. تعریف استصحاب نزد اصولیین با تعریف آن نزد نحویون تفاوتی ندارد و معنا یکی است. در علم نحو نیز استصحاب به معنای ابقای حکم پیشین است و تغییر آن در صورتی خواهد بود که دلیلی بر تغییر حکم اقامه شود.<ref>ر.ک: همان، ص265</ref> |