۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نجاشى' به 'نجاشى') |
جز (جایگزینی متن - 'ثقةالاسلام كلينى' به 'ثقةالاسلام كلينى') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
3. فائده بيستم: ظاهر اين است كه اعتنا به ظنون رجاليهاى كه با آنها تمييز مشتركات و معرفت طبقات و تعدد يا اتحاد يك راوى شناخته مىشود، خالى از اشكال است و اكتفا به گمان در اينجا تنها به جهت انسداد باب علم نسبت به تمييز و معرفت است؛ افزون بر آنكه اتفاق همه رجاليان بر اكتفا به گمان، در اينجا مفيد است... درهرحال، تمييز با ملاحظه راوى و مروىعنه هرچند از امارات ظنى است فىالجمله، ولى ظاهر اين است كه هيچكسى در آن اشكال نكرده است... <ref>ر.ك: همان، ص204-205</ref>. | 3. فائده بيستم: ظاهر اين است كه اعتنا به ظنون رجاليهاى كه با آنها تمييز مشتركات و معرفت طبقات و تعدد يا اتحاد يك راوى شناخته مىشود، خالى از اشكال است و اكتفا به گمان در اينجا تنها به جهت انسداد باب علم نسبت به تمييز و معرفت است؛ افزون بر آنكه اتفاق همه رجاليان بر اكتفا به گمان، در اينجا مفيد است... درهرحال، تمييز با ملاحظه راوى و مروىعنه هرچند از امارات ظنى است فىالجمله، ولى ظاهر اين است كه هيچكسى در آن اشكال نكرده است... <ref>ر.ك: همان، ص204-205</ref>. | ||
4. امر سوم: چون اصول و كتب و مصنفات اصحاب ما در دسترس ثقةالاسلام كلينى بوده، پس به دست آوردن علم يا اطمينان به روايات صحيح از نظر اصل و جهت يا فقط از نظر اصل، از بين ساير روايات براى او مقدور بوده و بايد توجه داشت كه كلينى حديثشناس و داناى به احوال راويان و رجال بوده است؛ چه، اينكه ابوالقاسم بن قولويه شاگرد اوست و حيدر بن نعيم سمرقندى همه مصنفات شيعه و اصولشان را از او روايت كرده است؛ چنانكه از رجال شيخ نقل شده و... <ref>ر.ك: الانتصار للنائيني في صحة الكافي، ص77</ref>. | 4. امر سوم: چون اصول و كتب و مصنفات اصحاب ما در دسترس [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]] بوده، پس به دست آوردن علم يا اطمينان به روايات صحيح از نظر اصل و جهت يا فقط از نظر اصل، از بين ساير روايات براى او مقدور بوده و بايد توجه داشت كه كلينى حديثشناس و داناى به احوال راويان و رجال بوده است؛ چه، اينكه ابوالقاسم بن قولويه شاگرد اوست و حيدر بن نعيم سمرقندى همه مصنفات شيعه و اصولشان را از او روايت كرده است؛ چنانكه از رجال شيخ نقل شده و... <ref>ر.ك: الانتصار للنائيني في صحة الكافي، ص77</ref>. | ||
5. نويسنده از صاحب معجم رجال الحديث چنين نقل كرده: در كافى روايات شاذى يافت مىشود كه اگر ادعاى قطع به عدم صدورش از معصوم(ع) نكنيم، بدون شك اطمينان به آن داريم و با توجه به اين مطلب ادعاى قطع به صحت همگى روايات كافى چگونه صحيح است؟! سپس به نقادى اين مطلب پرداخته و نوشته است: اين ادعاى عجيب و غريبى است و معنايش هم معلوم نيست... بيشتر مطالبى كه در اين رساله آورديم از امور بديهى يا نزديك به بديهى است، ولى غفلت صاحب معجم رجال الحديث يا روش شاذّ او در مورد حديث و رجال، او را به اين توهم افكنده است و بسيارى از ادعاهاى وى معناى روشنى ندارد... <ref>ر.ك: همان، ص128-130</ref>. | 5. نويسنده از صاحب معجم رجال الحديث چنين نقل كرده: در كافى روايات شاذى يافت مىشود كه اگر ادعاى قطع به عدم صدورش از معصوم(ع) نكنيم، بدون شك اطمينان به آن داريم و با توجه به اين مطلب ادعاى قطع به صحت همگى روايات كافى چگونه صحيح است؟! سپس به نقادى اين مطلب پرداخته و نوشته است: اين ادعاى عجيب و غريبى است و معنايش هم معلوم نيست... بيشتر مطالبى كه در اين رساله آورديم از امور بديهى يا نزديك به بديهى است، ولى غفلت صاحب معجم رجال الحديث يا روش شاذّ او در مورد حديث و رجال، او را به اين توهم افكنده است و بسيارى از ادعاهاى وى معناى روشنى ندارد... <ref>ر.ك: همان، ص128-130</ref>. |
ویرایش