۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''التحقيق و البيان في شرح البرهان في أصول الفقه''' عنوان کتابی است 4 جلدی به زبان عربی از [[ابیاری، علی بن اسماعیل|علی بن اسماعیل ابیاری]](متوفی 618 ه.) در موضوع اصول فقه. ابیاری این کتاب را در شرح، | '''التحقيق و البيان في شرح البرهان في أصول الفقه''' عنوان کتابی است 4 جلدی به زبان عربی از [[ابیاری، علی بن اسماعیل|علی بن اسماعیل ابیاری]](متوفی 618 ه.) در موضوع اصول فقه. ابیاری این کتاب را در شرح، «[[البرهان في أصول الفقه|البرهان فی اصول الفقه]]» [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]]، نگاشته است. این اثر بهعنوان پایاننامه دکتری توسط [[بسام، علی بن عبدالرحمن|علی بن عبدالرحمن بسام جزایری]]، موردتحقیق قرارگرفته و دفاع شده است. | ||
از بارزترین عالمانی که در اهل سنت در وضع قواعد علم اصول و پیشرفت آن نقش داشتهاند، امام الحرمین [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله جوینی]](419-478 ه.) است. از مهمترین کتابهای وی «[[البرهان في أصول الفقه|البرهان فی اصول الفقه]]» را میتوان یادکرد که با تحقیق دکتر عبدالعظیم | از بارزترین عالمانی که در اهل سنت در وضع قواعد علم اصول و پیشرفت آن نقش داشتهاند، امام الحرمین [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله جوینی]](419-478 ه.) است. از مهمترین کتابهای وی «[[البرهان في أصول الفقه|البرهان فی اصول الفقه]]» را میتوان یادکرد که با تحقیق دکتر [[عبدالعظیم دیب]]، به چاپ رسیده است. کتاب [[جوینی، عطاملک بن محمد|جوینی]]، شرح خوبی با عنوان «التحقیق و البیان فی شرح البرهان» یعنی کتاب حاضر، داشته که اساتید الازهر، اعتقاد داشتند، این کتاب، مفقودشده است و به دستیابی به نسخهای از آن، امید نداشتند. تا اینکه دکتر علی عبدالرحمن بسام، به آن دست پیدا کرد و به تحقیق کتاب پرداخت و با این تحقیق به درجه دکترا در دانشگاه ام القری رسید.<ref>ر.ک: ج 1، تقدیم دکتر شعبان محمد اسماعیل بر کتاب، ص 8-9</ref> | ||
دکتر شعبان محمد اسماعیل در مقدمهاش بر کتاب، درباره آن مینویسد: این کتاب را موسوعهای علمی یافتم که میان علم دانش فراوان، سبک هوشمندانه، امانت علمی و مقارنات دقیق میان آرای علما در مسائل اختلافی و تعامل بهعنوان یک ناقد بصیر با عبارات متقدمین، در عین التزام به قواعد تحقیقی که علما وضع کردهاند، جمع کرده است.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 9</ref> | دکتر [[شعبان محمد اسماعیل]] در مقدمهاش بر کتاب، درباره آن مینویسد: این کتاب را موسوعهای علمی یافتم که میان علم دانش فراوان، سبک هوشمندانه، امانت علمی و مقارنات دقیق میان آرای علما در مسائل اختلافی و تعامل بهعنوان یک ناقد بصیر با عبارات متقدمین، در عین التزام به قواعد تحقیقی که علما وضع کردهاند، جمع کرده است.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 9</ref> | ||
محقق، انگیزه خودش از گزینش این کتاب را مشتمل بر انگیزه شخصی از سوی خودش بر پژوهش کتابی که پیشتر روی آن تحقیقی انجامنشده باشد و بهاصطلاح، موضوعش جدید باشد، انگیزه تخصصیاش به دلیل اشتغالش به علم اصول و انگیزه روشی به اشتغال به تحقیق در کارهای دانشگاهی، برمیشمرد.<ref>ر.ک: ج 1، مقدمه محقق کتاب، ص 14</ref> | محقق، انگیزه خودش از گزینش این کتاب را مشتمل بر انگیزه شخصی از سوی خودش بر پژوهش کتابی که پیشتر روی آن تحقیقی انجامنشده باشد و بهاصطلاح، موضوعش جدید باشد، انگیزه تخصصیاش به دلیل اشتغالش به علم اصول و انگیزه روشی به اشتغال به تحقیق در کارهای دانشگاهی، برمیشمرد.<ref>ر.ک: ج 1، مقدمه محقق کتاب، ص 14</ref> | ||
محقق، مقدمه مفصلی بر کتاب در 5 فصل نوشته که خودش را میتوان کتابی جدا بهحساب آورد. سرفصلهای این 5 فصل ازاینقرار است: صحبت درباره دورانی که ابیاری در آن میزیسته، تاریخ کلی تشریع و فقه اسلامی، زندگینامه ابیاری، جوینی و کتاب البرهان وی و توضیحاتی درباره کتاب حاضر و نسخ خطی آن و... .<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 16-18</ref> | محقق، مقدمه مفصلی بر کتاب در 5 فصل نوشته که خودش را میتوان کتابی جدا بهحساب آورد. سرفصلهای این 5 فصل ازاینقرار است: صحبت درباره دورانی که [[ابیاری، علی بن اسماعیل|ابیاری]] در آن میزیسته، تاریخ کلی تشریع و فقه اسلامی، زندگینامه ابیاری، [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] و کتاب البرهان وی و توضیحاتی درباره کتاب حاضر و نسخ خطی آن و... .<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 16-18</ref> | ||
محقق به تصویر دو نسخه از کتاب در ترکیه و مدینه منوره دست یافته است، در مقدمه و آخر نسخه ترکیه نام اثر «التحقیق و البیان فی شرح البرهان» ذکرشده ولی در مقدمه نسخه مدینه منوره عنوان «نبذه من شرح الامام المازری علی البرهان» برای این اثر نوشتهشده که به نظر میرسد مالک نسخه مدینه منوره بر معلومات عمومی مردم اعتماد کرده که وی شرحی بر البرهان نوشته است و خودش اطلاعی از این شرح نداشته است. معروف نزد اهل تحقیق این است که شرح مازری «المحصول من برهان الاصول» نام دارد. البته تاکنون ما به کسی که به مکان وجود نسخه کتاب مازری اشارهکرده باشد برخورد نکردیم. درهرحال استناد این کتاب به مازری، وهم مالک نسخه مدینه منوره بوده است؛ که وی شرح ابیاری را به مازری نسبت داده است.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 171-172</ref> | محقق به تصویر دو نسخه از کتاب در ترکیه و مدینه منوره دست یافته است، در مقدمه و آخر نسخه ترکیه نام اثر «التحقیق و البیان فی شرح البرهان» ذکرشده ولی در مقدمه نسخه مدینه منوره عنوان «نبذه من شرح الامام المازری علی البرهان» برای این اثر نوشتهشده که به نظر میرسد مالک نسخه مدینه منوره بر معلومات عمومی مردم اعتماد کرده که وی شرحی بر البرهان نوشته است و خودش اطلاعی از این شرح نداشته است. معروف نزد اهل تحقیق این است که شرح مازری «المحصول من برهان الاصول» نام دارد. البته تاکنون ما به کسی که به مکان وجود نسخه کتاب مازری اشارهکرده باشد برخورد نکردیم. درهرحال استناد این کتاب به مازری، وهم مالک نسخه مدینه منوره بوده است؛ که وی شرح ابیاری را به مازری نسبت داده است.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 171-172</ref> | ||
مصادری که ابیاری در شرح کتاب جوینی از آن بهره برده را میتوان در 4 دسته تقسیمبندی کرد؛ منابع اصولی، منابع کلامی، منابع لغوی و منابع مختلف. ازجمله مصادر اصولی این اثر میتوان «المستصفی» و «المنخول» غزالی را نام برد. در مصادر کلامی، تمام اعتماد نویسنده بر دو کتاب «الارشاد» و «الشامل» جوینی است. درباره مصادر لغوی این اثر، کتاب سیبویه، «الانصاف فی مسائل الخلاف» ابن انباری و کتاب «اسرار العربیه» را میتوان نام برد. درباره دیگر منابع مختلف نیز، نویسنده گاه از کتاب «الرعایه لحقوق الله» محاسبی نقل میکند، گاه از «تفسیر طبری»، گاه از «المدونه» در فروع یا از «الموطأ» مالک و... همچنین استفاده وی از کتابهای «تاریخ طبری» در مسائل تاریخی، «صحیح مسلم» و «سنن ابی داود» و «الابانة» مکی بن ابی طالب، یا ابوداود در «المصاحف» و... نیز در این اثر دیده میشود.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 173-175</ref> | مصادری که [[ابیاری، علی بن اسماعیل|ابیاری]] در شرح کتاب [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] از آن بهره برده را میتوان در 4 دسته تقسیمبندی کرد؛ منابع اصولی، منابع کلامی، منابع لغوی و منابع مختلف. ازجمله مصادر اصولی این اثر میتوان «المستصفی» و «المنخول» غزالی را نام برد. در مصادر کلامی، تمام اعتماد نویسنده بر دو کتاب «الارشاد» و «الشامل» [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] است. درباره مصادر لغوی این اثر، کتاب سیبویه، «الانصاف فی مسائل الخلاف» ابن انباری و کتاب «اسرار العربیه» را میتوان نام برد. درباره دیگر منابع مختلف نیز، نویسنده گاه از کتاب «الرعایه لحقوق الله» محاسبی نقل میکند، گاه از «تفسیر طبری»، گاه از «المدونه» در فروع یا از «الموطأ» مالک و... همچنین استفاده وی از کتابهای «تاریخ طبری» در مسائل تاریخی، «صحیح مسلم» و «سنن ابی داود» و «الابانة» مکی بن ابی طالب، یا ابوداود در «المصاحف» و... نیز در این اثر دیده میشود.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 173-175</ref> | ||
شارح، کتابش را با خطبهای مسجع آغاز کرده و اعتقادش را در آن درباره وجود الله تعالی و صفات و افعال خداوند و مسائل قدر و هدایت و گمراهی و افعال بندگان مسجّل مینماید. وی سپس از قرآن و پیامبر اکرم(ص) صحبت کرده و سپس از تحصیل علم اصول بحث مینماید و پسازآن به بیان علل اینکه چرا به شرح کتاب «البرهان» | شارح، کتابش را با خطبهای مسجع آغاز کرده و اعتقادش را در آن درباره وجود الله تعالی و صفات و افعال خداوند و مسائل قدر و هدایت و گمراهی و افعال بندگان مسجّل مینماید. وی سپس از قرآن و پیامبر اکرم(ص) صحبت کرده و سپس از تحصیل علم اصول بحث مینماید و پسازآن به بیان علل اینکه چرا به شرح کتاب «البرهان» [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]]، پرداخته میپردازد.[[ابیاری، علی بن اسماعیل|ابیاری]] سپس دست به شرح الفاظ خطبه کتاب «البرهان» میزند و در مباحث حمد و شرک و اشتقاق اسم جلاله «الله» و مراد از عالمین و صلوات بر محمد خاتم النبیین(ص)، توسعه میدهد و سپس روشی عام برای شرح «البرهان» ارائه میدهد که در تمام این کتاب، بر آن مسیر سیر مینماید. این روش در موارد زیر خلاصه میشود: | ||
شارح ابتدا متن «البرهان» را میآورد و یک یا دو جمله از آن را ذکر کرده و سپس ادامه را مختصر کرده و با عبارت الی قوله کذا... بیان میدارد. گاه این اختصار یا حذف میان سطر یک سطر است و گاه تا 6 سطر با بیشتر نیز میرسد. این در حالت عدم وجود مسائل است؛ اما هنگامیکه جوینی مسئلهای را مطرح نماید، این حذفیات، طولانی است. وی در این موارد، رأس مطلب را به این صورت ذکر میکند که: قال الامام رحمه الله «مسئله کذا الی قوله کذا... و در این موارد نیز حذف میان مطالب، از یک سطر تا یک الی دو صفحه از متن البرهان هست. البته اگر مسئله موردنظر، کوتاه باشد، وی آن مسئله را با عبارت قال الامام: مسئله الیآخر المسئله را نقل میکند و اگر فصل باشد، عبارت الیآخر الفصل را میآورد.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 175-176</ref> | شارح ابتدا متن «البرهان» را میآورد و یک یا دو جمله از آن را ذکر کرده و سپس ادامه را مختصر کرده و با عبارت الی قوله کذا... بیان میدارد. گاه این اختصار یا حذف میان سطر یک سطر است و گاه تا 6 سطر با بیشتر نیز میرسد. این در حالت عدم وجود مسائل است؛ اما هنگامیکه [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] مسئلهای را مطرح نماید، این حذفیات، طولانی است. وی در این موارد، رأس مطلب را به این صورت ذکر میکند که: قال الامام رحمه الله «مسئله کذا الی قوله کذا... و در این موارد نیز حذف میان مطالب، از یک سطر تا یک الی دو صفحه از متن البرهان هست. البته اگر مسئله موردنظر، کوتاه باشد، وی آن مسئله را با عبارت قال الامام: مسئله الیآخر المسئله را نقل میکند و اگر فصل باشد، عبارت الیآخر الفصل را میآورد.<ref>ر.ک: ج 1، همان، ص 175-176</ref> | ||
عبارات شرح با تعبیر: قال الشیخ رضی الله عنه، یا وفقه الله، یا أیده الله: قوله کذا... یا قول الامام کذا... آغاز میشود. | عبارات شرح با تعبیر: قال الشیخ رضی الله عنه، یا وفقه الله، یا أیده الله: قوله کذا... یا قول الامام کذا... آغاز میشود. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نویسنده، گاه بخشی از مسئله را میآورد و سپس شرح را پشت سر آن میآورد. | نویسنده، گاه بخشی از مسئله را میآورد و سپس شرح را پشت سر آن میآورد. | ||
ابیاری گاهی به شرح الفاظ «البرهان» متوسل میشود مثلاً درجایی که میگوید: «قال الامام: حق علی من یحاول الخوض فی فن من فنون العلم... الی قوله حظ من العلم الجملی» سپس میگوید قال الشیخ رضی الله عنه: «الحق خلاف الباطل»؛ و پسازآن میگوید: گفت: «گفتهشده: حاولت الامر، یعنی آن را اراده کردم». | [[ابیاری، علی بن اسماعیل|ابیاری]] گاهی به شرح الفاظ «البرهان» متوسل میشود مثلاً درجایی که میگوید: «قال الامام: حق علی من یحاول الخوض فی فن من فنون العلم... الی قوله حظ من العلم الجملی» سپس میگوید قال الشیخ رضی الله عنه: «الحق خلاف الباطل»؛ و پسازآن میگوید: گفت: «گفتهشده: حاولت الامر، یعنی آن را اراده کردم». | ||
شارح، گاهی درباره هر موضوعی، تعریف لغوی و اصطلاحی را پیش از آغاز بیان مسئله، مطرح کرده و سپس به بیان مسئله میپردازد. | شارح، گاهی درباره هر موضوعی، تعریف لغوی و اصطلاحی را پیش از آغاز بیان مسئله، مطرح کرده و سپس به بیان مسئله میپردازد. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
غالباً وی در ابتدا بر طبق نظر و مذهب مختار خودش به تقریر مسئله پرداخته و بر آن استدلال مینماید. گاه نیز آرا و مذاهب و ادله آنها در مسئله را ذکر نموده و سپس با نقض و ردی که بر آن وارد مینماید بر آن نظر حمله کرده و درنهایت، نظر خودش را درباره آن مسئله بیان مینماید. | غالباً وی در ابتدا بر طبق نظر و مذهب مختار خودش به تقریر مسئله پرداخته و بر آن استدلال مینماید. گاه نیز آرا و مذاهب و ادله آنها در مسئله را ذکر نموده و سپس با نقض و ردی که بر آن وارد مینماید بر آن نظر حمله کرده و درنهایت، نظر خودش را درباره آن مسئله بیان مینماید. | ||
گاه نیز، با احتمالات در فهم غرض جوینی و مراد وی میآغازد. | گاه نیز، با احتمالات در فهم غرض [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] و مراد وی میآغازد. | ||
همچنین، در برخی موارد برای شرح «البرهان» از عبارات خود «البرهان» استفاده مینماید. | همچنین، در برخی موارد برای شرح «البرهان» از عبارات خود «البرهان» استفاده مینماید. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
قیاس، سند استدلال عقلی وی است که آثارش در مناظره و تقلیب کلام بر وجوه محتمل عقلی ظاهر میشود. | قیاس، سند استدلال عقلی وی است که آثارش در مناظره و تقلیب کلام بر وجوه محتمل عقلی ظاهر میشود. | ||
ابیاری از عبارت «لنا» یا «قلنا» برای بیان دلیل مذهب مختار خودش استفاده میکند و از عبارت «قیل» یا «قالوا» برای بیان دلیل مذهب مخالفش. | [[ابیاری، علی بن اسماعیل|ابیاری]] از عبارت «لنا» یا «قلنا» برای بیان دلیل مذهب مختار خودش استفاده میکند و از عبارت «قیل» یا «قالوا» برای بیان دلیل مذهب مخالفش. | ||
وی استشهاد به شعر دارد و گاه به ذکر بخشی از بیت شاهدش اکتفا مینماید و بخش دیگر آن را ذکر نمیکند. | وی استشهاد به شعر دارد و گاه به ذکر بخشی از بیت شاهدش اکتفا مینماید و بخش دیگر آن را ذکر نمیکند. |